۰ نفر
۲۳ خرداد ۱۳۹۷ - ۱۳:۳۵

محمدرضا مهاجر

مشتانش را گره کرد و به سمت هواداران دوید.

این اولین بازی ملی او بود و توانسته بود در همین بازی اول گل بزند.

***
از این خیال شیرین خنده روی لب‌هایش نقش بست و باز توی واگن‌ها ادامه داد:
چراغ قوه‌های اصل...

فقط دوتا دیگر از چراغ قوه‌ها باقی مانده بود. به خودش گفت تا قبل افطار می‌فروشمش.

5757

کد خبر 783487

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین