رهبر معظم جمهوری اسلامی ایران
حضرت آیتالله سیدعلی حسینی خامنهای (مد ظلهالعالی)
سلام علیکم
یادم هست شما در سومین نمازجمعه ماه مبارک رمضان ۲۰ شهریور ماه ۱۳۸۸، با تبیین سلوک سیاسی مولای متقیان حضرت علی بن ابیطالب(ع)، رفتار سیاسی امام خمینی را منطبق با سلوک و سیره امیرمومنان برشمردید و تأکید کردید: یکی از ویژگیهای سیاستورزی حضرت امیرالمومنین علیهالسلام، پرهیز از مکر و فریب بود در حالی که در نظامهای سکولار و نگرشهای مبتنی بر جدایی دین از سیاست، استفاده از هر روشی از جمله مکر و حیله اشکالی ندارد.
شما افزودید: در مکتب سیاسی مولای متقیان، توسل به ظلم و دروغ برای پیروز شدن جایگاهی ندارد و حضرت علی علیهالسلام به طور جدی از مردم میخواستند که با تملق و چاپلوسی با او سخن نگویند. مدارا با مخالفان و حتي دشمنان تا حد ممکن، ويژگي ديگري از سلوک سياسي اميرمومنان بود که شما به آن پرداختید.
شما در اين زمينه خاطرنشان کردید: آن حضرت در مقاطع و حوادث مختلف تا آنجا که امکان داشت با مخالفان و معارضان با تسامح و خوش رفتاري برخورد ميکردند اما اگر در نهايت چارهای باقي نمیماند، با قاطعيت مقابل آنها مي ايستادند.
شما بيان استدلال و منطق در مقابل دشمنان و مخالفان را يکي ديگر از ويژگيهاي سلوک سياسي اميرالمومنين علي عليهالسلام برشمردید و افزودید: رفتار آن حضرت با همه افراد و جريان هاي معارض و مخالف، يکسان نبود و ميان آن هايي که با وجود داشتن اهداف حق، از روي جهالت و قشريگري، به راه انحراف و اشتباه ميافتادند، با افرادي که از ابتدا در راه باطل بودند تفاوت قائل ميشدند ضمن اينکه آن حضرت در مقابل انحراف و توسل به ظواهر ديني، قاطعانه ميايستادند.
شما توام بودن سياست با اخلاق و معنويت را موجب کمال مردم و جامعه دانستید و افزودید: در غير اين صورت، سياستورزي، وسيلهاي براي کسب قدرت، ثروت و پيش بردن امور دنيوي خواهد بود و به آفتي براي جامعه و حتي سياستورزان تبديل خواهد شد.
شما در آغاز خطبه دوم نماز در سخناني که مخاطب اصلي آن جريانها و شخصيتهاي سياسي و «مسئولان سابق و کنوني کشور» بودند به بررسي انشعابهايي پرداختید که در ۳۰ سال اخير در جريان اصيل مردم و انقلاب به وجود آمده است.
شما علت برخي از اين انشعابها را اختلاف در «مباني و عقايد» دانستید و افزودید: برخي انشعابها و اختلافها نيز در واقع بر سر منافع بوده اما برخي ديگر، اختلاف نظر بر سر چگونگي اجراي اصول بوده است که بايد با هر کدام برخورد متفاوتي شود.
شما با تبيين برخوردهاي امام خميني (ره) با انشعابها و اختلافات، خاطرنشان کردید: امام راحل به تأسي از سلوک سياسي اميرمؤمنان «به تناسب ماهيت و جوهره جريانهاي سياسي و انشعابي»، با آنها برخوردهاي متفاوتي ميکردند. شما با اشاره به سوابق انقلابي و مذهبي جريان هاي انشعابي خاطرنشان کردید: ماهيت برخي از اين اختلافها، تفاوت ديدگاه در روشهاي اجراي اصول بود اما عدهاي با اختلافات بنيادين و يا دعوا بر سر منافع، کار را به درگيري و معارضه با امام و انقلاب کشاندند و تلاش کردند مباني غلط را مانند سمي مهلک در روح و کالبد نظام رسوخ دهند که امام وقتي اين خطر را احساس کردند مدارا را کنار گذاشتند و با آنها برخورد قاطع کردند.
شما، اختلاف در سلايق و روشها را بر خلاف اختلاف در مباني، داراي منافعي براي جامعه دانستید و افزودید: وجود افراد و جريانهاي منتقد و صاحب ديدگاههاي متفاوت به نفع کشور است به شرطي که اين اختلاف سلايق در چارچوب اصول يعني «اسلام، قانون اساسي و رهنمودها و وصيتنامه امام» باشد، نه مسائلي که اسمش را اصول ميگذارند اما در حقيقت با مباني و اصول انقلاب بيگانه است.
شما خاطرنشان کردید: برخلاف برخي تبليغات، اگر کسي يا جرياني، عقيدهاي مخالف داشته باشد و اصطلاحا دگرانديش باشد نظام با او کاري ندارد اما اگر جرياني به معارضه و ضربه زدن روي آورد و بر روي انقلاب شمشير بکشد، همچنان که در هيچ جاي دنيا تحمل نميشود، در ايران نيز، نظام در دفاع از خود با او برخورد قاطع خواهد کرد.
شما جذب حداکثري و دفع حداقلي را سياست نظام در قبال جريانهاي مختلف کشور اعلام کردید و افزودید: نظام تا جايي که مجبور نباشد با جرياني برخورد نميکند بنابراين اگر کسي و جرياني دنبال خشونت نرود، براي بر هم زدن امنيت و آسايش جامعه تلاش نکند، با مباني نظام معارضه نکند و دنبال دروغ پراکني و شايعه سازي نباشد، در فعاليت ها و ابراز عقايد خود آزاد است و هيچ کسي با او کاري نخواهد داشت.
شما سهلانگاري در مقابل لغزشها و انحرافات کوچک را زمينهساز انحرافات بزرگ و سقوط نهايي خواندید و با استناد به آيات قرآني خاطرنشان کردید: لغزش ها، تدريجا، انسان را از درون فاسد مي کند و اين فساد، به انحراف در عمل و گاه به انحراف در عقيده منجر ميشود بنابراين همه بايد ضمن رعايت تقوا، مراقب يکديگر از جمله اعضاي خانواده خود باشيم.
شما در همين زمينه مردم را به موعظه و نصيحت مسئولان توصيه کردید و افزودید: مردم به وسايل و روشهاي گوناگون مسئولان را نصيحت کنند تا مبادا آنها دچار لغزش شوند چرا که انحراف و لغزش مسئولان، براي نظام، کشور و مردم خطرناکتر است.
شما، نظام اسلامي را نيز مانند يک فرد، در معرض خطر لغزش و انحراف و فساد خواندید و افزودید: اگر همه مراقب نباشيم ممکن است اسم و ظاهر جمهوري اسلامي باقي بماند اما سيرت و رفتار و عملکرد و برنامههاي نظام، غير اسلامي شود. شما حرکت جامعه و کشور به سمت عدالتخواهي، رفتار و اخلاق ديني، "رشد فکري و علمي و صنعتي" در فضاي آزادي، و ايستادگي مقتدرانه در مقابل "دشمنان و جبهه ظلم بين المللي" را از جمله نشانههاي سلامت و دوري نظام از فساد و بيماري دانستید.
شما افزودید: مردم بيدار باشند و بدانند اگر مسير حرکت جامعه و نظام غير از اين باشد و مسائلي نظير شکاف عظيم طبقاتي، استفاده از آزادي در جهت فساد و فحشا و احساس ضعف و عقب نشيني در مقابل زورگويان جهاني به وجود آيد اينها نشانه بيماري نظام اسلامي است.
آقا جان، ۹ سال از صحبتهای شما در نماز جمعه شهریور سال ۱۳۸۸ میگذرد و جوانان این مرز و بوم به دنبال تغییر وضعیت خودشان با توجه به فرمایشات شما هستند. روی صحبتم با پدری است که همواره حامی جوانان بوده و از جوانان خواست تا بمانند و ایران را بسازند.
رهبر عزیزم، بدانید با مشاهده انتصابات اخیر و احکام صادره برای مدیران پا به سن گذاشته، به نظر میرسد استفاده ابزاری از جوانان و بهرهگیری شعاری از تواناییهای آنان برای جلب همراهی و همگامی در مناسبتهای خاص، دیگر به روند جاری و ساری در کشور تبدیل شده است، روندی که نمایانگر یک فاجعه مدیریتی در نظام جمهوری اسلامی است. با مشاهده چنین میانگین سنی مدیران کشور و مقامات نظام جمهوری اسلامی، بیش از پیش، این فرضیه قوت مییابد که پس از حدود ۴۰ سال از وقوع انقلاب اسلامی، این نظام نتوانسته و یا نخواسته مدیرانی را تربیت نماید که شایستگی مناصب مدیریتی کلان را داشته باشند و لذا باید همچنان از مدیران جوان اوایل انقلاب که تربیت شده در زمان پیش از انقلاب هستند بهره بگیرد. آیا چنین فرضیهای به واقعیت نزدیک است؟
بارها تجربه شده است که هنگامی که دوران انتخابات است و یا مدیری در معرض انتخاب یا انتصاب و یا زمان سخنرانی و ارائه وعده و وعید است واژه «جوان» و «ظرفیت جوانان»، از دهان افراد به طور مکرر شنیده میشود و گویی قرار است چنان از ظرفیت جوانان در مناسب کشور و مدیریتهای کلان استفاده شود که ممکن است برخی دغدغه خلاء تجربه مدیران با سابقه را مطرح کنند و نگران شوند از بیتوجهی به تجربه مدیران کارکشته، اما هنگامی که زمان اجرای وعدهها میرسد و همگان منتظر ورود جوانان به عرصههای مدیریتی هستند و جامعه، نوید فضای جدید را میدهد که مملو از شور و نشاط خواهد بود ناگهان همان مدیران پا به سن گذاشته و کمرمقی که ابتکار جدیدی برای پیشبرد امور در برنامههای خویش ندارند به کار گرفته میشوند و برای آنکه مهری بر دهان سائلان و منتقدان زده شود بار دیگر به وعده، توسل میشوند و اعلام میکنند در مناصب میانی از جوانان استفاده خواهد شد، و عدهای که باز هم در عمل به واقعیت، تبدیل نمیشود.
در همه جای دنیا به ویژه کشورهای توسعه یافته اقتصادی و پیشرفته، جوانان کار میکنند و پیرمردها مشاوره میدهند، اما در ایران بر عکس است! پیرمردها تا دقیقه ۹۰ میخواهند کار کنند و حتی علیرغم بازنشتگی و دریافت حقوق، باز هم شغل و شغلهای سوم و چهارم و حتی بیشتر دارند!
رهبر عزیزم، سوال من از شما این است که آیا نباید بر حال این جوانان مظلوم ایرانی گریست؟
تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده! مشاورین جوان! مجلس جوانان! یکی از جوکهای فرهنگی مدیریت ایرانی، استفاده از چنین القاب و عباراتی است که برای جوان همه چیز است جز آب و نان! تاکید میکنم همه چیز است جز آب و نان! این نگاه به جوانان که امروز در ایران وجود دارد، به چه معناست؟ بله! جوانان سرکار هستند و آن هم سرکاری که شرمنده خانواده خود هستند، یعنی: بفرمایید بغل بنشینید و کاری به فعالیت مدیریتی، اقتصادی و اجتماعی نداشته باشید.
در زمان جنگ تحمیلی که خود شما در خط مقدم آن قرار داشتید، چطور در آنجا به جوانان اعتماد شد، اما امروزه اعتماد نمیشود؟ چون آنجا پرداخت و پول نبود، جان جوانان خدای ناخواسته بیارزش بود؟ کشور مسیر صحیحی را طی نمیکند که یکی از دلایل مهم آن، عدم جوانگرایی به معنی واقعی در بدنه مدیریت و اجراست.
بدنه واقعی به معنی جلسه و تشکل به اسم «هماندیشی»، «ایده گرفتن»، «مشارکت» و امثالهم نیست، بلکه به معنی نشاندن جوانان متخصص و صاحب اندیشه در جایگاه مدیریت در کلیه سطوح است. سیستم مدیریت کشور با بحران کاذب مواجه است، بحران کاذب به این معناست که علیرغم توانمندی و پتانسیلهای فراوان، دچار مشکلاتی شدهایم و برخی اصرار بر ادامه این مشکلات دارند. یکی از پتانسیلهای بزرگ ایران که تبدیل به نقطه ضعف شده و در جای خود جای تاسف و بحث فراوان دارد، نیروی جوان ما و نخبگان مدیریتی و اقتصادی ما هستند که بعضا نه نامی در رسانهها دارند و نه صاحب منصب یا مقامی.
رهبر عزیزم، سوال من از شما این است که به جز آقازادهها و ژنهای خوب مستقر در کشور چند جوان را سراغ داریم که مسئولیتی در کشور داشته باشند؟ مگر در همین جنگ تحمیلی جوانان نبودند که جلوی کل دنیا در لباس رزمنده و فرمانده کل ایستادند؟ پس چرا الان به این جوانان اعتماد نمیشود؟ آیا جوان در مدیریت اسلامی و ایرانی باید جایگاهی خاص و البته ژن خاص داشته باشد تا بتواند خودش را ارائه نماید؟ برای این جایگاه مسئولان و تصمیمبگیران باید اولویتبندی درست داشته باشند و اگر از این اولویتبندی ناتوان هستند، جایگاه را به افراد متخصص بسپارند. این که چه بلایی بر سر جوان آوردهایم، خود بحث مفصلی میطلبد، اما بیش از پیش از این بر رویه غلط تکیه و اصرار نکنیم.
آقا جان، میدانم که میدانید جوانانی برای حال و آینده جامعه باید تربیت کنیم که به عنوان افرادی جریانساز و ایدهپرداز در وادی اجتماع و سیاست فعالیت کنند نه آقا زادگانی که از نسلی به نسلی دیگر انتقال پیدا کرده و چیزی به جز خفت و ذلت برای نظام جمهوری اسلامی ایران نداشته و نخواهند داشت. باید توجه داشت که جوانان تربیت شده اهداف و آرمانهای نظام مردمسالاری و باورهای ایرانی را با لحاظ همه ظرایف و ملاحظات فرهنگ جامعه ایرانی-اسلامی از یکسو و تغییر نسلها، چشماندازهای جهانی تهدیدها و مخاطرات بینالمللی، آسیبهای درونی و موارد این چنینی از سوی دیگر، به پیش ببرند. در دنیای معاصر بیش از هر زمان دیگر، بقا و دوام سازمانها و ادارات در گرو نظام شایستهسالاری و سپردن کار به کاردان است. استفاده نکردن از افراد شایسته و متخصص و نخبه نوعی فرصتسوزی است و استفاده کردن از آقازادگان بیکفایت آتش زدن کشور است. باید توجه داشت که استفاده نکردن از نخبگان اضمحلال نظامهای سیاسی و مدیریتی را در پی خواهد داشت. مدیریت بر مبنای شایستگی یک رویکرد منسجم و هماهنگ برای اداره سرمایههای انسانی در بلندمدت است که بر اساس مجموعه مشترکی از شایستگیهای مرتبط با راهبردهای کلان کشور تدوین میشود. دقیقا در همین راستا بوده که استقرار نظام شایستگی به عنوان یکی از سیاستهای کلان و راهبردی سند چشمانداز جمهوری اسلامی ایران در کشور مورد تاکید قرار گرفته است. در نظام شایستهسالار نباید انتصابات بر پایه قدرت مالی شخص یا موقعیت اجتماعی (ژن خوب) که سرتاسر کشور را فراگرفته است، باشد. در جوامع شایستهسالار، نگرشهای خویشاوندسالاری، قبیلهگرایی، حزب و تنظیمسالاری مطرود است. باید توجه داشت شایستهسالاری، نه یک حکومت، بلکه یک ایدئولوژی است.
آقا جان، شرایط فعلی کشور پس از سال ۱۳۹۶، سمت شایستهسالاری از بین رفته است. اما هدف از نظام شایستهسالاری چیست؟ آیا هدفی بهتر از تضمین آینده کشور نمیتواند باشد؟ بهترین راه برای تضمین آینده کشور استفاده از جوانان شایسته در مسئولیتهای گوناگون است. در شایستگی بسیاری از مسئولین و انتصابات در حکومت شکی نیست. اما وجود این افراد در این رده سنی برای حال کشور شاید مساعد باشد اما آینده چه میشود؟
راه پیشرفت و توسعه امروز و فردای کشور الگو قرار دادن ایدئولوژی شایستهسالاری بر مبنای استفاده از جوانان متخصص، متعهد و آموزش آنها برای فردایی بهتر است. بهترین راهکار برای حکومت، تعامل میان ۲ نسل است، مدیران با تجربه و متخصص و پخته با سنین بالا و مدیران جوان، پرکار و پر انرژی. حاصل جمع این ۲ گزینه بیتردید عبور از بحران و پیشرفت سریع را برای میهن عزیزمان به ارمغان خواهد آورد، مشروط بر این که این متخصصین با گذشت زمان، به گرگهای درنده و روباههای فریبنده تبدیل نشوند و زمامداران نیز در انتصاب و انتخاب، خدا را حاضر دانسته، به مردم و کشور نگاه کنند نه بر رفاقتها و رقابتهای دیروز!
در آخر از شما سپاسگزارم بابت حسن توجه و جوابتان به کوچکترین سرباز خود. از خداوند منان برای شما آرزوی توفیق روزافزون و سلامتی را مسئلت دارم.
فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ مَا یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ یُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ
نظر شما