جناب آقای دکتر مداحی
ریاست محترم کمیسیون چشمانداز و نخبگان مجمع تشخیص مصلحت نظام
خاطرم هست فرموده بودید تربیت مدیران راهبردی به عنوان یک امر زیربنایی نیازمند نیازسنجی درست و همهجانبه است و برآورد نیازهای آموزشی مدیران در همسو شدن آنها با انتظارات کشور و انجام درست امور و بهبود عملکرد نقش بهسزایی دارد. سوال من از شما این است که آیا با در مسند بودن مدیران فسیلی و بازنشسته در مرکزی که شعار آن تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده است، امکانپذیر است؟!
در فرمایشات شما آمده است که بخش قابل توجهی از مسائل و مشکلات کشور ناشی از چرخه معیوب گردش نخبگان و گپ انتقال ناقص تجربیات بین نسلی در حوزههای مدیریتی در سطوح مختلف است. به نظر شما مدیران کنونی حاضر به کنارهگیری هستند؟ آیا شما حاضر به گماشتن جوانان به جای بازنشستگان آموزش و پرورش و جهاد دانشگاهی در مرکز تربیت مدیران راهبردی و جهادی آینده هستید؟ به قول جناب آقای بهروز نعمتی نماینده محترم تهران در مجلس شورای اسلامی: « ما از همه این مدیران تشکر میکنیم که ۳۰ سال خدمت کردند و امثال ما در کنارشان یاد گرفتیم. به هر حال زمانش رسیده که عرص را به جوانترها بدهند.» شما استعدادیابی، جانشینپروری، ساختارسازی و تربیت مدیران مستعد، دوراندیش، سیاستگذار و با انگیزه برای مدیریت آینده کشور را امری حیاتی و ضرورتی غیرقابلانکار دانستید. طرفداران شایستهسالاری منجمله جنابتان میگویند این نظام عادلانهتر و مولدتر از سایر نظامها بوده و امکان پایان یافتن تفاوتها در زمینه جنسیت و نژاد را فراهم میکند و هر فردی بر اساس تواناییهای ذاتی و اکتسابی خود پلههای ترقی را طی میکند.
اما هدف از نظام شایستهسالاری چیست؟ آیا هدفی بهتر از تضمین آینده کشور نمیتواند باشد؟ بهترین راه برای تضمین آینده کشور استفاده از جوانان شایسته در مسئولیتهای گوناگون است. در شایستگی بسیاری از مسئولین و انتصابات در حکومت شکی نیست. اما وجود این افراد در این رده سنی برای حال کشور شاید مساعد باشد اما آینده چه میشود؟ اما در واقعیت متناسب با آن به نقش آنان در تصمیمگیریها و تحقق مطالباتشان کمتر توجه شده یا میزان توجهات با توجه به مسائل، مشکلات و مطالبات خاص حوزه جوان کافی نبوده است. خصوصا در حوزههای اشتغال، تامین زندگی مناسب و ایدهآل، رفاه و تامین اجتماعی، مسکن، مشارکت اجتماعی و... میتوان دغدغههای جوانان را مشاهده کرد. نگرانیهایی که تنها و تنها یک علت دارد و آن چیزی نیست جز عدم برنامهریزی مناسب توسط مسئولین مربوط در حوزه جوانان در دولتهای مختلف. به طوری که در کشوری با این همه نعم خداوندی و جوانان تحصیلکرده، امروزه یکی از بزرگترین دغدغههای کشور بحث بیکاری و مدیران فسیلی در مسند است.
امروزه کمتر خانوادهای را میتوان یافت که نگرانیهایی در خصوص بیکاری فرزندانشان که حالا بیشترشان جوانانی تحصیلکرده نیز هستند، نداشته باشد. این در حالی است که هر روزه دولتمردان از وجود ظرفیتهای زیادی برای تامین و ایجاد اشتغال و رفع موانع بیکاری در کشور در آیندهای نزدیک، سخن میگویند. درست است که بیکاری مشکل بزرگ اکثر کشورهاست اما این مشکل در ایران به حالت وخیم درآمده. به طوری که یکی از اهداف تمامی دولتها در ایران حل این معضل بزرگ بوده که در کنار تورم دو علت اصلی فقر، فساد و بیعدالتی را تشکیل داده و بر مشکلات پیش روی جوان ایرانی و دغدغههای خانواده اش پیش از پیش افزوده است.
اگر روزی در کشور با کمبود متخصص روبهرو بودیم و علت بیکاری جوانان را دولتمردان، عدم دارا بودن تخصص و مهارت کافی میدانستند، اما امروزه چطور میتوان بیکاری جوانان تحصیلکرده که بیشتر آنان نیز مهارتهای لازم را نیز کسب نمودهاند، توجیه کرد؟ با این وضعیت و نبود امنیت کاری و عدم دارا بودن کار مناسب و حقوق مکفی، باعث افسردگی و افزایش بیماریهای گوناگون برای جوانان عزیز این مرز و بوم نمیشود؟ آیا اگر دولتهای مختلف به جای توجه به واردات کالاهای رنگارنگ از کشورهای مختلف و ایجاد فضا برای آقازادگان که جز ذلت و خفت چیزی عاید کشور نکردهاند و در نتیجه کاهش تقاضا برای کالاهای داخلی، کمی بیشتر به فکر افزایش جذب سرمایهگذاری و ایجاد امنیت اقتصادی و لذا افزایش تولید کالای ایرانی بودند، وضعیت بهتر نمیشد؟
تا زمانی که به جوانان کشور اعتماد نشود و حلقه بسته مدیریت کشور در دست مدیرانی که از ابتدای انقلاب، بر مسند امور بوده و هستند باقی بماند و همچنان مدیران ۷۰ ساله در دولت، شهرداری و مجمع تشخیص مصلحت نظام به کار گرفته شوند تا حکم بازنشستگی آنان توسط قابضالارواح صادر شود، فاجعه مدیریتی موجود گستردهتر خواهد شد و روزی فرا میرسد که کشور با خلاء مدیران متخصص و توانمندی که تجربه اجرایی لازم را ندارند، روبهرو خواهد شد.
جناب آقای مداحی در پایان میگویم در صورت توجه و استفاده بهینه و موثر از پتانسیلها و توانمندیهای جوانان، روند رسیدن به توسعه، تسریع و بهبود مییابد، اما بیتوجهی و نبود برنامه مناسب برای تحقق مطالبات جوان و حرکت به سوی زندگی مناسبتر، سبب افزایش مشکلات و چالشهای متعدد در جامعه میشود.
قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا یَدْعُونَنِی إِلَیْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّی کَیْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیْهِنَّ وَأَکُن مِّنَ الْجَاهِلِینَ
نظر شما