در چنین شرایطی برخی از کارشناسان نظامی و سیاسی نگران شده و اعلام کرده اند خالی شدن عراق از نیروهای آمریکایی می تواند به ناامنی این کشور منتج شود. خبر در گفتگوی با سیدجلال ساداتیان به بررسی این موضوع پرداخته است.
روزجمعه یکی از کارشناسان سیاسی عراق از خروج نیروهای آمریکایی از این کشور انقاد کرد و گفت اظهارات رییس ستاد مشترک ارتش عراق مبنی بر آماده نبودن آنها برای تامین امنیت تا سال 2020 درست بوده است. به نظر شما عراق به لحاظ امنیتی در حال حاضر در چه وضعیتی به سر میبرد؟
ایالات متحده آمریکا همانگونه که اعلام کرده بود، در ماه اوت که هنوز به پایان نرسیده از 144 هزار نیرویی که در عراق دارد، 94 هزار تن را خارج کرد (که البته بخشی از این نیروها را پیشتر خارج کرده بود) بدین ترتیب 50 هزار نیروی آمریکایی در عراق باقی مانده اند که به گفته آمریکایی ها قرار است به کار آموزش و پشتیبانیهای لجستیکی بپردازند.ارزیابی آمریکایی ها اینست که عراق زین پس قادر به تأمین و حفظ امنیت خود خواهد بود. آنها بر این باورند با آموزشی که به نیروهای محلی در ارتش و هم نیروی انتظامی به عراقیها داده شده شرایط برای خروج بخش قابل توجهی از نیروها مهیا بوده است. واقعیت موجود درعراق از جمله انفجارها و نا آرامیها نشان میدهد که عراق هنوز به آمادگی لازم نرسیده است.
اما این همه ماجرا نیست. ذکر این نکته نیز ضروری است که بخشی از این ناآرامیها و نبود امنیت به دلیل حضور نیروهای آمریکایی بوده است. آمریکاییها به این واقعیت پی بردهاند و لذا ارزیابی آنها اینست که با خارج کردن سربازان خود بتوانند از طریق نیروهای داخلی ، از تحریکات موجود کاسته و در نتیجه تتمه ناامنیهای باقیمانده در عراق را خود نیروهای ملی رسیدگی کنند.
پس شما قبول دارید که نگرانی ها بی مورد است؟
به نظر میرسد از بعد نظامی،اظهارات رییس ستاد مشترک عراق صحت دارد. ولی به لحاظ سیاسی خیر. باید به این نکته توجه کرد که آمریکایی ها باید کمتر درصحنه عراق حضور داشته باشند. این مسئله نباید بهانه ای برای همسایگان عراق برای تحریکات بیشتر فراهم کند. مسائلی که رییس ستاد مشترک عراق مطرح کرده، از زوایای متعددی میتواند مورد بررسی قرار گیرد ولی در مجموع باید گفت که عراق در شرایط بسیار پیچیدهای به سر میبرد. به این معنا که هم بعد حضور نیروهای خارجی در آن میتواند تحریکآمیز باشد و هم خلا قدرت میتواند گروه هایی را که مرتبط با قدرتهای محلی و همسایگان هستند را به حادثهآفرینی تشویق کند.
مالکی به تازگی سفری به کردستان عراق داشته که گفته میشود با استقبال بیسابقه کردها روبرو شده و حتی توافقاتی نیز میان طرفین رد و بدل شده است.کردها بالاخره طرفدار کدام جناحاند؟
در این کلاف سر درگم تشکیل دولت همه به دنبال منافع خود هستند،کردها هم در شرایط خاصی به سر میبرند. در عراق کردها به این فکرند که چه کسی امتیاز بیشتری به آنها میدهد.مالکی نیز همانند سایر گزینهها با بنبستی که در مذاکرات با آن روبروست در تلاش است تا راهی را برای خود باز کنند. به عبارتی همه جناحها در تلاشند تا با دادن امتیاز به گروههای اقلیت بتوانند ائتلافی را از مجموعه نیروهای موجود در صحنه به وجود بیاورند تا بتوانند قدرت آینده را در دست بگیرند.
در یک سوی جبهه، علاوی نخستوزیری را حق قانونی خود میداند اما از آنجایی که این حق بسیار شکننده و ضعیف بوده،او تاکنون نتوانسته قدرت را در دست بگیرد. از آن طرف مالکی عوامل و عناصر قدرت را در اختیار دارد ولی اکثریت آراء از آن علاوی است. در مجموع هر دو طرف با امتیازاتی که تاکنون به گروهها دادهاند، هنوز نتوانستهاند هیچ گروهی حتی گروههای شیعه را با خود همراه کنند. لذا میبینیم که توجه به سمت کردها و نیروهای اهل تسنن بیشتر شده است .
نکته قابل توجه اینجاست که گروههای اهل تسنن متحد علاوی هستند و قاعدتا باید از علاوی حمایت کنند ولی سفر مالکی چنین واقعیتی را منعکس نکرد.این مسئله نشان میدهد کردها چندان به بحث شیعه و سنی توجهی نداشته و با تأکید بیشتر بر قومیت خود در تلاشند تا امتیاز بیشتری را از جناحها بگیرند.در حال حاضر همه گروهها در حال رایزنی با کردها هستند تا بلکه موافقت آنها را برای تشکیل دولت آینده به دست آورند.
یکی از مقامات کرد راهکاری را برای برونرفت از بحران موجود در عراق ارائه کرده بود، با این مضمون که اختیارات فرمانده کل نیروهای مسلح از نخستوزیر سلب و به رییس شورای سیاست امنیت ملی عراق تفویض بشود. این مقام کرد بر این باور است که این راهکار میتواند نوعی توازن قوا در عراق به وجود بیاورد.امکان تحقق و عملی شدن این پیشنهاد تا چه میزان است؟
بعید نیست که این راهکار مورد پذیرش قرار گیرد. چون در حال حاضر همه دعواها و منازعات در عراق بر سر توازن قدرت است،گروههایی که به نوعی درساختار قدرت عراق دخیل هستند،خواهان در دست گرفتن پستهای حساس،امنیتی و اقتصادی هستند.این در حالی است که پست نخستوزیری همه قدرتها را در اختیار دارد. لذا آنها درصددند که قدرت نخستوزیری را توزیع کنند تا شاید بتوانند به اهداف مدنظر خود دست یابند.شرایط عراق همانطور که پیشتر نیز اشاره شد،بسیار حساس، شکننده و نگرانکننده است. نکته بسیار قابل و حساس اینجاست که گروهها و جناحها نتوانستند در اوج آرامش به نتیجه برسند همین مسئله میتواند بسیار نگرانکننده باشد.دلیل اصلی آنست که جناحها به خاطر قدرتخواهی و اصرار بر خواستهها هیچکدام تاکنون نتوانستهاند نظر موافق دیگران را به سمت خود جلب کنند.به نظر میرسد همین مسئله سبب شده تا جناحها به تغییر در اختیارات نخستوزیرفکر کنند. تا از این طریق جایگاه آن را تقلیل تا بقیه پستها به تساوی میان همه تقسیم شود.اما این مسئله که قانون اساسی اجازه این کار رامیدهد یا خیر، مسئله دیگری است که جای بحث دارد.اگر این راهکار مورد پذیرش قرار گیرد، شاید بتواند بخشی از مشکلات عراق را حل کند.
نظر شما