تیتر سه وبلاگها
-
چهلمین روز داغ آبادان
آوار متروپل، مرثیه ای در غیبت رویا
حالا همه می دانند که برج شوم متروپل بر ویرانه سینما متروپل پا گرفته بود. یعنی سالها قبل از آوار شدنش، بر پا شدنش هم آواری بود بر رویای آبادانی ها. آنهایی که بارها رویاهایشان را در سالن تاریک و خنک سینما متروپل بر پرده دیده بودند.
-
دردسرهای ازدواج مردان میانسال با زنان جوان
دو زوج دنیل و ایزابل، پاتریک و اِما، چهار شخصیت نمایشنامه «آن سوی آینه» با نام اصلی «پشت صحنه» نوشته فلوریان زلر هستند که به کارگردانی علی سرابی روی صحنه تالار وحدت در حال اجراست.
-
لایههای یک جشنواره متنوع
جوانی ورزشکار و عاشق سینما و هنرهای رزمی، فرنگ رفته و درس بازیگری و کارگردانی خوانده و دستیاری کرده و سرانجام خواسته فیلم بسازد، پولش را دارد، کمپانیاش را دارد، توانسته عوامل آنور آبی برای فیلمش جمع کند و فیلمی بسازد.
-
وقتی «مرد بازنده» از نوجوانِ دستگیر شده به اتهام فساد مالی، عقب میافتد
تنها یک اتفاق میتوانست «مرد بازنده» مهدویان را نجات دهد تا اشکالات پُر شمار فیلم و ضعفهای ناشی از شتابزدگی تولید به چشم نیاید و یا اغماض شود.
-
اینجا خانواده نشسته!
تماشای فیلم قبل از هر چیزی سرگرمی است، تمام محصولات سینمای دنیا در همه ژانرها را میتوان به دو دسته ساده و سر راست و همه فهم تقسیم کرد؛ فیلم خوب و فیلم بد. اما در اینجا سالهاست متولیان دولتی سینما، بنیادها و نهادهای وابسته آمدند و رفتند، دستهبندیهای خود را ابداع کردند و در قالب آن بودجهها گرفتند و فیلم تولید کردند. از سینمای معنوی تا فاخر، تا توانستند با تعاریف و باید و نبایدها برای سینما قالب ساختند و خراب کردند و دوباره از نو، فارغ از اینکه پری روی فرهنگ، تاب مستوری ندارد، چو در بندی سر از روزن برآرد.
-
برخورد کارتونی با کرونا/ عکس
اواسط دهه پنجاه خورشیدی بود و دوره دبستان به پایانش نزدیک میشد، کمکم تشنه و کنجکاو خواندن و دیدن متون و تصاویری به جز کتابهای درسی شده بودم، کتابهای مصورِ ماجراهای تن تن و میلو که از کتابخانه دبستان به امانت میگرفتم، و چند کتاب جایزه شاگرد اولی سالهای دبستان ، شروع آن راه بود.
-
رسانه هرگز نمیمیرد
گوشهای نشستهام و گوش سپردهام به جدلی که در یکی از اتاقهای شبکه اجتماعی مجازی و نوظهور کلابهاوس به راه افتاده، بحث آنقدر جذاب شده که دلم نمیآید از آن دور شوم آنهم برای گشتن به دنبال هدفونی که احتمالا ته کیفم، سیمش طبق معمول به هم پیچیده و وقت میگیرد تا روبهراه شود.
-
این بیراهه از کجا شروع شد؟
زمانی بود که تمام هفته انتظار میکشیدیم برای دیدن مسابقه هفته، با شوق چشم به تلویزیون داشتیم تا ببینم حالا از کی میپرسد و دلمان غنج میرفت برای آن وقتی که مانند معلمهای سختگیر، هیچ پاسخ نزدیک به پاسخ اصلی را نمیپذیرفت و همان که در فیلم بود را میخواست.
-
آقای مجری، خانم کارشناس، لازم نیست مقاومت را به ما یاد بدهید!
سالهای جنگ در چند نوبتی که به جنگ شهرها موسوم شد، صدام با بمباران و موشک باران شهرهای ایران، آتش جنگ را به کیلومترها دورتر از جبههها در داخل خاک ایران کشاند.
-
چرا سینما عصر جدید برای ما مهم بود؟
لوئیس بونوئل، فیلمساز اسپانیایی در ابتدای کتاب اتوبیوگرافیاش به نام «با آخرین نفسهایم» مینویسد: «آدم تا حافظهاش یا فقط بخشی از آن را از دست ندهد، نمیفهمد که آنچه سراسر زندگی را میسازد، چیزی جز حافظه نیست، زندگی بدون حافظه زندگی نیست، حافظه ما همان انسجام و هماهنگی ما، عقل و درایت ما، عمل ما و احساس ماست، بدون حافظه ما هیچ هستیم.»
-
روزی، روزگاری جشنواره فیلم فجر
روزگار غریبی است، چرا هر چه جلو میرویم انگار ایستادهایم، به قول حمید هامون در فیلم داریوش مهرجویی خطاب به دکتر روانشناس « ... من مرتب شیلنگ تخته میاندازم ولی به هیچ جایی نمیرسم دکتر، دارم فرو میرم.»
-
آدرس اشتباهی؛ آقازاده خوب، آقازاده بد
یک طرف خانه سنتی با حوض و فواره و دیوارهای آجری و پنج دری، کوچههای تو در تو و صدای اذان و یک طرف ویلای تریبلکس قصر مانند باستی هیلز لواسان، مهمانی شبانه و قراردادهای میلیاردی، دود سیگار و دلبری.
-
باخت صداوسیما در زمین «نود»
آنچه در مسابقه فینال لیگ قهرمانان آسیا در دوحه قطر اتفاق افتاد، انگار پاسخی بود به ویدیوی کوتاهی از سخنان مدیر شبکه سوم سیما که دو هفته پیش در شبکههای اجتماعی جلب توجه کرده بود.
-
فرصتی که برای جذب مخاطبان گریزان از دست رفت
مرداد سال ۱۳۶۷، هنوز یک هفته از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق نگذشته بود که متوهمی دیگر، با لشکرش این بار با سودای فتح ۴۸ ساعته تهران از مرز قصر شیرین وارد ایران شد.
-
آقای فراستی، عذرخواهی کافی نیست
«یک نمره صفر به خودم میدهم/ از همه مخاطبان و شاهنامهدوستان عذر میخواهم/ اگر فردوسی را دوست دارم، حق کوچکترین اشتباهی در خواندنش ندارم/ میدانِ شعر کلاسیک ایران، میدان منِ فراستی نیست/ در میدانی که میدانِ من نیست، شاگردی میکنم/ انتقادات دوستان که هیچ، انتقادات دشمنان را هم روی سرم میگذارم.»
-
ماندگاری و فراموشی
همزمانی تقریبی دو اتفاق ظاهرا بیارتباط با یکدیگر در هفته گذشته به بهترین شکل، علت وقوع وضعیت تراژیک سینمای امروز ایران را به نمایش میگذارد، سینمایی که تاثیر پاندمی کرونا در تعطیلی و خلوتی سالنهای نمایش آن، شوکی دیگر بر پیکر این بیمار محتضر و نیمه جان است.
-
حکم دل است که مشکل است! *
وجود برخی محدودیتهای اغلب سلیقهای که گوشهای از آن در سخنان رییس اسبق سازمان صدا و سیما این روزها در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، شاید یکی از دلایل اصلی کوچ تدریجی برنامهسازان تلویزیونی به شبکههای نمایش خانگی باشد. در ابتدای این اتفاق تصور میشد که کاهش این محدودیتها، افزایش کیفیت خروجی را به همراه داشته باشد اما در یک جمعبندی، انگار که این تغییر پلتفرم، تنها تغییر برخی ظواهر را به همراه داشته اما در زمینه محتوی و ساختار، اتفاق خاص و چشمگیری رخ نداده است.
-
مخاطبنشناسی آقای تهیهکننده
در خبرها آمده بود یکی از تهیهکنندگان سینما گفته است سینماها را باز کنید تا مردم با ماسک و دستکش فیلم ببینند، اگرچه این پیشنهاد جدی گرفته نشد اما بررسی آن میتواند مطالعه موردی مناسبی باشد برای درک وضعیتی که سینمای ایران در سالهای اخیر گرفتار آن شده است.
-
جشنواره فیلم فجر، دوگانه تحریم و حرمت
سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر در شرایط ملتهبی برگزار شد. در بین سینماگران و علاقهمندان سینما متاثر از ترومای اجتماعی وقایع جامعه، منتهی به روزهای جشنواره، میان تردید برای حضور یا غیبت، برگزار شدن یا نشدن، دو قطبی جدیدی شکل گرفت که واژه تحریم را به سبک دنیای مجازی همچون هشتگی برای جشنواره سی و هشتم ثبت کرد. گرچه پیشبینی اینکه وقتی متولی برگزاری این فستیوال فیلم، خارج از دایره اهالی سینما و دولتی است، اراده برخی از اهالی سینما برای برگزاری یا عدم آن، تا چه حد میتوانست موثر باشد، خیلی کار دشواری نبود.
-
خروج فیلمساز از جاده انصاف
امسال هم ابراهیم حاتمیکیا مانند سنت چندساله اخیرش، وقتی پس از نمایش فیلم در برابر منتقدان و پرسشگران قرار گرفت با لحنی که ترکیبی از مظلوم نمایی، طلبکاری و ژست یک فیلمساز معترض - به رغم استفاده از همه گونه حمایت و کمک که از بسیاری فیلمسازان دیگر دریغ می شود - بود، از پاسخ طفره رفت و با فرافکنی جو سالن رسانه را جوی عجیب توصیف کرد و از واکنش طبیعی تماشاگران در مقایسه واکنش های به زعم خودش عجیب اهالی رسانه نسبت به فیلمش سخن گفت و همزمان به دلیل خارج شدن فیلم خروج از فهرست ۷ فیلم نخست آرای مردمی، متولیان جمع آوری آرا را به مهندسی آرا متهم کرد.
-
«ماجرای نیمروز ۲؛ رد خون»؛ وقتی غبار فرو مینشیند
گفته میشود سینما مدیوم بیرحمی است که به دلیل ارتباط مستقیم و بیواسطه با مخاطب از طریق درگیری و ادراک همزمان توسط دو حس اصلی بینایی و شنوایی و همچنین پتانسیل تصاویر متحرک، میتواند قوت و ضعف، چیرهدستی یا ناتوانی پدید آوررنده در انتقال حس و درکش از موضوع را بسیار سریعتر از دیگر هنرها آشکار کند.
-
کاشی ماندگار استاد حسین دهلوی را کجا نصب کردهاید؟
امروز هفتم مهر ماه سالروز تولد حسین دهلوی است، آهنگساز، رهبر ارکستر و موسیقیدانی که استادش ابوالحسن صبا او را دانشمند موسیقی ایرانی نامیده بود.
-
خطا کردیم، کیارستمی را از دست دادیم، با یادگارهایش این کار را نکنیم
۱۴ تیر، سالروز درگذشت عباس کیارستمی است، او برای یک عمل جراحی نه چندان پر مخاطره راهی بیمارستان شد و چه ناباورانه در اثر خطای پزشکی از میان ما رفت. گرچه پزشک معالج مقصر شناخته و سه ماه از انجام عمل جراحی فقط در بیمارستان جم محروم شد، اما این حکم افکار عمومی پیگیر ماجرا را قانع نکرد و بهمن کیارستمی، فرزند مرحوم که از آغاز پیگیر ماجرای فوت پدر بود، اخیرا در این باره گفته است: «گزارش مشروح علت مرگ پدرم هرگز به دست ما نرسیده است.» بنابرین موضوع برای همیشه به عنوان مطالبه به حق جامعه هنری و علاقمندان سینما از جامعه پزشکی باقی خواهند ماند.
-
جشنواره جهانی فیلم فجر؛ قطاری خالی در دور باطل
سی و هفتمین جشنواره جهانی فیلم فجر به پایان رسید اما مثل همیشه پاسخ مشخص و روشنی به انتقادهای مشخص منتقدان برگزاری این جشنواره داده نشد.
-
فیلمی درباره رویدادهای سال ۸۸ که کهنه نمیشود
با آنچه بر فیلم «آشغالهای دوست داشتنی» گذشت و اکران عمومی آن این همه سال به تعویق افتاد، چنین تصور میشد که با یک فیلم سیاسی روبرو خواهیم شد که البته با توجه به تحولات اجتماعی-سیاسی سالهای اخیر، تاریخ مصرف آن گذشته و حرف تازهای برای گفتن نداشته باشد. احتمالا همین تصور که گذشت زمان نیروی موثر فیلم را خنثی کرده، فشارها برای جلوگیری از اکران فیلم را کاهش داده و فیلم اکران شده است.
-
به چشمهای تماشاگران احترام بگذارید
در روزهای میانی جشنواره فرصتی شد تا فیلم «مسخره باز» همایون غنیزاده را برای بار دوم، درآخرین سانس سینما بهمن میدان انقلاب تماشا کنم. سینما بهمن از معدود سینماهای بزرگ به جا مانده از نسل سالنهایی است که تماشای فیلم در آنها حس و حال دیگری داشت. انتظار طولانی در صف سینما در سرما یا گرما و پناه بردن به گرما یا خنکای سالن، در هم نفسی با صدها تماشاگر و چشم دوحتن به ضیافت رنگ و نور روی پرده بزرگ.
-
دنده معکوس پولاد کیمیایی برای سبقت؟
هر چقدر تلاش کنیم فیلم اول پولاد کیمیایی را مستقل از تاثیر سینمای مسعود کیمیایی نگاه کنیم، حضور نشانه های آشنا و تکرار شونده سینمای پدر در این اولین فیلم پسر، مانع میشوند؛ رفاقتهای مردانه، آدمهای حاشیه ای و به ته خط رسیده، دیالوگهایی که بدون توجه به جایگاه و موقعیت شخصیتها نوشته میشوند تا در یاد بمانند، میزانسن و قابها ( یا به تعبیر کیمیایی پدر عکسها)، نقش حاشیه ای و ابتر زنها در پیشبرد ماجرا و ...
-
دل خجسته منتقدان سینما
در جامعهای که حرمت و احترام دانایی و نقد چنان است که افتد و دانی و حوصله جماعت در خواندن متن مکتوب به پست های چند کلمهای تلگرام و اینستاگرام رسیده و تیراژ کتاب به زیر ۵۰۰ جلد، اینگونه ایستادگی در کسب و کاری که سرمایهاش وقت و عمر است و هیچ امیدی به بازگشتش نیست ستودنی است.
-
گرمای فوتبال و رسانه سرد
شاید بارزترین مصداق نظریه مارشال مک لوهان، جامعهشناس و فیلسوف کانادایی در تقسیم رسانه به دو نوع سرد و گرم و اینکه تلویزیون را بهخاطر ایجاد روند مشارکت جویی عمیق تماشاگر و دخالت ژرف روانی، در ردیف رسانههای سرد دانسته است را بتوان در تماشای مسابقات فوتبال جام جهانی دید.
-
نقد یا توهین؟ مسئله این نیست
برخی حواشی جشنواره فیلم فجر امسال از جمله اعتراض یکی از فیلمسازان در مراسم اختتامیه و واکنش به برخورد برخی منتقدان با فیلمش، موضوع نقد و منتقد را در صدر اخبار سینمایی قرار داد. البته این بحث به جمع علاقهمندان سینما و تماشاگران فیلمهای جشنواره محدود نماند و به مدد شبکههای اجتماعی در سطحی گسترده در میان کاربران و مردم داغ شد. اعتراض فیلمساز به منتقدان فیلمش به همراه چند ویدیو کوتاه از نقد شفاهی منتقدان بارها دیده شد و این بار کاربران بودند که با اظهار نظر، قضاوتشان را از این رویارویی به اشتراک گذاشتند.