۰ نفر
۱۵ بهمن ۱۳۹۶ - ۰۹:۱۴
با برف مهربان باشیم

روز یکشنبه پیش که برف نسبتاً سنگینی تهران را سفیدپوش کرد، برای رسیدن به محل کار، مثل همیشه، البته با چتر، پیاده راه افتادم. شهر طراوت و معصومیت خیره کننده‌ای داشت. شاخه‌های برخی درختان با سنگینی برف خم شده و شاخه‌های دو، سه درخت دیگر هم شکسته بود.

مأموران شهرداری، با اره‌های برقی شاخه‌های شکسته را، که سد راه شده بودند قطعه قطعه و جمع می‌کردند. برخی از آنها شب تا ‏صبح بیدار مانده و می‌گفتند بیش از 70کارتن خواب را در آن شب در منطقه جا و غذا داده‌اند. وقتی به پارک شهر رسیدم با در ‏بسته مواجه شدم. مدیران بحق نگران لغزندگی زمین و سُرخوردن شهروندان بودند و راه‌حل آن را در بستن پارک شهر می‌دانستند. ‏تماشای انبوه کلاغ‌های سیاه بر بالاترین شاخه‌های پر برف و سفیدپوش درختان منظره‌ای فراموش نشدنی داشت. انگار آنها در ‏جشن برف‌ریزان، عاشقانه از خود بیخود شده بودند. همان روز در محل کارم، به دفتر برخی همکارانم که پنجره اتاقشان روبه ‏پارک شهر بود، سری زدم و زیبایی آن منظره‌ها را با یکدیگر مرور کردیم. قدیمی‌ها می‌گفتند وقتی کلاغ‌ها با یکدیگر همصدا ‏شوند و قارقارشان، به‌ویژه در صبح‌ها بلند شود، نشانه آمدن برف است. زاغک‌ها هم با آوازشان نوید برف را می‌دهند. از همان ‏ابتدا که از منزل بیرون آمدم با انبوهی از برف مواجه شدم که آمد و شد خودروها را دشوار می‌ساخت.‏
‏ در خیابان‌ها روی برف، نمک و شن پاشیده بودند تا حرکت ماشین‌ها آسان شود. نمی‌دانم چرا مثل سابق از زنجیر چرخ و ‏لاستیک‌های یخ شکن استفاده نمی‌کردند. در واقع کوشش آن بود که به هر شکلی برف را از سر راه بردارند. انگار برف بلایی ‏آسمانی است و سعی داریم هرچه سریع‌تر آن را از میان ببریم زیرا برف را مزاحم می‌شناسیم و از آن همه لطافت و طراوت ‏بخشی غافلیم. ‏
یادمان رفته که پدران ما، در فلات کم آب ایران، پیوسته چشم بر آسمان داشتند و با شکرگزاری، نخستین بارش برف را به یکدیگر ‏تبریک می‌گفتند و با برف و شیره و یا شکر سرخ نوعی بستنی به نام برف - شکر درست کرده و دور کرسی به هم تعارف ‏می‌کردند. بگذریم از اینکه آن روزها اینقدر آلودگی هوا و زمین و خاک نداشتیم، علاوه بر آنکه، آنها از لایه اول نزولات جوی ‏برای این کارها استفاده نمی‌کردند. برای حل مشکل ترافیک در برف مهم‌ترین راه در کشور ما، استفاده از شن و ماسه و نمک ‏است. نمک از مهلک‌ترین موادی است که هر سبزه، گیاه و درختی را خشک می‌کند. در قدیم بستنی را در چلیک‌های دو لایه و ‏بزرگ و به شکل دستی درست می‌کردند. یک لایه چلیک فلزی بود که در آن شیر و شکر و خامه و دیگر افزودنی‌ها را می‌ریختند ‏و با پارویی چوبی هم می‌زدند. بین لایه اول و دوم یخ و نمک می‌ریختند تا سرمای یخ ذوب شده را به بستنی منتقل کنند. اما آب ‏نمک حاصل از آن را، مواظب بودند در باغچه یا کنار درختان خالی نکرده و در جوی بریزند زیرا این نمک عوارض فراوانی ‏دارد؛ نخست آنکه خاک را شور و بی‌مصرف می‌کند. دیگر آنکه باعث خشک شدن درختان و گیاهان، به‌ویژه آنهایی که ریشه ‏سطحی دارند، می‌شود. ‏
سوم آنکه اگر به سوی شاخ و برگ نهال‌ها ی برگ سوزنی مانند سرو نقره‌ای پرتاب شود، آن بخشی را که در معرض قرار گرفته ‏می‌سوزاند و لکه‌های سیاهی روی آنها به‌وجود می‌آورد. ضمن آنکه نمک به آسفالت و لاستیک و بدنه و شاسی اتومبیل‌ها هم ‏خسارات زیادی وارد می‌کند. ‏

در چند سال پیش نیز برف مشابهی در تهران بارید و برای آمد و شد ماشین‌ها آنقدر نمک به‌کار بردند که موجب مشکلات ‏زیست‌محیطی برای خاک و درختان شد و مجبور شدند علاوه بر قطع برخی درختان، لایه‌هایی از خاک باغچه‌های پیرامون ‏بزرگراه‌ها را عوض کنند. از این‌رو بعدها سندی با عنوان برف روبی و یخ زدایی مناسب با استفاده از امکانات و فناوری‌های ‏روز در شهر تهران، به تصویب چهارمین دوره شورای شهر رساندیم که هدف اصلی آن جلوگیری از کاربرد نمک هنگام و بعد ‏از بارش برف در تهران بود و قرار شد شهرداران لایحه‌ای در این زمینه به شورا ارائه کنند که سال‌هاست منتظر آن هستیم.‏

‏ باور برخی آن است که برف باعث شکسته شدن درختان و از بین رفتن آنها می‌شود درحالی‌که برف سنگین اولاً باعث شکسته ‏شدن سر شاخه‌ها می‌شود که معمولاً در هرس درختان برخی از آنها را قطع می‌کنند و به‌عبارت بهتر باعث هرس طبیعی درختان ‏و یا از بین رفتن درختان ضعیف در طبیعت می‌شود و دیگر آنکه از چندین میلیون اصله درخت که در تهران است، کمتر از ‏‏200اصله در این روزهای برفی قطع شد که عموماً از درختان برگ سوزنی بودند که ریشه سطحی دارند و به سرعت جایگزین ‏می‌شوند. یادم می‌آید در گذشته وقتی برف می‌آمد، برف حیاط و پشت بام را در باغچه جمع می‌کردیم، برف کوچه‌ها و پیاده‌روها ‏را، ساکنان خانه‌ها و مغازه‌دارها در وسط کوچه یا جوی‌ها و باغچه‌های شهری می‌ریختند تا راه‌ها باز شود. (آن زمان روی ‏جوی‌ها بسته نبود و نظافت می‌شد) بعدها برای بازتر شدن مسیر سواری روی آنها را پوشاندند و محیطی امن برای پرورش موش ‏و دیگر موجودات مضر فراهم آوردند. در گذشته برف شادی دیگری هم داشت؛ کشاورزان می‌گفتند جز آنکه آب را فراوان ‏می‌کند، باعث نابودی آفات گیاهی، موش و حشرات مضر زمین می‌شود. می‌دانیم که شهرداری تهران، دست‌کم در سال 3میلیارد ‏تومان برای کشتن موش هزینه کرده اما هنوز تهران صدها هزار موش دارد.‏

به هر حال مرتب کردن فضای مقابل منزل و محل کار از آداب مردم تهران بودکه با همراهی و همکاری در فصل سرما و برف ‏هم انجام می‌شد. هم‌اکنون هم در برخی کشورها مردم برف را از مقابل منزلشان بر می‌دارند و حتی اگر کسی مقابل خانه‌ای بر اثر ‏سُرخوردن بیفتد و صدمه ببیند، صاحب آن خانه مسئولیت دارد به فرد مصدوم رسیدگی کند. در برخی کشورها نیز انجمن‌های ‏محلی با تقسیم وظیفه به ساکنان یک خیابان یا محله، نسبت به برف روبی معابر اقدام می‌کنند، مثلاً گروهی پیاده روها را برف ‏روبی می‌کنند و گروهی وظیفه دارند کودکان را از معابر عبور دهند. این روحیه همکاری و نوعدوستی که در گذشته‌ای نه چندان ‏دور، فرهنگ ما را آذین بسته بود، امروزه به‌دلیل عملکرد نهادها و دستگاه‌های رسمی که صرفاً به حل مسئله با دست توانای ‏خودشان، می‌اندیشند تا مثلاً توانمندی‌هایشان را رو کنند بسیار کم شده است. این همکاری و همدلی، همچنان که در گذشته می‌دیدیم، ‏باعث می‌شد به جای دشمنی با برف با آن دوستانه رفتار کنیم و مهم‌تر از آن به جای آنکه برف را ذخیره‌سازی‌ کرده و عامل حیات ‏و سرسبزی بهار کنیم، با نمک آلوده نسازیم تا سمی برای محیط‌زیست شهرمان شود.‏
در ایامی که خیلی هم دور نیست تهران شهرداری به نام «سید‌جواد شهرستانی» داشت. او نخستین فردی بود که به اتفاق آرای ‏اعضای انجمن شهر؛ شهردار پایتخت شد و پیش از آن هم یک دوره شهردار تهران و همچنین شهردار مشهد بود. در زمانی که ‏شهرستانی شهردار مشهد بود، برفی سنگین دراین شهر بارید که وی در اقدامی جالب اعلام کرد که از مردم برف می‌خرد. این ‏اعلام باعث شد که مردم با هر وسیله‌ای که امکان داشت برف‌ها را به محلی که اعلام شده بود، یعنی پارک «ملت» ببرند و در ‏ازای آن پول دریافت کنند. با این اقدام پارک بزرگ جدیدالتأسیس ملت تا مدت‌ها در برابر آفات نباتی و جانوران مضر ایمن ماند و ‏برف آن زمینه‌ساز آب فراوان و سرسبزی در بهاران شد در حالی ‌که تفریحات و بازی‌های زمستانی و مجسمه‌ها و سرسره‌های ‏برفی پارک تا مدت‌ها باعث شادی و تفریح مردم شهر شده بود. شهرستانی درست 40سال پیش در چنین روزهایی با پیروزی ‏انقلاب اسلامی استعفانامه خود را تقدیم امام خمینی (ره) کرد اما امام او را ابقا کرد؛ حکم امام به شهرستانی را مرحوم شهید ‏مطهری انشا کرد.‏

یادمان نرود که تهران 4فصل با شکوه دارد و همه فصل‌هایش زیباست. تهران محیط چندگانه‌ای دارد، از یک سو تجریش را داریم ‏که به کوه می‌رسد و از دیگر سو، ری را که به کویر می‌پیوندد. چرا باید اینها را نادیده گرفت؟ تهران شهر فصل‌ها و طبیعت‌های ‏گوناگون است و باید برای همه آنها احترام قائل شد. هیچ لزومی ندارد به شکلی افراطی با درخت و برگ و برف رفتار کنیم و ‏محیط و طبیعت را با دستان خودمان نابود ‌سازیم. کافی است طبیعت را بشناسیم، آن را دوست و خود را وامدار آن بدانیم. آنگاه با ‏برف مهربان خواهیم بود و طبیعت را فدای ماشین نخواهیم کرد. ‏

 

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 752012

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 6 =