این طرفی ها آن طرفی ها را متهم می کنند چرا در مقابل کشته شدگان پاریس پستان به تنور آزادی می چسباندند و در چنین هنگامه ای خفقان مرگ گرفته اند؟
آیا مردمان نوار غزه و کرانه باختری مردم نیستند؟ آیا فقط سفید پوستان و چشم رنگی های آمریکایی و اروپایی مستحق همدردی و تسلیتند؟ آن طرفی ها هم می گویند: چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است، شمایی که دعوی ظلم ستیزی دارید چرا در مقابل کشته شدن ستار بهشتی مهر بر لب زده و خاموش ماندید؟ اگر راست می گویید و حقیقتا به فکر مردم مظلومید ابتدا مظلومان و محرومان سرزمین خود را دریابید!
این داستان ظاهرا حالا حالا ها ادامه دارد. هر دو طرف گوش هایشان را بسته اند و دهان هایشان را باز کرده اند و بیش از آن که در پی حقیقتی باشند فقط و فقط به فکر ضایع کردن طرف مقابلند. درست مثل کری خوانی های معمول و مرسومی که بین فوتبال دوستان و طرفداران تیم های مشهور وجود دارد. دو قطبی بازی و کری خوانی خیلی هم چیز بدی نیست. موجبات سرگرمی خلق الله را فراهم می آورد و چند صباحی آنان را از مصیبت های ریز و درشتی که در آن ها گرفتار آمده اند می رهاندشان.
فقط مشکل این جاست که اسباب این دو قطبی بازی نه تیم های فوتبال و احزاب سیاسی که خون است. خون بی گناهانی که توسط لشگر جهل و جنون در این جا و آن جای این کره آسفالت بر زمین می ریزد. سخن حکیمانه آلبرکامو را از یاد نبریم که فرمود: هیچ جلادی از جلاد دیگر بر تر نیست. جلاد جلاد است چه با شعار ترویج دموکراسی به میدان بیاید و چه با شعار اشاعه دین خدا. برای دو قطبی بازی و سرگرم شدن بهانه های زیادی در این جهان وجود دارد. به جای بازی با خون بی گناهان پاریس و غزه بهتر است به همان هیاهوی بسیار بر سر هیچ آبی و قرمز دلخوش باشیم و کاری به کار کشته شدگان نداشته باشیم.
نظر شما