پاسخ "علی آستانه" که برای گروه اندیشه خبرآنلاین ایمیل شده است.

در سایت محترم خبرآنلاین نکته جناب جعفریان و نامه جناب معتضد را خواندم. از آنجا که جفایی به استاد سیدفرید قاسمی در نامه جناب معتضد بود و در لابلای جدال قلم‌ها ناگفته آمد، مطلبی در وبلاگ با این موضوعیت نوشتم که امیدوارم با توجه به ارتباط موضوعی و جفا به اهل رسانه در آن سایت درج شود. با احترام . . علی آستانه
................................................................................................................

جناب آقای معتضد موضوع حکم شما را نیافتم.

می دانم که اگر تاریخ حقی برگردن مورخین داشته باشد و زبانی برای بیان این حق ، بی شک آنچه حق تاریخ است ، نقل درست این پدر سرنوشت هاست. آنجا که مورخین در جدل موضوعی برمی خیزند ، گاهی چنان دقیق می شوند که کشف نام یک عابر پیاده در صحنه ای تاریخی ، سندی تازه می شود و ای کاش این سنت دقیق گویی برای مورخان در نقل حوادث و شرح ماجراها و ذکر افراد ، زنده بماند.

وقتی که شب زنده داری کسانی چون مرحوم علامه مرتضی عسگری که باید در آنچه اصل کار یک مجتهد طراز اول باشد نگاه می کنیم و عمر ی که قرار بود در اصول و متون فقه و اجتهاد در مسائل امروز و فردا بگذرد ، خرج تاریخ می گردد ،بیشتر در برابر دقیق گویی در تاریخ فروتن می شویم. چرا که یافتن صحابه دروغین ویا شهرهای مخروب خیالی که هدم آن را به حضرت علی نسبت میدهند ، برای علامه مهمتر از کشف نکات جدید از کتاب صاحب جواهر است.

تاریخ پدر سرنوشت هاست و علم باشد یا نباشد ، کسوت مورخی ، کسوتی علمی است. در میان اهل تاریخ فعل " قضاوت کردن " به ندرت صادر می شود . مورخان شاید بهترین قضات باشند اما چنانکه بزرگی گفته ، مای خواننده در پشت صحنه تاریخ غایب بوده ایم و انصاف اینست که قاطعانه و گاهی عجول بر کرسی قضات ننشینیم.

باری آن بزرگی که سخنش آورده شد ، کسی نیست جز سید فرید قاسمی که اینک در ارزیابی شتاب زده مورخی به طعن و کنایه تخفیف می یابد.

مطلب از این قرارست که جناب خسرو معتضد در پاسخنامه به مطلب "آیا تاریخ آلت فعل است "نوشته آقای رسول جعفریان ، می گوید که همه رفتار تاریخی جناب جعفریان ،غلط و کم کفیت است. بعید می دانم که این شصت و چند کتابی که از جعفریان منتشر شده مورد دقت جناب معتضد باشد ،دیگر آنکه به کسوت روحانی شیخ رسول جعفریان طعنه می اندازد.حرجی نیست.می توان همین طعنه را
به کراوات و شال گردن جناب معتضد نیز بست.حرفهای دیگری که رنگ عصبانیت دارند را نقل نمی کنم. البته عصبانیت جناب معتضد را درک می کنم.

جناب جعفریان اصل مطلبش درست و تامل براگیزاست. اما بی توجه به این نوشته شده که ممکن است همین اشاره باعث بریدن نان مورخی چون معتضد در جایی شود که متاسفانه غور در انگیخته وجود ندارد و ممکن است راه برخورد با مورخی پیش کسوت که به واسطه سنشان در دوره تاریخی پیش از انقلاب می نوشته اند باز شود. شخصیت علمی و معتدل جعفریان اینگونه نیست و لی اشاره
شان مفتاح به دست می دهد برای این فتح باب.

دومین مسئله اینکه آوردن تمجید از سید فرید قاسمی در موضوعی بی ارتباط با جناب معتضد سهوی به دست داد که معتضد در جوابیه اش ،قضاوتی دلگیرکننده به فرد تحسین شده روا دارد.

متاسفانه جشن نامه و یا رنج نامه ای از استاد قاسمی منتشر نشده. اما در گوشه وکنار کتابها و مطبوعات و در صحبت اساتید و دانشجویان روزنامه نگاری ،سخنانی شنیده می شود در ستایش مردی که به تنهایی برای قسمت اعظم نوشته های تاریخی و ژورنالیسم ایرانی از نخستین شماره در عهد قجر تا آخرین برگهای مطبوعات امروز ،استخوان خرد کرد و کفه جوانی و عمر نهاد.

مرحوم گل آقا او را با عنوان مردی که زیاد می داند معرفی می کرد و دیگران تاریخ رکن چهارم دموکراسی را به قبل و بعد از سید فرید قاسمی تقسیم می کردند. حال جناب جعفریان نیز بر این ستوده ،سخنی ستایش آمیز گفته است که جناب معتضد که در صدد نفی کامل جعفریان است ، ستایش جعفریان در مورد کسانی دیگر را هم نفی می کند.

اگر سخن سر بسته بود ، قضاوتی نداشتیم. منتها جناب معتضد به دو نکته برای کاهش شان استاد سید فرید قاسمی اشاره کرده است که متاسفانه هردو نایافته آمدند.

نکته اول ایشان درمورد کتاب قاسمی در یک دوره خاص تاریخی است. که با قطعیت می گویم که سید فرید چنین کتابی در آثارش ندارد که خوب و وزین باشد یا کم مایه. خوب بود قضاوت جناب معتضد در مورد امری که بدان وقوف دارند می بود. دوم درخصوص ویژه نامه یکی از مطبوعات ایرانست که بازهم جناب معتضد به اشتباه نام برده اند.

خاصه آنکه در بیش از هزار مقاله و صد و اندی کتاب سید فرید قاسمی این دو موضوع بیان شده توسط جناب معتضد نشانی نیست. پس چگونه باقی جوابیه مکتوب جناب معتضد را باور کنیم .

راقم این سطور شانش در میان جدل این دو بزرگوار همین است که خود را راقم سطور بداند. اما اگر سایر خوانندگان این دو اشتباه لپی ـ قلمی جناب معتضد را به تمام رفرنس ها و ارجاعت ایشان تعمیم دهند ، آنوقت از برنامه کوتاهشان به عنوان کاری تاریخی لذت نخواهند برد . هرچند ممکن است به عنوان برنامه دیگری از آن لذت وافر ببرند. علی آستانه

کد خبر 101682

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 5 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • رضا IR ۰۹:۴۶ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 1
    واقعاً متعجبم این برنامه کوتاه چرا انقدر باعث برانگیخته شدن بغض و کینه شده.
  • بدون نام IR ۱۰:۰۲ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 2
    از حق نگذريم اين قضيه يعني كار آقاي جعفريان كه در مقاله اي زيراب آقاي معتضد رو زده و كل قضيه از همي ن جا شروع شده مشكوكه
  • بدون نام IR ۱۰:۰۵ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 2
    با توجه به سن و سال آقاي معتضد معلومه اگه كسي بخواد براش پاپوش درست كنه (زيرابش رو بزنه) راحت مي تونه چيزي از زمان شاه براش پيدا كنه
  • آراد IR ۱۲:۲۳ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    1 0
    این معتضد کلا"خودش اشتباهه
  • حسین کاشانی A1 ۱۵:۴۴ - ۱۳۸۹/۰۷/۲۷
    0 0
    مطلب منصفانه نبود. ما قضاوت نمی کنیم که آقای معتضد کارهایشان غیر دقیق است. اما در مورد موضوع مطرح شده حق این بود که استاد معتضد عذرخواهی می کردند.آنهم با سر بلندی. چه اشکالی داشت؟
  • بهروز IR ۱۰:۲۶ - ۱۳۸۹/۰۸/۰۹
    1 0
    مشکل از اینجا ناشی میشه که آقای معتضد نمیخواد بپذیره که اصولاً آدمیه که از هر طرف باد بیاد، به همون سَمت میره. برنامه های تلویزیونی و کتابهاش هم با همین روحیه تولید میشه. کاش مثلِ خیلی از مورخان واقعی به نان و پنیر قناعت میکرد و این همه کارهای بازاری و آبکی و بازازی نمی نوشت.