به گفته نویسنده کتاب «صد سال داستان‌نویسی در ایران» بخش عمده تلاش​ها برای تثبیت موقعیت نقد ادبی در بیرون دانشگاه​ها صورت گرفته است.

 مریم آموسا: «جریان اصلی نقد ادبی ایران خارج از دانشگاه​ها شکل گرفته و در میان انواع ادبی ، نقد ادبی همواره مظلوم‌تر ار بقیه بوده است.»این جمله را حسن میرعابدینی به خبر آنلاین می​گوید، پژوهشگر و منتقد ادبیات داستانی که تا به حال آثار مختلفی را در زمینه نقد ادبی تالیف و روانه بازار کرده است.

او که سال 1332 در تهران به دنیا آمده ، در کتاب 4 جلدی صد سال داستان نویسی به بررسی جریان های مختلف داستان نویسی ایران از زمان شکل گیری پرداخته است.میرعابدینی معتقد است:« درسال‌های پس از انقلاب، تلاش‌هایی شده که نقد ادبی هم به‌عنوان نوع ادبی، مورد توجه قرار گیرد. اما واقعیت این است که در زمینه‌ نقد ادبیات معاصر، بخش عمده‌ این تلاش​ها که برای  تثبیت نقد ادبی، صورت گرفته در بیرون از دانشگاه‌ها انجام شده است.»

او در حال حاضر منتظر انتشار اثر جدیدش در حوزه نقد و داستان نویسی معاصر است. اثری با عنوان «در ستایش داستان» که در برگیرنده مجموعه یادداشت​ها، مقالات و گفت​وگوها او درباره موضوع​های مهم داستان نویسی و داستان نویسان نسل​های اول و دوم ایران است.

«در ستایش داستان» درواقع به 2 بخش کلی تقسیم می شود، یک بخش به مباحث عمومی ادبیات و نظریه​های ادبی نظریه پردازانی چون میخائیل باختین اختصاص دارد و  بخش دیگر نیز در برگیرنده  نقدهایی بر آثار نویسندگان نسل اول و دوم ادبیات ایران است.

به گفته میرعابدینی، اگربه چشم انداز 3 دهه اخیر داستان نویسی ایران نگاه کنیم، شاهد چند جریان متمایز در آن​هستیم.جریان​هایی که اگرچه متمایزند،اما در نهایت یکدیگر را کامل می​کنند.

او می گوید:« در دهه 60 تا 70 بیشتر نویسندگان به نوعی ادبیات اعتراضی و افشاگرانه گرایش داشتند و بیشتر درصدد نقد جریان های ادبی دهه پیش بودند. درآثاراین دهه نوعی تاریخ گرایی هم دیده می شد.»

این منتقد ادبیات داستانی معتقد است:« ازدهه 70 به بعد در ادبیات داستانی شاهد نوعی نئورئالیسم هستیم و نویسندگان دیگر خودشان را درگیرمسائل بزرگی چون موضوعاتی که در رمان «سووشون» مطرح می شود، نمی کنند و اتفاقات داستان ها و رمان ها بیشتر درشهرها و آپارتمان های کوچک و با بیان تنهایی های عمیق ویک جورهستی شناسی شکل می گیرد.»

به گفته این منتقد، در فاصله سال های 70 تا 80 تعداد نویسندگان زن درمقایسه باتاریخچه زنان داستان نویس 13ایران برابر می​شود .

به گفته میرعابدینی، «در فاصله دهه 60و70، از یکسو شاهد شکل گیری  نوعی زنانه نویسی در ادبیات داستانی هستیم و از سوی دیگر می بینیم که به رمان نویسی بیشتر بها داده می شود.با این حال از  اواسط دهه 70 به این سو شاهد گرایش نویسنده​ها به داستان کوتاه و مینی مالیستی هستیم.»

از دهه80 به این سو نیز به عقیده این منتقد ادبی با مجموعه​ای از نوآوری های زبانی و فرمی در داستان مواجه​ایم.

میر عابدینی یکی دیگر از ویژگی​های داستان​های سال​های اخیر را  نوعی تردید هم درعناصر داستان و هم در ساختارهای تجربه شده​ می داند و می گوید:«درفاصله سال های 75 تا 85 با رشد بی سابقه داستان کوتاه و شخصی شدن فضاها مواجهیم.»

او در حال حاضر روی دو اثر دیگر هم کار می کند .یکی از این آثار کتابی است که در واقع جلد بعدی صد سال داستان نویسی محسوب می شود که به صورت مستقل منتشر می شود.

میرعابدینی دراین کتاب -که هنوزعنوان مشخصی برای آن انتخاب نکرده- به بررسی داستان نویسی ایران درفاصله سال های 1375 تا 1385 می پردازد. دهه ای که به گفته بسیاری ازمنتقدان،دهه رشد داستان نویسی ما بوده است.

 او درباره آثاری که دراین کتاب بررسی کرده، می گوید:« در این کتاب دست مایه کارم تنها رمان و داستان هایی نبوده اند که درفاصله سال​های مذکورمنتشر شده اند، بلکه به تک داستان​های تاثیرگذاری که درمطبوعات و رسانه​های دیجتال منتشر شده​اند، نیز توجه کرده​ام.»

اثر دوم هم فرهنگی است که در آن به زنان داستان نویس پرداخته می​شود.

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 112045

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 11 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۰:۱۸ - ۱۳۸۹/۰۹/۰۸
    0 0
    برای این که ریسک اش بالا است.