اهالی تئاتر ایرانی یکی از گروه‌های پرچالش در حوزه فرهنگ و هنر هستند که همواره برای تامین نیازهای اولیه کار خود با بحران مواجه می‌شوند.

به گزارش خبرآنلاین، مواردی همانند نبود بودجه و سالن به میزانی که درگیری‌های همیشگی تئاتری‌ها را از بین ببرد و نگاه دولتی و ممیزی و حتی لغو انجمن نمایش که همواره حامی گروهی از تئاتری‌ها بوده از مطالباتی است که این طیف هنرمند نبود آن‌ها را معضلی جدی در حوزه فعالیت خود می‌دانند.

نگاهی به مطالبات بر زمینه مانده اهالی تئاتر ایران در این‌سال‌ها می‌تواند حداقل میزان آگاهی از مشکلات موجود را بالاتر ببرد.

عنوان

زمینه فعالیت

بودجه

سالن

نگاه دولتی

ممیزی

انجمن نمایش

بهروز غریب‌پور

کارگردان

اختصاص نیافتن بودجه کافی به حوزه تئاتر و پرداخت‌های با تاخیر گروه‌های تئاتری را با مشکلاتی مواجه می‌کند. ما بعد از ده پانزده سالی که امکان گذران زندگی توسط حرفه‌ای‌های این عرصه به واسطه تئاتر بود به دورانی بازگشتیم که فعالان تئاتر زندگی آماتوری می کنند و باید هزینه زندگی خود را به طریق دیگری تهیه کنند. مصاحبه اخیر رئیس مرکز هنرهای نمایشی نیز نشان می‌دهد همچنان مشکل کمبود بودجه تئاتر پابرجاست.

کمبود سالن مناسب یکی از کمبود‌های بسیار جدی حوزه تئاتر است. این ضعف به خصوص در تهران روز به روز حادتر می‌شود. فرسودگی مکان‌های قدیمی اجرای تئاتر و تجهیز نبودن فضاهای جدید در تهران یک مشکل جدی است و از سوی دیگر در شهرستان‌‌ها به طور کلی سالن تئاتر به صورت مجزا وجود ندارد و آنچه در آن تئاتر اجرا می‌شود سالن اجتماعات چند منظوره است.

نگاه موجود در تئاتر و فراهم نبودن بودجه و امکانات لازم و کافی موجب می‌شود تئاتر از یک حرکت جدی خود در قالب تربیت نیرو برای فعالیت در سینما و تلویزیون باز بماند. تا مدت‌ها تئاتر این نقش مهم را ایفا می‌کرد که نیروهایی توانا برای فعالیت در سینما و تلویزیون وارد حوزه فرهنگ و هنر می‌کرد،‌ اما شرایط موجود این امکان را از فعالان این عرصه می‌گیرد.

 

 

کوروش نریمانی

کارگردان

تسویه حساب با گروه‌های نمایشی یکسال بعد از پایان اجرای نمایش اتفاق بسیار ناخوشایندی است که در این سال‌‌ها با آن روبرو بودیم و اتفاق بسیار ناخوشایندی محسوب می‌شود.

هیچ برنامه‌ریزی درستی برای اجراها و اختصاص سالن به گروه‌های نمایشی وجود ندارد. کارگردانان برای به دست آوردن سالن مناسب برای نمایش خود با مشکلات بسیاری روبرواند.

نگاه دولتی قاعدتاً باید نگاه حمایتی باشد نه نگاه بازدارنده، قرار نیست همه چیز در حوزه تئاتر زیر سیطره دولت باشد و اگر کمک‌های مالی از سوی دولت و یا شهرداری صورت می‌گیرد نباید توقعی در مورد تابعیت به وجود آورد، زیرا همه این کمک‌ها به اجتماعی‌ترین نوع هنر صورت می‌گیرد.

نگاه سخت‌گیرانه موجود در زمینه ممیزی که اغلب مبتی بر سلیقه‌ها بوده همواره مشکلاتی برای گروه‌های تئاتری به وجود آورده است.

 

هادی مرزبان

کارگردان

 

متاسفانه معضل سالن‌های کم تعداد، موجب باب شدن سیستم «زنبیل‌گذاری» در صف طویل اجرای عمومی نمایش​ها شده​است.  یعنی اگر زنبیل در صف نگذاشته باشید دیگر معلوم نیست کی و چه وقت بتوانید نمایش‌‌تان را به روی صحنه ببرید. واقعیت این است که با این تعداد سالن چه بخواهیم و چه نخواهیم فرصت اجرای نمایش برای همه وجود ندارد.

مشکل اصلی هنر نمایش ما، حجم گسترده فارغ‌التحصیلان رشته تئاتر و خروجی لایزال مراکز آموزشی مرتبط با این هنر و در یک کلام نبود تناسب بین امکانات و زیرساخت‌های نمایشی کشور با این حجم عظیم از جوانان جویای نام و کار است.

ما تقریباً هر سال با ورود 800 الی 900 نفر از فارغ‌التحصیلان رشته تئاتر به عرصه فعالیت‌های فرهنگی رو به رو هستیم. هر کدام از این اشخاص برای خود مطالباتی دارند و بی‌تعارف همه‌شان خواهان و خواستار جذب در بازار کار هستند. این بازار کار یعنی «سالن نمایش» و دقیقاً در این نقطه است که ما دچار مشکل می‌شویم.

وقتی کار نیست، سالن نیست، بودجه نیست، پس ما با حجم گسترده‌ای از نیروی بالقوه و با استعداد آماده به کار رو برو هستیم که نمی‌توانیم متناسب با توانایی‌هایشان برایشان عرصه عمل فراهم کنیم. باعث تاسف است که بگویم این معضل جدای از هرز رفتن استعدادها، موجب بروز برخی روابط ناسالم در عرصه این هنر شده​است.

من به عنوان کسی که عمرش را بر سر این کار گذاشته است، امروز شاهد این هستم که برخی روابط بیش از ضوابط برای اجرای یک نمایش کارکرد دارد و این باعث شرمساری است. اگر می‌بینید هادی مرزبان بعد از دو یا سه سال همچنان فرصت پیدا نمی‌کند نمایشی را در مجموعه تئاتر شهر به اجرا بگذارد، دلیلش این است که برای راه افتادن کار و پیشبرد مقصودش به خواهش و تمنا نیفتاده است. نمی‌دانم اسم این کار را چه باید گذاشت؛ شاید بتوان گفت غرور حرفه‌ای.

کار ما تئاتر است؛ یک کار کاملاً فرهنگی و متولیان امر فرهنگ در کشور وظیفه دارند سرویس‌های لازم را برای به ثمر نشستن این حرکت فرهنگی در اختیار دستاندرکاران عرصه نمایش قرار دهند. ما نباید برای چیزی که حق‌مان است التماس کنیم و به تمنا بیفتیم. حداقل این کار از منِ هادی مرزبان بر نمی‌آید. خب نتیجه این می‌شود که بعد از مدت‌ها کار جدیدم را باید در برج آزادی به روی صحنه ببرم. البته من کار خودم را می‌کنم زیرا عقیده دارم در این کار اگر محصول خوبی ارائه دهی مخاطب خود به خود جذب خواهد شد.

 

قطب‌الدین صادقی

کارگردان

مشکل دیگر تئاتر کشور ما به بودجه ناچیزی برمی‌گردد که کفاف همین تئاتر نیم‌بند و سالن‌های محدود را نیز نمی‌دهد. ما در سال چیزی در حدود هزار نفر فارغ‌التحصیل رشته نمایش داریم اما آیا امکانات متناسب با این حجم از نیروی تازه نفس را فراهم کرده‌ایم؟ حقیقت این است که وقت و بودجه زیادی صرف آموزش و پرورش این جوانان شده، اما زمینه و امکانات لازم برای کسب تجربه، باروری و بروز خلاقیت آنان وجود ندارد. آموخته‌های این جوانان کی و کجا باید نمود عملی پیدا کرده و مقابل چشم‌ها قرار بگیرد؟ سئوال اینجاست که چرا و به چه علت هیچ کس قدمی برای حل این مشکل بزرگ و عیان که گریبان تئاتر ما را گرفته بر نمی‌دارد.

 

برای درک مظلومیت بچه‌های تئاتر کافی است دستمزد آن‌ها را با دستمزد معمولی‌ترین بازیگران سینما و تلویزیون مقایسه کنید. اگر نظر من را بپرسید می‌گویم تفاوت حاصل از این مقایسه مایه آبرو ریزی و شرمساری است. در چنین اوضاع و احوالی وضع تئاتر شهرستان‌ها هم که دیگر اظهر من الشمس است. چیزی به اسم بودجه در این بخش وجود ندارد، مگر اینکه جشنواره‌ای برگزار شود و پولی به عنوان هزینه برگزاری آن جشنواره به تئاتر برسد. خلاصه کلام اینکه در شهرستان‌ها، ما در طول سال چیزی به اسم تئاتر نداریم.

مهم‌ترین و اصلی‌ترین مطالبه جامعه تئاتر ایران، توسعه زیرساخت‌ها و افزایش ظرفیت نمایشی است که شکر خدا تا کنون کسی به فکر آن نیفتاده و قطعاً باید این غفلت را فاجعه‌ای برای موجودیت تئاتر ایران به شمار آورد. این وضعیت برای کشوری با چنین پیشینه تاریخی و فرهنگی یک نقصان بزرگ و یک شکست فرهنگی است. به دنبال مثال‌های عجیب و غریب و شاهد آوردن از شهرهای بزرگ و مدرن نمی‌روم. شهر مینسک، پایتخت کشور بلاروس با چیزی نزدیک به دو میلیون نفر جمعیت، دارای 40 سالن نمایش است و شهر ایروان پایتخت ارمنستان با یک میلیون نفر جمعیت 35 سالن نمایش فعال دارد.

 

حالا این آمار را که متعلق به شهرهای درجه سه اروپایی است با وضعیت زیرساخت‌ها و ظرفیت نمایشی شهر تهران مقایسه کنید تا درک کنید تئاتر ما در چه وضعیت اسف‌باری به سر می‌برد. امروز تئاترهای لاله‌زاری و عوامانه در 18 مکان مشخص - مثل سینماها - به اسم تئاتر آزاد در شهر تهران به روی صحنه می‌روند؛ اما از آن طرف مکان‌هایی که ما به عنوان تئاترهای فرهنگی و هنری متعلق به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی می‌شناسیم پنج مورد بیشتر نیست.

مسئولان فرهنگی ما در تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب تئاتر را به هیچ عنوان جدی نگرفتند و بدتر آنکه هیچ گاه و هیچ زمانی، هیچ استراتژی فرهنگی برای این بخش نداشتند. در حوزه تئاتر معنا شدن واژه برنامه‌ریزی بلند مدت ارزشی برابر کیمیا دارد. شما ببینید سالن تئاتر شهر در همین اواخر بعد از مدتی خالی بودن و سکون، میزبان یک نمایش عروسکی خیابانی بود. جداً که باید به این نوع برنامه‌ریزی و مدیریت آفرین گفت.

 

 

اصغر همت

بازیگر

---

---

---

---

مطالبات نزدیک به شش ساله انجمن نمایش از مرکز هنرهای نمایشی هنوز تامین نشده است. از زمان انحلال و تغییر شرایط انجمن بیش از پنج سال می‌گذرد و در این مدت چهل یا پنجاه نفر عضو انجمن نمایش هنوز موفق به دریافت حقوق خود و تداوم بیمه تامین اجتماعی‌شان نشده‌اند.

143 / ت

کد خبر 112165

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =