سیدمحسن فرجادی
بعید است آرزوی نشستن بر صندلی وزارتخانه و یا مجلس را داشته باشد چرا که او سایه نشستن را پیشه کرده و عطای بازی عیان در میدان سیاست را به لقایش بخشیده و در این میان نیز توانسته نقشی را که رقبایش در جبهه روبهرو نتوانستهاند برای ساماندهی جوانان هوادار داشته باشند به نحو شایستهای ایفا کند.
او ظاهراً سیاستمداری است که به عزلت رفتنش با ناز، کرشمه و غمزهِ خروج از پردهنشینی همراه نشده و دیده نشدن را به بر سر زبانها بودن ترجیح میدهد. او که در کارنامه کاریاش همراهی موسوی در کسوت وزیر پست و تلگراف و تلفن را دارد درباره این روزهای آقای نخستوزیر سکوت نکرد.
در روزگاری که شمارگان روزنامهاش رقمی نبود، هر آنچه را که رودررو به آقای نخستوزیر نگفته بود، گفت و شاید همین بود که در مقطعی رسالت را به جبههها نرساندند تا مگر انشقاقی میان رزمندهها ایجاد نکند. نبوی آن روزها که به گفته خودش سیاستهای اقتصادی موسوی را نقد میکرد و در مقابل تخلفات همانند آنچه گفته است میکرد «در یکی از سالها دولت موسوی میخواست بودجه را محرمانه تحویل مجلس بدهد درحالی که بودجه باید به اطلاع عموم مردم میرسید و بر این اساس احمد توکلی با سرمقالهای تحت عنوان لایحه سری از جایگاه قانون اساسی به این موضوع اعتراض کرد...»
او چند روز پیش هم سایهنشینی مجمع تشخیص مصلحت نظام، فصلنامه راهبرد یاس و حتی مدیر مسئولی رسالت را بر سخن گفتن عیان ترجیح نداد و از رنگهایی که برای انقلاب رنگی آوردند گفت تا بگوید: «برادر عزیز «این تذهبون»؟! چرا میخواهید سابقه درخشان خود را یکباره نابود کنید. جلوی ضرر را از هر کجا بگیرید به نفع شما و انقلاب و نظام است. امروز بسیاری از کسانی که حامی شما بودند و از نخستوزیر دوران امام و جنگ دفاع میکردند، دیگر نمیتوانند همراهی با شما را ادامه دهند.
آیا شما نباید هر چه سریعتر آمریکا، اسرائیل و انگلیس و. . . را مأیوس کنید و به راه قانون، رهبری و مردم برگردید؟ برادر عزیز چرا نصایح و خیرخواهیهای رهبری را پس زدید؟ سؤال جدی این است که کاندیدایی که شعار اصلی او مبارزه با قانونشکنی و دیکتاتوری بود، چرا با این سرعت خود قانون را زیر پا گذاشت و متوسل به روش دیکتاتور مآبانه شد.»
نظر شما