جعفریان در ابتدا به بیوگرافی اسفندیاری اشاره کرده و نوشته است : " حسن اسفندیاری یا محتشم السلطنه در دوره های متعددی نماینده تهران در مجلس و از دوره دهم تا سیزدهم یعنی چهار دوره، ریاست مجلس شورای ملی را بر عهده داشت. افزون بر سیاست، در امور فرهنگی نیز فعال بوده و از اعضای پیوسته نخستین فرهنگستان بود. وی آثاری هم دارد که از آن جمله ترجمه قواعد علامه، ترجمه شرایع و نیز اخلاق و کشکول محتشمی است. وی یک بار هم در آلمان به همراه سفیر ایران، با هیتلر دیدار کرد. "
وی درباره رساله اسفندیاری گفته است : " حسن اسفندیاری در سال 1340 ق (1300ش) رسالهای با عنوان «علل بدبختی ما و علاج» آن درباره علل عقب ماندگی مردم ایران نوشت. وی در این اثر به اظهارنظرهایی درباره علل بدبختی ایران پرداخت که برخی از آنها تا به امروز ما هم بکار می آید. الگو برای این افراد، حتی تا به امروز، تجربههایی است که در اروپا پدید آمده است. ما همیشه ضمن آن که از غرب بد گفتهایم، به شدت از آن متاثر بوده ایم. "
جعفریان در ادامه توضیح داده است : " اسفندیاری با توجه به پدید آمدن نظام مشروطه در اروپا یا به قول خودش «حکومت شوروی» یعنی شورایی، اشاره تصمیمات این دولت ها برای اجباری کردن تعلیم، و کنار گذاشتن افراد بیسواد از نظام اداری مملکت دارد. نتیجه آن شد که پس از اصلاح آموزش و نظام آموختن و بکار گیری دانشمندان، به تدریج «دنیا را پر از علم و صنعت کرده» و حتی در ضمن کار نیز افراد را به «آموزش» وادار کردند.
اما شگفت آن که، از روزی که در ایران، حکومت شوروی شد، یعنی مشروطه آمد، عکس نتیجه داد، به طوری که «باب ایران بر تجاوز دیگران باز شد. این اوضاع به حدی بد شد که نزدیک بود «استقلال لفظی» خود را هم از دست بدهیم."
وی از دغدغه های دیگر این رئیس مجلس نوشته است : " نگرانی دیگر اسفندیاری آن است که جنگ فقیر و غنی راه انداختن به بهانه مبارزه با اشرافیت هم از آن حرف هاست. شریف بودن امری است و مفت خواری امری دیگر. وظیفه دولت است که به ضعفا برسد، اما مبارزه بیهوده با اشرافیت و درست کردن تعابیری مانند سرمایه دار و کارگر حرف بی ربطی است. اگر در آن سوی دنیا حرفی از سرمایه دار زده می شود واقعا مقصود سرمایه دار است. اما در ایران چه؟ «کدام سرمایه، کدام سرمایهداری. ای کاش ما هم مثل دیگران چند نفر سرمایهدار داشتیم که یک مقدار کار اجتماعی برای مملکت صورت می دادند و دست گدایی ما این طور پیش سرمایه داران خارجه دراز نبود».اسفندیاری به اشاره به زد و خورد های هفده ساله پس از مشروطه می گوید: « این مملکت چطور باید آباد شود؟ آیا با انقلاب و فتنه و فساد و اخافه مردم و تهدید و توبیخ می شود مملکت را آباد کرد؟ آیا می توان بدون سرمایه از منابع ثروت استفاده نمود؟» "
اسفندیاری همچنین در این رساله 2 راه علاج به این شرح مطرح کرده است : " «اولین علاج کارمان آن است که مسلمان باشیم. حقیقت سادگی و مساوات و مواسات و علم و عمل و عدل و مکارم اخلاق و غیرت و مردانگی را در اسلام میتوان دید». «دومین دوا اصلاح و بسط معارف است» «سومین دوا عدالت است» «چهارمین دوا اقتصاد است» پیامبر فرمود: قومی که رعایت اقتصاد کند، فقیر نخواهد شد. "
متن کامل این مطلب را اینجا بخوانید.
نظر شما