1- وجود یک یا چند کارشناس مذهبی روحانی یا غیرروحانی در سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی در فیلمهای سینمایی و مجموعههای تلویزیونی متأسفانه آنطور که انتظار میرود حلال مشکلات فیلمهای مذهبی و فیلمهای به اصطلاح معناگرا نبوده است.
چنانکه در فیلمها و مجموعههای تولیدشده دیدهایم غالباً تحقیق به عمل آمده این کارشناسان محترم در محدوده مطالعاتی خود و با تعابیر و تفاسیر گهگاه متفاوت از کتب مذهبی و احادیث همراه بوده و این روش موجب اشاعه دیدگاهی خاص نسبت به داستان حکایتشده در فیلم و مجموعه تلویزیونی شده که با اخبار و احادیث دیگر و اقوال متفاوت مورخین و محققین تاریخی و دینی طی قرون فرق دارد.
نمونههای آن فراوان است و بنده توجه علاقهمندان را به مطلب انتقادی اخیری که در نشریه همشهری آیه («آذر 89») در خصوص فیلم سینمایی «ملک سلیمان» نوشته شده، جلب میکنم. آیا بهتر نیست حال که یک مرکز هنری در حوزه علمیه قم برای آموزش و گسترش پژوهشهای هنری دائر شده، فکری به حال این موضوع شود تا مباحث تحقیقی و پژوهشی با محوریت یک مرکز علمی- دینی به سرانجام برسد و در نهایت با نظارت علمای محترم و فضلای ارجمند سامانیافته و از این تردیدها رهایی یابد.
2- حذف برنامههای سینمایی منتقدمحور از جدول پخش تلویزیون که اخیراً از سوی نشریات وابسته به صداوسیما عنوان شده و حتی با آن همدردی و اظهار دلتنگی میکنند ( جامجم- ضمیمه قاب کوچک- شنبه 6 آذر 89) شاید در جهت خیراندیشی و اصلاح اینگونه برنامهها باشد که در سالهای اخیر به دلایل گوناگون مورد انتقاد مسئولان و کارشناسان سینمایی قرار داشت.
هر هفته در این برنامهها پس از نمایش فیلم منتقد یا منتقدانی با سبک و سیاقهای متفاوت فیلم و کارگردان آنرا بررسی میکردند و غالباً نکاتی مطرح میشد که برای بیننده خاص علاقهمند و روشنفکر نیز دیگر قابل قبول نبود. تفاوت برداشتها و نگاهها به فیلم مورد بحث همراه باسلایق شخصی و از همه مهمتر دانش اندک و سطحی بعضی از این عزیزان به خاطر کمبود مطالعات و تجارب لازم در تبیین آنچه باید گفته شود بود و غالباً موجبات نارضایتی استادان و دانشجویان و یا پژوهشگران این عرصه را فراهم میساخت، شاید دلیل اصلی حذف این برنامهها باشد. امید است شروع مجدد آن با پژوهش و تفکر والاتری همراه و علمیتر و جدیتر مطرح شود.
3- سؤال این است که مطرح شدن سالانه کتابهای مختلف و اهدای جوایز به آنها و رونمایی بعضی از آنها که با سروصدا و جنجالهای مطبوعاتی همراه است چرا شامل کتب سینمایی نمیشود. مگر ما کتب ترجمه و تألیف از نویسندگان و مترجمین شناخته شده کم داریم؟ فیلم و سینما به هر صورتی به عنوان خوراک مطبوعات و نشریات و حتی کتب مختلف مطرح میشود. معاونت سینمایی در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی داریم، اساتید و دانشجویان فیلم و سیما هم داریم و جذابیت این مقوله در مقایسه با سایر رشتههای هنری بسیار بالاتر است.
همواره بحثهای نظری و علمی آن در جامعه مطرح است و... پس چرا در آمار کتب هنری اصلاً مطرح نمیشود و به حساب نمیآید. آیا این افراد نویسنده و پژوهشگر و مترجم را قبول نداریم؟ آیا مسئله فیلم و سینما آنچنان نباید جدی انگاشته شود و یا در هر حال دلیل منطقی آن چه میتواند باشد؟
4- نمایش مجدد فیلم «بومرنگ» (الیاکازان - 1947) با عنوان «مکافات عمل» با شرکت دانا آندروز، لیجی کاب و آرتور کندی برای کسانی که قصد دارند از داستانهای واقعی و رویدادهای حقیقی اقتباسی سینمایی به دست آورند، نمونه خوبی محسوب میشود. در واقع پیاده کردن مجدد فرمول «مرد عوضی» هیچکاک است. تصویر و رأی عنوانبندی متعلق به یک پرونده پلیس است و نمایشگر طبیعت مستند از آن چیزی است که به دنبال خواهد آمد. شخصیتها و مکانها، شهری کوچک در کانهتیکت از طریق گفتار اعلام میشود.
همچنان که گفتار توضیح میدهد در نتیجه کشته شدن شهروند مورد علاقه که یک کشیش مهربان است به اصطلاح حوضچه آرام جامعه شهری به هم میخورد، احساس محلی شدیدی علیه اداره پلیس و انجمن شهر به دلیل ناتوانی در بازداشت قاتل به وجود میآید و جناح اصلاحطلب که در انتخابات مجدداً مطرح میشود، برای اطمینان به بازداشت و محکومیت بر داستان منطقه فشار میآورند، در حالی که جناح مقابل که سیاستمداران سنتی هستند از شکست او بهرهبرداری سیاسی میکنند.
با بازداشت یک متهم و تشکیل دادگاه، دادستان با ارائه دلیل، بیگناهی مرد بازداشت شده را مطرح میسازد. در این مقطع از فیلم علاقه الیاکازان فشارهای پیچیده در یک جامعه و طبیعت قهرمان به خوبی آشکار میشود. رئیس پلیس و دادستان ایالت نمایندههای سیاسی هستند که انجمن شهر برای منحرف کردن مسیر قضاوت میتواند فشارش را بر آنها بیاورد.
در این فیلم نقش روزنامهنگاران به عنوان مدافعان دموکراسی و حقوق مردم برای آگاهی تماشاگر که معمولاً در اغلب فیلمهای آمریکایی وجود دارد، پیچیدهتر است. گزارشگر ماجرا در سنت بهرهکشی آمریکا قرار دارد ولی از سوی دیگر نشاندهنده فساد جناح اصلاحطلب است. در حالی که برای روزنامهای کار میکند که به وسیله گروه سیاستمداران سنتی اداره میشود و رئیس پلیس که دائماً فشار زیر دستانش را برای گرفتن اعتراف رد میکند، هرچند میداند روش او یعنی پرسش طولانی از زندانی برای آن که وی تسلیم شده و به هر چیزی اعتراف کند، تنها از لحاظ شدت متفاوت است.
فرمانداری ایالت عملاً به دادستان پیشنهاد میکند که محکومیت علیه متهم را بپذیرد ولی او تصمیم میگیرد براساس اصول کار کند با علاقه شخصی و به دنبال راهی برای یافتن مدرک و اثبات بیگناهی متهم میرود. پرسشی که در فیلم مطرح میشود آن است که آیا زندگی یک انسان مهمتر از ثبات و پیشرفت یک جامعه است؟ کازان این فیلم را دارای ترفندی دراماتیکی دانسته و فساد شهری گسترده را مطرح میسازد.
دانا آندروز در نقش دادستان نقش مهمی داشته و زندهکننده صحنههای فیلم است و این درام جنایی را که تا حدی دارای عناصر فیلم نوار نیز میباشد به جلو میبرد، این داستان در نسخههای متعدد در سالهای 1983، 1992، 1997، 2002 و 2009 توسط کشورهای مختلف ساخته شده است و چارچوب داستان آن به فیلمهایی چون «شهر وحشت» (اروینگ لرنر - 1958)، «اعتراف به گناه» (هیچکاک - 1953)، «خشم» (فریتس لانگ - 1936)، «به نورثساید 777 تلفن کن» (هنری هاتاوی - 1948) شباهت دارد.
متأسفانه توضیح منتقدان حاضر در این برنامه نه توانست مطلب مناسب و شایستهای در خور فیلم مذکور را مطرح سازد. گویا این بخش از برنامه ما که قرار بود حذف شوند، مجدداً مورد عنایت قبول گرفته است.
ت
نظر شما