۰ نفر
۶ دی ۱۳۸۹ - ۱۳:۳۹

علی‌محمد افغانی

یادم می‌آید، و این خاطره خاری در جانم شکسته است. هفت سالم بود شبی از شب‌های پاییز هنگام چراغ روشن کبوتری به ایوان ما پناه آورد. شاید از حمله بازی گریخته بود. من دویدم و او را گرفتم، قلبم از احساسی ناشناخته می‌تپید. از مادرم پرسیدم چکارش کنم؟

او گفت: این نشانه بختی است که به ما روی خواهد آورد. ببر او را در بالاخانه زیر چلوصافی که سوراخ سوراخ است بگذار، هم گربه نمی‌تواند او را ببرد هم نفس می‌کشد. فردا صبح قفسی برایش تهیه می‌‌کنیم و آب و دانه پیشش می‌گذاریم. همین کار را کردم. اما روز بعد در طلوع صبح که به سراغش رفتم مرده بود. همان روزها بود که پدرم زنی دیگر به خانه آورد و روزگار او با مادرم آغاز گشت...

کودکان عطوفتی نسبت به پرندگان دارند که نامش بی‌رحمی است. همین‌طور است جامعه کودک و رفتاری که با فرهیختگان و اهل قلم دارد. از من دلگیر نشوید، و این در کیفیتی است که ما در کتاب آسمانی خود روشن‌ترین توصیه‌ها را در احترام به قلم داریم. اشاره‌های مکنون دیگری هم داریم که آن آیه شریفه را تأیید می‌کنند.

من اطمینان دارم که در کانون‌های علمی و اجتهادی ما کم نیستند فضلایی که نمی‌خواهند کبوتر سفیدبال اندیشه را با انگیزه‌ای کودکانه زیر چلوصافی محبوس کنند. چه‌بسا که خود آنان نیز قربانی این بی‌رحمی هستند و دم برنمی‌آورند، یا فریاد می‌زنند و صدایشان به جایی نمی‌رسد. هنگامی که شما در خواب دچار بختک می‌شوید با هراسی که نظیرش را هرگز در زندگی عادی تجربه نکرده‌اید فریاد می‌کشید اما در خوابید و فکر می‌کنید که فریاد کشیده‌اید.

 54

کد خبر 119053

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۷:۱۸ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
    0 0
    این چلوصافی دیگه فقط برای اهل قلم نیست ممنون بابت مطلب خوبی که گذاشتید
  • IR ۱۸:۲۳ - ۱۳۸۹/۱۰/۰۶
    0 0
    متن جالبی بود لذت بردم

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین