برای رفتارشناسی دولت نهم باید این رفتارها را در بخش کلان و جزء دستهبندی کرد تا بتوان به راحتی آن را مورد تجزیه و تحلیل قرارداد چرا که این نظریه پیشبینی ناپذیر بدون دولت نهم مسئلهای بدیهی است اما با این وجود باید این رفتار را به صورت جزئی مورد «واکاوی» قرارداد تا بتوان به یک نتیجه قابل قبول دست یافت.
حال اگر عملکرد دولت نهم را بررسی کنیم میتوانیم به این دستاورد بزرگ نائل شویم که رفتار این دولت در قالب کلان، قابل پیشبینی است به گونهای که برای تمام فعالان سیاسی قابل پیشبینی بود که موجب خواهد شد که سیاست خارجی کشور «فشل» شود و رفتارهای شتابزده به اقتصاد کشور آسیب برساند و وضعیت انتشار کتاب و روزنامه ناگوار شود و آزادیهای سیاسی و رفتارهای دموکراتیک محدود گردد بنابراین هیچکس این انتظار را برای دولت نهم متصور نبود که دولت نهم گامهای اساسی را در جهت گسترش آزادی بیان برخواهد داشت یا اینکه وضعیت اقتصادی کشور رو به بهبود خواهد رفت. بنابراین، این وضعیت یک وضعیت قابل پیشبینی بود گو اینکه آقای احمدینژاد از همان آغاز و در جریان تبلیغات برای انتخابات ریاست جمهوری سعی کرد که یک دو قطبی کاذب را در کشور بین افراد محروم جامعه و برخی افراد صاحب قدرت به وجود بیاورد و با توسل به همین رویکرد توانست پیروز انتخابات نهم شود که البته این شیوه را همچنان ادامه داد و توانست به آن ابعاد گستردهتری ببخشد اما فارغ از رفتارهای کلان آقای احمدینژاد که رفتارهای قابل پیشبینی است، میتوان گفت که رفتارهای آقای احمدینژاد و دولت نهم در بخش جزئی غیرقابل پیشبینی میباشد به ترتیبی که دولت نهم همواره به خاطر حجم نوسانات رفتاری مورد انتقاد بوده است همچنان که در اقداماتی شتابزده، تغییرات گستردهای را در تعرفههای گمرکی ایجاد کرد و سود بانکها را به صورت دستوری تغییر داد که البته در نهایت مجبور به عقبنشینی از مواضع خود شد و صدها مورد دیگر حکم تأییدی است بر اینکه آقای احمدینژاد در رفتارهای جزئی آنچنان شتابزده رفتار میکند که گاهی تصمیمگیری برای اقدامات در دولت در چند ساعت صورت میگیرد که این مسئله همواره، توسط فعالان سیاسی مورد انتقاد قرار گرفته است.
عضو حزب مشارکت
نظر شما