سعید صادقی

عکاس در بسیاری از موقعیت‌های جنگ هزاران بار چشم‌هایش را می‌بندد و گمان می‌کند که دیگر کارش تمام است. هیچکس در جنگ به اندازه عکاس به مرگ نزدیک نیست و مسئله او در جنگ مسئله انسانی است که با انتخاب و گزینش سوژه، از عکس‌ها برای پیشبرد اهداف انسانی استفاده می‌کند.

عکاس جنگ در حوادث؛ نحوه نگاه خود را بر دریافت‌های زیر پوستی، احساس عمیق در بیان افکارِ صلح و وحدت ترکیب‌بندی عکس‌ها استوار می‌کند. در سال‌های جنگ عکاسانی با هویت نگاه ایرانی و پیوند آن با تصاویر، به گسترش همبستگی در روابط اجتماعی این سرزمین کوشیدند. درک این موارد در آن شرایط تاریخی و روایی دفاع که میان معامله‌های اجتماعی و سیاسی در فضایی التهاب آور با نگرش سمی و قارچ گونه برخی همراه بود، کار را بسیار سخت می‌کرد.

باید گفت در آن شرایط برخی جیب‌شان را پُر و چهره خویش را با تزویر می‌پوشانند و این جاست که عکاس جنگ در آن فضا با کشف نَفَس‌های حقیقی در شناخت ماهیت و جنس آن نفس‌ها می‌کوشد تا نَفَس‌های واقعی درگیر میدان جنگ را با ثبت تصاویر بازشناسی کند، گاه در میان آنها خود را غرق می‌کند و برای زبان عکس‌هایش در دل حوادث جنگ، به استقبال مرگ می‌رود.

آن روزها لنز دوربین عکاس عضوی از وجودش بود و عکس‌ها را برای درخشانی باورها و احیاء و اعتلای روح فرهنگ انسان ایرانی در موقعیت آن روز جهان به چشم‌ها تقدیم می‌کرد تا باز شوند و بنگرند که در متن تصاویر چه نشانه‌هایی نهفته است.

عکاس مظلومیت این سرزمین رادر در دل ویرانی‌های خونین جنگ برای نسل‌های جنگ ندیده، در قاب عکس‌ها فریز می‌کرد تا ببینند ندیده‌ها را. در آن روزگار، عکاس جنگ با وجود رنج‌های انباشته در درونش مسیری را برای فهم احساس انسان‌های پشت خاکریزهای مقاومت پیدا می‌کرد و ذات دفاع را به گونه‌ای واقعی سر و شکل می‌داد و به متن تصویر عکس‌ها جان می‌بخشید. اینگونه بود که عنصر امید در انسان‌ها به سادگی شکل می‌گرفت و عکاس جنگ در آن فضا با جنس نگاه مستندگونه به رنج‌ها و دردهای انسان‌های قرار گرفته در آن موقعیت و زیستن در فضاهای خاص ایشان در ثبت لحظه‌های واقعی می‌کوشید تاچشم ها با مشاهده این برگ از تاریخ، تصاویر تا ابد باز بمانند و داستان دفاع مردمی،  نسل به نسل منتقل شود.

عکاس جنگ در سایه ترس‌های بی‌شمار، با  زیستن میان مرگ و زندگی مثل یک سرباز در پشت خاکریزها بود و با کشفیات خود از پنهان کردن واقعیت چهره جنگ جلوگیری می‌کرد و با غریزه احساس و اثر گذاشتن در متن تصاویر به بازنمایی می‌پرداخت و انگیزه‌های انسان درگیر جنگ را به لنز می‌سپرد.

باید گفت پیچیدگی‌های سیاسی و بزک‌کردن‌های ظاهری که ریشه‌ای در فرهنگ نداشت، سبب پیدایش کابوس‌های گوناگون در مضامین جنگ شد و آلودگی‌های سیاسی به بمباران  ذهن‌ها از هر سو کمک کرد. عکاس که با دغدغه‌های جدی، شکوه آن دفاع را تماشا کرده بود در این روابط سیاسی- اجتماعی جدید دریافت که در فاصله کوتاهی از اتمام جنگ، متن عکس‌ها خاصیت ارتباطی خود را با نسل‌های بعد از دست داده‌اند و قدرت این نفوذ سیاسی با دیدگاه‌های دولتی، اثر بخش بودن حقیقت دفاع را از بین برده و متاسفانه سال‌های این جنگ را با همه جسارت‌ها و  شهامت‌هایش به تن قدرت دوخته است و این جنگ به مثابه جنگی شد که تنها چهره عکاسی در ایران را تغییر داد!

درک حقیقت دفاع در جنگ، با شیوه محاصره روابط دولتی، خاصیت خود را از دست داد و جامعه ایران هنوز با گذشت سه دهه برای یافتن حقیقت زیبایی شناسی روزگار معاصر، پیش قدم نیست. 

عکاس و مدیر فیلمبرداری

54

کد خبر 120558

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار