این امری پسندیده است. ما ملتی هستیم صاحب تاریخ که اکنون به آن تاریخ افتخار می کنیم. حالا هم دوست داریم در خانه مان بر همان پاشنه بچرخد. خوب یک خانواده هستیم و دوست داریم این خانواده را حفظ کنیم. زبان همدیگر را می فهمیم، دینی شبیه همدیگر داریم. شعائرمان یکی است و اینها خیلی چیزهای خوبی است که باید حفظشان کنیم. اشکال این است که اغلب فکر می کنیم هیچ تغییری هم نکرده ایم! یک نکته هم هست، اگر کسی دست به ترکیبمان بزند، خیلی ناراحت می شویم. این در حالی است که بارها تاریخ ـ یعنی دیگران ـ دست به ترکیب ما زده است، اما اغلب ما از آنها چشم پوشی می کنیم و سعی می کنیم آنها را به چیزی نگیریم و به خاطر نیاوریم و آثار روشن آن را نادیده بگیریم.
این که مثلا اعراب آمده اند، با توجیه این که اسلام آورده اند، از نظر ما به چیزی گرفته نشده و خیلی به دل نگرفته ایم. بعدها اقوام خراسان شرقی و دشت قبچاق سراغ ما آمدند و تغییرات در زبان و فکر و نژاد ما زیادی بوجود آوردند. حالا برای اینها حساب جدی باز نمی کنیم و این که مثلا دست به ترکیب ما نخورده است! علاوه، امپراتوری مغول هم آمده و قریب صد سال اینجا در خانه ما حکومت کرده است. اتفاقات دیگری هم افتاده، اما هنوز مدعی هستیم همان خانواده قدیم هستیم و ترکیب خودمان را داریم. برای ما «حفظ ترکیب» خیلی روشن نیست. البته که چیزهای ثابتی هم داریم اما خیلی وقت ها زیر سایه دیگران بوده ایم و تغییرات عمیقی کرده ایم. علما و بزرگ ما در دوره حمله مغول، فهمیدند که باید در مقابل این امپراتوری قدرتمند حواسشان جمع باشد که له نشوند. خیلی ها فهمیدند که ممکن است دست به ترکیب شان بخورد و هستی و نیستی شان برود.
راهی را انتخاب کردند که عجالتا صد سالی آنها یعنی مغولها ماندند و اینها هم یعنی همین اجداد ما آن ماندن و تغییر را تحمل کردند. این که کسانی الان هم به فکر ملیت و ایرانشهری و ترکیب داخلی و هویت هستند خوب است. اما راستش بازی خوب نیست، مراقب باشند که در یک جهان بزرگتری زندگی می کنند که هیمنه سیاسی و فرهنگی و تمدنی نیرومندی داردو هر از چندی کلی قانون و ارزش و شعار و مسأله و راه حل مسأله به ما حقنه می کند. قوانین حاکم بر مناسبات هم زیاد با دنیای قدیم فرق نکرده است. باز هم کسانی فکر می کنند ترکیب خود را حفظ کنند. این یک وظیفه است، اما چنین ادعایی چگونه و تا چه حد محقق خواهد شد؟ اگر امروز شیخ شهید نوری، سر از مزارش برآورد و این همه تغییر را در فرم لباس و مدرسه و دانشگاه و حوزه و اداره و قانون گذاری و ... می دید، در باره حفظ ترکیب و هویت چه خواهد گفت؟ اگر مدافعان حفظ ترکیبی سنتی و هویت، نگاهشان به تاریخ جدی تر باشد، شاید بهتر بتوانند ترکیب داخلی خانواده و ایرانشهری را حفظ کنند. البته تغییراتی روی زبان، لباس یا خیلی چیزهای دیگر پدیده آمد که باید دید نه اینکه چشم را بست. همان تغییراتی که امیراتوری عربها هم پدید آورد، همین طور امپراتوری اقوام ترک و مغول.
حالا البته نوع مناسبات عوض شده و اسم امپراتوری حذف شده، انگار فقط اسمش بد بوده رفته، اما خودش هست، واقعا هست، قوی تر هم هست. هر کسی که برای مملکت برنامه ریزی می کند، نقاط قوت و آسیب را می شناسد و راه حل می دهد، باید یک نگاهش به ترکیب داخل باشد یک نگاهش به خارج و تغییراتی که لاجرم خواهد بود. یک نگاهش به ترکیب فعلی خانواده ایرانی و حفظ آن باشد، یک نگاهش به مسیر تاریخ که دستخوش چه تغییراتی شده و ما را تا چه اندازه عوض کرده و اگر عوض نمی شدیم چه قدر از ما باقی مانده بود. دهها قوم بزرگ و کوچک در این نواحی از بین النهرین ما ما وراءالنهر بوده اند که در مواجه با امپراتوری های بزرگ قرار گرفته، خیلی ها نابود شده و برخی هم مانده اند یا فکر می کنند مانده اند. تاریخ، مقاومت شکوهمند آنها را برای هزار سالی ستوده، اما حالا اسمشان هم از بین رفته و «یستخلف قوما آخرین» شده است. باید دانست چرا برخی توانستند خود را حفظ کنند، و برخی دیگر بلکه بسیاری دیگر زبان و فرهنگ و دینشان و خدایان و همه چیزشان عوض شد و در واقع از بین رفتند. باید راههای عاقلانه تری را فکر کرد. باید قدری از لاک خودمان بیرون بیاییم و وافعیات را بهتر درک کنیم.
نظر شما