ماهان نوروزپور: حرف سینمای مستند که میشود بحث موضوعاتی از قبیل جدا کردن سینمای مستند از سینمای داستانی، اکران در زمان نامناسب و محدود شدن اکران به سینماهای هنر و تجربه و دیگر مشکلات مشابه هم به میان کشیده میشود. این در حالی است که در سیوهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر حضور فیلمهای مستند پر رنگتر شده و چهار اکران مردمی به آنها اختصاص یافته است.
فیلم مستند «خانهای برای تو» به کارگردانی مهدی بخشیمقدم داستان روزهای پایانی زندگی یک جوان مبتلا به سرطان و روایت امید او به زندگی است. این مستند که در جشنواره سینما حقیقت جایزه گرفت، فیلم افتتاحیه سیوهفتمین دوره جشنواره فیلم فجر است. به همین در گفتگو با مهدی بخشیمقدم درباره سینمای مستند و بیم و امیدهای پیش روی آن صحبت کردهایم.
چه شد که این سوژه را انتخاب کردید و ایده آن چطور به ذهنتان رسید؟
هم برای من هم برای جناب شاه محمدی (تهیه کننده) اولین و بزرگترین الهامبخش، زندگی شخصیمان بود. هم بنده هم آقای شاهمحمدی پدرمان را به خاطر سرطان از دست دادهایم. من در روزهای آخر حیات پدر، میدیدم که او چه قدر متفاوت به دنیای اطراف مینگرد من یک بار برای پدر در آن دوران مقداری میوه خریدم و بردم بیمارستان از آن میان چشم پدر یک نارنگی را گرفت؛ و پدر شروع کرد به تعریف و تمجید از این نارنگی و اصرار می کرد که این نارنگی را باید از باغی یا مزرعهای خریده باشم که اینقدر خوشمزه است. به هر حال بعد از تحقیقات و ملاقات بسیار زیاد با بیمارانی که میدانند به مرگ نزدیک هستند، من و آقای شاه محمدی این را دیدیم که اینها نگاهی خیلی عمیقتر به زندگی دارند.
فضای «خانه ای برای تو» بسیار تلخ و سیاه است و به گفته منتقدین دل مخاطب را میآزارد. چه نیازی و چه فکری پشت این بود که فیلم را اینقدر تلخ بسازید؟
اتفاقا من فکر میکنم فضای فیلم بسیار امیدوارکننده است. اگرچه در بستر مرگ روایت میشود اما صحبتاش در مورد امید به زندگی است. از همان ابتدا قرار ما با تهیه کننده و دوستان دیگر این بود که انسانهایی که نزدیک به مرگ میشوند؛ بسیار متفاوت از اطرافیان به زندگی و دنیای اطراف مینگرند. در واقع این مرگ آگاهی باعث میشود کیفیت زندگیشان بهبود پیدا کند و ارزش تکتک لحظات عمر گران را درک کنند.
اما این در خود شخصیت اول داوود اتفاق میافتد چیزی که ما بر روی پرده میبینیم یک جوان مبتلا به سرطان است که در هر سکانس رنجورتر و بیمارتر میشود؛ سرشار از امید به زندگی است اما در نهایت اجل امانش نمی دهد.
ما نمی خواستیم آخر فیلم را با مرگ تمام کنیم؛ زمان تدوین نخستین، صحبتهایی در مورد این بود که در ابتدای فیلم به مخاطب بگوییم که این شخصیت قرار است برود اما فکر کردیم به آن صورت فیلم خیلی تلختر می شود.
به نظرتان این عمل اخلاقی بود که نابازیگری مبتلا به سرطان را جلوی دوربین بیاورید و از او فیلم بگیرید؟
لفظ بازیگر نابازیگر اصلا در اینجا درست نیست؛ بازی وجود ندارد. این زندگی خود داود است و ما او را جلوی دوربین نگذاشتیم. در ضمن ما بسیار بسیار مراعات حال او را می کردیم ما اگر می خواستیم از این موقعیت سو استفاده کنیم از بیتابیهای او و درد کشیدنهای در بیمارستان فیلم میگرفتیم. شما به میزانسنهای ما هم که نگاه کنید فاصله را متوجه میشوید. میخواهم بگویم ما مزاحم داود نبودیم او ما را پذیرفته و ما قرار نبود چیزی به زندگی او اضافه کنیم ما فقط ضبط می کردیم..
حضور فیلمهای مستند در جشنواره فیلم فجر امسال نسبت به سالهای گذشته پر رنگتر شده است ارزیابی شما چیست؟
بله همینطور است و این به دلیل فشارها و اعتراضاتی است که همکاران ما در حوزه فیلم مستند کردهاند و این فشار دوستان باعث شد که قبول کنند چند اکران دیگر هم در سینماهای مردمی بدهند و این خیلی خوب است. ولی من فکر می کنم این توجه ها خیلی کم است در حالی که سینمای مستند در ایران خیلی جسورتر از سینمای داستانی است؛ شما به جوایزی که سینمای مستند در همین دو سال اخیر گرفته است نگاه کنید به اهمیت این موضوع پی میبرید. سینمای مستند سینمایی است که در دنیا خوب درک و کشف شده و به آن بها داده می شود اما در ایران نشانی از چنین درکی نیست.
جشنواره سینماحقیقت که مختص به سینمای مستند است. فیلم شما آنجا هم بود و جوایزی گرفت. چه نیازی هست که فیلم مستند وارد جشنواره فیلم فجر هم بشود؟
اگر اینگونه بخواهیم نگاه کنیم در رابطه با جشنوارههای بینالمللی هم میتوانیم همین را بگوییم شما برلین را نگاه کنید گاهی جایزه خرس طلایی بهترین فیلم را یک مستند میبرد و اینگونه نیست که مستند را جدا کنند از سایر گونههای فیلمسازی. در مورد کن هم همینطور. به نظر من این کم لطفی دوستان خبرنگار است که میگویند شما در جشنواره حقیقت هستید کافیست. من قول میدهم اگر مسئولین توجه شایانی به این حوزه بکنند مستند خودش با مخاطب ارتباط برقرار میکند.
منظورتان از توجه شایان چیست؟
ابتدا این توجه باید از طرف مسئولین کشور باشد. الان در کشور بخش مستند یک گوشت قربانی است و فقط می گویند این را یکجا، جا کنیم که نگویند ما مستند نداشتیم. هیچ وقت به دنبال این نبودند که این مستند در بهترین ساعت اکران شود چون که این تاثیر مستند را درک نکردند و در ذهنشان مستند مثل فیلمهای تلوزیونی است در صورتی که اکنون مستندهایی سینمایی و مناسب پرده در ایران ساخته میشود اما فرصتی برای عرض اندام پیدا نمیکنند. اگر مسئولین اجازه دهند سینمای مستند یک سینمای پر سود و پر بازده میشود و از سینمای داستانی هم جلو میزند و اینبخش میتواند ذائقه مردم را بکشاند به سمت یک سینمای دغدغهمند و معنادار.
به نظرتان بهترین مکان برای پخش مستند تلویزیون نیست؟
قطعا تلویزیون یکی از بخشهای اصلی نمایش مستند است اما سینما میتواند بیشتر تاثیرگذار باشد.
درباره انتخاب فیلمتان برای افتتاحیه جشنواره چه نظری دارید؟
من سر این موضوع یک گلهای داشتم؛ در روز قرعهکشی خبرآنلاین نوشته بود که جشنواره با فیلم بهرام توکلی شروع میشود و با فیلم محمدحسین مهدویان پایان مییابد. انگار که اصلا فیلم مستندی وجود ندارد و مهم نیست، حساب نمیشوند در جشنواره. این از همان توجههاست که عرض کردم اما این چیز ویژهای نیست قرعه گرداندند و این به نام فیلم ما در آمد. اما خوب چه سانسی را دادند؟ یک بعد از ظهر. همه می دانیم که ساعت یک کم استقبالترین سانس سینماست. ولی باز هم خوب است که مردم حداقل می توانند چهار فیلم ما را ببیند و فیلمهای مستند اکران مردمی گرفتند.
۲۴۱۲۴۱
نظر شما