زهره نوروزپور: تور آسیایی محمد بن سلمان ولیعهد جوان سعودی در حالی پایان یافت که ملک سلمان پدر او به شرم الشیخ رفت و جایگاه پدر را در غیاب او کسب کرد.(اینجا) سفرهای محمد بن سلمان که در سایه قتل جمال خاشقچی روزنامه نگار معروف صورت گرفت توجهات بسیاری را از چند جهت به خود جلب کرد. از منظر تقابل اقتصادی و نفتی با ایران در منطقه و از سوی دیگر هشداری به جامعه جهانی برای ثبات جایگاهش نزد پدر! چراکه سنای آمریکا و متحدان این کشور در اروپا خواستار برکناری یا حداقل پاسخگویی بن سلمان درباره قتل روزنامه نگار سعودی بودند که نه تنها شاهزاده پاسخی نداد بلکه نشان داد که همچنان در مقام ولیعهد در جایگاه تصمیم گیری برای کشورش قرار دارد.
دستاوردهای سفر چه بود؟
محمد بن سلمان ولیعهد 32 ساله عربستان در حالی روز یکشنبه 28 بهمن ماه وارد اسلام آباد پایتخت پاکستان شد که ایران و کشمیر صحنه عملیات تروریستی بود.(اینجا)
در این سفر بن سلمان به عمران خان وعده راهاندازی یک پالایشگاه و یک مجموعۀ نفتی به ارزش ۱۰ میلیارد دلار در بندر گوادر پاکستان به عنوان بندری که در انتهای کریدور اقتصادی چین-پاکستان و در فاصلهای نهچندان دور از بندر چابهار ایران قرار دارد، سرمایهگذاری ۳۰ میلیارد دلاری و استمهال بدهیهای پاکستان به عربستان بخشی از امتیازهایی بود که اسلام آباد توانست در جریان سفر بن سلمان بدست آورد.(اینجا)
شاهزاده سعودی پس از سفر به اسلام به آباد به دهلی رفت و مورد استقبال گرم نارندا مودی نخست وزیر هند قرار گرفت، دیداری که برای بن سلمان 100 میلیون دلار آب خورد تا جایی که نارندا مودی شعف خود را از این قرارداد نتوانست از چشم عکاسان خبری پنهان کند!
خالد الفالح، وزیر انرژی عربستان سعودی نیز چهارشنبه هفته جاری اعلام کرد عربستان سعودی به دنبال تحکیم روابط نفتی خود با هند است که به اولویت شماره یک سرمایهگذاری خارج از این کشور تبدیل شده است.
یکی از بزرگترین پروژههای بالادستی که در هند سرمایهگذاری شده، پالایشگاه راتناگیری است که یک مجتمع پالایش و پتروشیمی با ظرفیت ۶۰ میلیون تن در سال در غرب هند است.
این مجتمع مشترک توسط شرکتهای ایندین اویل، هندوستان پترولیوم و بهارات پترولیوم ساخته میشود و شرکتهای آرامکو و ادنوک مشترکا توافق مقدماتی را برای داشتن سهم در این پروژه امضا کرده اند.(اینجا)
پس از آن بن سلمان راهی پکن شد. آن هم در زمانی که هیات ایرانی به سرپرستی علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی کشورمان پکن را به مقصد تهران ترک کرده بودند. برخی گمانه زنی ها حاکی از آن بود که چین قرار است نقش میانجیگر را ایفا کند، برای دو مساله یکی هند و پاکستان و دیگری ایران و عربستان.(اینجا)
در همان روز رویترز با این تیتر : «پیش از سفر بن سلمان... چین میگوید که تمایلش با روابط محکم با ایران تغییر نکرده است» در گزارشی که تاپ این خبرگزاری بود، به سفر بن سلمان به چین پرداخت و به روابط دیرینه تهران و پکن اشاره کرد.
رویترز گزارش داد، شی جین پینگ رئیس جمهور چین به لاریجانی گفته است که صرف نظر از موضع بینالملل، تمایل چین به برقراری روابط مستحکم با ایران تغییر نکرده است.
شی اعلام کرد که «از ایران در ایفای نقش سازنده برای حفظ صلح و ثبات در منطقه حمایت میکنیم و تمایل داریم از نزدیک در خصوص مسائل منطقهای هماهنگی و تماس داشته باشیم».
وزارت خارجه چین نیز با انتشار بیانیهای با تأکید بر عزم پکن برای توسعه مشارکت راهبردی با ایران، تصریح کرد که «چین و ایران باید اعتماد راهبردی متقابل را تعمیق کرده و به حمایت از یکدیگر در خصوص منافع اساسی و عوامل نگرانی های بزرگ ادامه دهند».
اما حاصل دیدار رئیس جمهور چین با بن سلمان قرارداد شرکت نفت آرامکو عربستان برای همکاری در ایجاد یک شرکت مشترک به ارزش 10 میلیارد دلار با چین بود.(اینجا)
در نگاه تحلیلگران کدام یک نزدیک به واقعیت است؟ وجهه بین المللی بن سلمان، یا تقابل نفتی و اقتصادی با ایران؟ صابر گلعنبری کارشناس و پژوهشگر مسائل عرب و خاورمیانه در یاداشتی که برای خبرآنلاین ارسال کرده در رابطه با این سوال نوشته است:
سفر آسیایی اخیر محمد بن سلمان ولی عهد عربستان جدا از حاشیهها و تعویق یا لغو سفر به مالزی و اندونزی قابل تامل و توجه است. اهداف متعددی چه سیاسی و چه اقتصادی پشت این سفر است. هدف سیاسی بن سلمان این است که نشان دهد با وجود جنجال رسانهای و سیاسی به دنبال ترور جمال خاشقچی روزنامه نگار منتقد عربستانی در انزوا نیست و خطری کرسی قدرت او را تهدید نمیکند. کما این که این سفر پیامی "نهفته" هم به غرب و آمریکا دارد و آن این که غرب دیگر تنها قبله سرمایهگذاری عربستان نیست و این کشور بازارهای دیگری را هدف قرار داده است.
از این منظر این پیام میتواند در واکنش به اقدامات اخیر اروپا و آمریکا علیه عربستان باشد.
با وجود اهداف پیشگفته، انگیزه اصلی این سفر اقتصادی و در چارچوب طرحهای بلندمدت ولی عهد عربستان بر اساس "چشم انداز 2030" قابل ارزیابی است.
واقعیت این است که کشورهای عربی حوزه خلیج فارس بر اساس همین چشماندازهای خود حساب ویژهای بر روی بازارهای آسیایی باز کردهاند و یک نوع رقابت پنهان هم میان این کشورها به ویژه عربستان و امارات با قطر بر سر تصاحب این بازارها شکل گرفته است.
سه هفته قبل بود که امیر قطر دومین سفر آسیایی خود را ظرف یک سال و نیم انجام داد و به کره جنوبی، ژاپن و چین رفت و پیمانهای اقتصادی کلانی با این کشورها امضا کرد.
البته این نوع رویکرد اقتصادی و بعضا با انگیزههای سیاسی کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و در راس آنها عربستان به منطقه آسیا را نمیتوان چرخش راهبردی "از غرب به شرق" در سیاست خارجی این کشورها قلمداد کرد؛ بلکه برقراری نوعی موازنه در روابط خارجی میان این دو منطقه است.
امنیت، سیاست و اقتصاد حوزه عربی خلیج فارس با غرب به ویژه آمریکا گره خورده است و گذار از آن به این راحتی نبوده و فعلا ممکن هم نیست. اما با وجود این، رویکرد تازه این حوزه به شرق و بازارهای آسیایی در نوع خود راهبردی است و بروندادهای سیاسی قابل توجهی در آینده خواهد داشت.
به طور حتم، گره خوردن بازارهای آسیایی و اقتصاد کشورهای شرقی و وابستگی آنها به سرمایههای عربی خلیج فارس نقش و تاثیرگذاری سیاسی صاحبان این سرمایهها به خصوص عربستان سعودی در معادلات پیچیده این منطقه را به شکل چشمگیری افزایش خواهد داد و اگر دقت شود در این میان، عربستان بیشتر به حوزه پیرامونی ایران توجه دارد، از پاکستان و هند گرفته تا عراق. همچنین با قدرتهایی چون چین و روسیه که با تهران روابط سیاسی و اقتصادی خوبی دارند.
در این میان، آنچه تصاحب این بازارها به ویژه در بخش انرژی را برای همسایگان ایران و در راس آنها عربستان تسهیل میکند، وضعیت نابسامان اقتصادی ایران و بازگشت تحریمهای آمریکاست.
این که محمد بن سلمان در دومین ایستگاه سفر آسیایی خود در هند به این شکل "بیسابقه" مورد استقبال نارندرا مودی نخست وزیر هند قرار میگیرد؛ به گونهای که پروتکل استقبال از مهمانان خارجی را دور زده و شخصا برای استقبال از بن سلمان پای پلههای هواپیمای حامل وی حاضر شده و اینچنین او را در آغوش میکشد، قابل تامل است و نشان از اهمیتی است که هند به روابط با عربستان میدهد.
یقینا مودی نسبت به اعتراضات جهانی به دست داشتن ولیعهد عربستان در قتل خاشقچی آگاه بوده است، اما نه تنها این مساله کوچکترین تاثیری در استقبال هند از وی نداشته، بلکه فراتر از حد انتظار هم از او استقبال کرد. در واقع این اقتصاد و سرمایههای عربستان بود که مودی را تا پای پلههای هواپیمای کشاند. این خود نشانی از اهمیت و جایگاه اقتصاد در روابط بین الملل است.
همین عامل اقتصادی بود که چرخشی راهبردی در نگاه عمران خان ایجاد کرد و او را از چهرهای منتقد سیاستهای عربستان به چهره "دوستدار" تبدیل کرد؛ تا جایی که پس از سرمایهگذاری 20 میلیارد دلاری محمد بن سلمان در اقتصاد پاکستان در جریان سفر اخیرش به این کشور، گفت که اگر بن سلمان در انتخابات پاکستان شرکت کند، بیشتر از وی رای میآورد!
در حقیقت این اقتصاد است که به روابط میان کشورها اهمیت میدهد و سیاست متاثر و تحت الشعاع آن است و نه بر عکس.
وقتی محمد بن سلمان از ارتقای سرمایهگذاری کشورش در هند ظرف دو سال آینده به 100 میلیار دلار خبر داد، نخست وزیر هند در پوست خود نمیگنجید؛ چون خوب میداند این حجم کلان سرمایهگذاری برای هندِ در حال توسعه از چه اهمیت "راهبردی" برخوردار است.
همچنان که گفته شد، توسعه روابط اقتصادی در این سطح گسترده، بروندادهای سیاسی قابل توجهی در آینده خواهد داشت که بر نزاع منطقهای ایران و عربستان سایه میافکند. احتمالا نخستین خروجی سیاسی آن، ورود پررنگ عربستان به میانجیگری میان هند و پاکستان در آینده باشد.
52310
نظر شما