۰ نفر
۱۹ اسفند ۱۳۹۷ - ۱۵:۰۶

زبان، پل ورود به عالم غیرمتناهی

غلامحسین ابراهیمی دینانی
زبان، پل ورود به عالم غیرمتناهی

نکاتی در تفسیر مقالات شمس تبریزی

حروف الفبا ۲۸ حرف است. «الف» مستقیم است و از امتداد مستقیم نقطه، «الف» به وجود می‌آید؛ وساطت و ترکیب، معنی و تلفظ. خود «الف» از معنی آمده است، اگر «الف» نبود، حروف نبود و اگر نقطه نبود، «الف» چگونه به وجود می‌آمد؟ نقطه نه طول دارد، نه عرض و نه عمق، اما دارای معنی است. سوال اینجاست که معنی را چگونه تقسیم کنیم؟ معنی تقسیم‌پذیر نیست.

تاریخ‌دانان یک زمانی را آغاز تاریخ می‌دانند، از ما قبلِ تاریخ می‌گویند، اما توضیحی درباره آن نمی‌دهند. اگر ماقبلِ تاریخ داریم، ما بعد تاریخ هم داریم و اگر ماقبل تاریخ و مابعد تاریخ داشته باشیم، ماورای تاریخ هم داریم. خال شبیه نقطه است. خالِ زیر لب، طول و عرض دارد. نقطه زیر «ب» طول و عرض دارد. بنابراین شبیه نقطه است و نقطه حقیقی نیست، چرا که نقطه حقیقی، طول، عرض و عمق ندارد.

اگر ما در این عالم تمثیل نداشتیم، مشکلات فراوانی به وجود می‌آمد. با مثال می‌توانیم بسیاری از امور را بفهمیم. در قرآن کریم خداوند می‌فرمایند «من مثال می‌زنم». مَثَل ما را هدایت می‌کند. مثال، نماینده یک حقیقت است. آنچه ما می‌بینیم مثال حقیقت است. کلِ این عالم، مثال است. ما حق‌تعالی را با مَثَل می‌فهمیم و مستقیم نمی‌بینیم. خداوند مِثل ندارد ولی مَثَل دارد.

مثال، شکل و صورت است اما مَثل شکل ندارد. نشانه وجود خداوند در عالم، انسان کامل است. انبیا و اولیا، نمونه وجود خداوند هستند. زبان پل ورود به عالم غیرمتناهی است. انسان از غیرمتناهی با زبان سخن می‌گوید. زبان پلی است که ما را به ماورا می‌برد. عبادت در ادیان گوناگون وجود دارد.حتی کسانی که دین ندارند، گاهی به چیزی توجه می‌کنند که خودشان نمی‌دانند چیست. انسان‌ها از امور متناهی زندگی خسته می‌شوند و می‌خواهند به چیزی پناه ببرند. همیشه انسان چه مؤمن و چه غیرمؤمن، دلش به یک چیز وابسته است. انسان در عبادت، از آنچه بر روی زمین است، زده شده است. انسان در حال عبادت و نیایش می‌خواهد از زمین که مقر زندگی‌اش است، با آسمان ارتباط برقرار کند. نیایش ارتباط برقرار کردن بین زمین و آسمان است.

یهودیان در بالای کوه معبد می‌سازند. مسلمانان محراب را روی زمین، محلی برای عبادت قرار می‌دهند، اما معنی نه بالای جغرافیایی و نه پایین جغرافیایی است. انسان از طریق معنی می‌تواند پایین را به بالا و مخلوق را به خالق ارتباط دهد؛ هم کوه و هم محراب، مثال است. ما در عالم مثال و تمثیل زندگی می‌کنیم، در عالم مثال و مَثَل زندگی می‌کنیم و با مَثَل حرف می‌زنیم. معنی باید در لفظ بیاید و لفظ در حروف می‌آید. «الف» اولین حرف است. در تمامی حروفی که تاکنون نوشته شده‌اند، هم دلالت وجود دارد و هم ضلالت. بسیاری از مردم از راه زبان گمراه شده‌اند و عده‌ای از راه سخن، هدایت شده‌اند. به تعدادی که انسان‌ها از طریق سخن هدایت شده‌اند، به همان تعداد هم گمراه شده‌اند.

کوه، دریا و صحرا، طبیعت هستند اما فرهنگی که در طبیعت وجود دارد، انسان می‌فهمد نه حیوان. انسان ترکیبی است بین فرهنگ و طبیعت. رابطه بین علت و معلول، اختیاری نیست بلکه ضروری است.ارتباط عالم طبیعت، علت و معلولی است و ضرورت بر آن حاکم است. رابطه احکام اخلاقی بر اساس اعتدال است. عالم اخلاق، عالم اعتدال است اما عالم طبیعت، عالم ضرورت است. فلسفه، تلاش فهم است. در عالم حقوق، باید و نباید وجود دارد. در اخلاق، باید و نباید وجود دارد. در فلسفه فشار وجود ندارد، بلکه فهم وجود دارد. در فلسفه باید و نباید وجود ندارد. کسی که نمی‌داند و نمی‌خواهد که بداند، امکان ندارد که بفهمد و امکان فهمیدن در او وجود ندارد.

* سخنان مطرح در برنامه «معرفت» که از شبکه ۴ سیما پخش شد

کد خبر 1239612

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
1 + 1 =