۰ نفر
۱۳ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۴:۲۲

هم​بند و یار شریعتی در زندان​های ساواک گفت: سعادتی بود که زود مرد وگرنه مثل خیلی​ها اول لجن​مال و تفاله​اش می​کردند یا به قول خودش به دست دوست نمایان کشته می​شد و به گردن دشمنان انداخته می​شد.

پرویز خرسند در گفت​وگو با خبرآنلاین، شریعتی را یک جامعه شناس خواند که وقتی لازم است فیلسوف است وقتی ضرورت ایجاب می کند روانشناس و... ولی در یک سخنرانی ممکن است هر سه را داشته باشد. در هر صورت در هر جای تاریخ جمهوری اسلامی که شریعتی را ببینیم بی شک دارد به 1356 بر می گردد تا در پایان، خرداد را مرداد کند و خیلی چیزهای امروز را نبیند.

وی در بخشی از این گفت​وگو آنجا که از خاطرات تنظیم کتاب «فاطمه فاطمه است» می​گوید که تنظیم این کتاب سه شبانه روز طول کشید. خرسند افزود: ما باید حداقل اندکی می خوابیدیم اما شریعتی تکان نمی خورد و کار می کرد. شب سوم نزدیک صبح سیگارمان تمام شد. چون هر دو ما بدون سیگار نمی توانستیم کار کنیم از فرصت استفاده کردم و به دکتر گفتم یک چرت کوتاهی بزنیم تا مغازه ها باز شوند. بعد سیگار بخریم و شروع به کار کنیم.

به گفته وی، در آن زمان برای اولین و آخرین بار شریعتی تند حرف زد و گفت: خرسندجان تو فکر می کنی اگر من و تو چشمان مان را به هم بزنیم ، باز هم حسینیه مال ماست و باز هم می توانیم کار کنیم. به نسل آینده چه بگوییم؟ بگوییم خواب مان می آمد و چشمان مان را بستیم و کارمان را ناتمام گذاشتیم. آیا نسل آینده ما را می بخشد. تا این حد که من پذیرفتم و البته برخلاف تصوری که وجود داشت او خود را بزرگ نمی دانست و از خود تعریف نمی کرد.

متن کامل این خبر را اینجا بخوانید.

62/111

کد خبر 127449

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 5 =