۳ نفر
۱۹ تیر ۱۳۹۸ - ۱۱:۰۴
وقتی مدیران علمی جامعه، به طور جدی اهل ترویج علم نیستند

سال‌هاست مسئله دانشگاه و صنعت یا رابطه دانش و صنعت در دستور کار مسوولان دانشگاه‌ها و اهالی صنعت است.

در جلساتی که اغلب برگزار می شود، روی جدایی این دو نهاد تمرکز شده و تلاش می شود تا راه حل هایی برای رهایی از آن مطرح شود. بنده هم گاه، به مناسبت شرکت در برخی از شوراها، این مباحث را می شنوم، اما همواره، تمرکزم روی نکته دیگری است که شاید نسبت به موضوع این جلسات، حاشیه ای باشد.

آن نکته، تصور منفی ای است که از علم و دانش در جامعه ما وجود دارد. چند روز قبل، گزارش آنا را از سال ۹۶ درباره پایان نامه ای با عنوان «تأثیر تلاوت سوره حمد بر سلولهای سرطانی پروستات» دیدم. دود از سرم برخاست، و البته می دانم بسیاری اینها را یا به اعتبار دینی بودن و یا به اعتبار ـ پناه بر خدا ـ مشابه سازی با موسیقی توجیه می کنند، اما خوب، فکر می کردم نباید چنین مطلبی به سادگی مورد قبول استادان دانشگاه قرار گیرد.

دلم نمی خواهد بگویم یک نفر از استادان، از آن دفاع هم کرد. بگذریم. امروز دو کلیپ شگفت دیدم. یکی، یک روحانی که در شبکه سه از تأثیر مصرف نمک روی کاهش فشار خون صحبت کرده و این را به دین و روایت متنسب کرد و بدین ترتیب دانش پزشکی را مورد تمسخر قرار داد. دیگری صحبت آن جوانک که به اسم داروی امام کاظم، پنبه پزشکی جدید را زده و همه را شیاد معرفی کرد که دنبال تکثیر بیمار هستند.

این که حالا وزارت بهداشت باید از حیثیت علم و دانش پزشکی دفاع کند امر دیگری است، اما به نظرم، در کل، این موارد، به این بر می گردد که اصولا علم نوین، از روز اول در کشور ما جا نیفتاده است. مردم ما، شیفته همان دانش سنتی خویش هستند و از سر ناچاری به پزشکان جدید مراجعه می کنند. حتی وقتی در مطب دکتر امروزی نشسته اند، باز هم از عطاری محل صحبت می کنند و همدیگر را به خوردن داروهای گیاهی و علفیات راهنمایی می کنند.

این که چرا در جامعه ما این نگاه تحقیر آمیز به علم مدرن وجود دارد، نیازمند کاوش های علمی بیشتری است، اما این که دانش پزشکی سنتی با همه بی خاصیتی اش که تاریخ گواه آن است،  این قدر محبوب شده، ریشه در نوع خاصی نگاه به علم دارد.

محافل خاصی هم که صبغه دینی دارند به این امر دامن می زنند و از آبروی امامان مایه می گذارند. می دانیم که در قرآن حتی یک حکم پزشکی نیامده و تنها استثناء مورد عسل است که آن را هم باید تفسیر کرد و دانست که مقصود چیست. روایات این زمینه را هم می دانیم که صدوق، غالبش را جعلی می داند. و اما باز هم تأکید می کنم، ریشه آن گرایش، این است که ما مردم، علم دوست نیستیم.

مدیران علمی جامعه  ما هم  به طور جدی اهل ترویج علم نیستند. اساسا علم نوین را نوعی فرنگی مآبی و غربزدگی می دانیم. از روز اول هم همین طور آن را تفسیر کردیم. البته من آگاهم که رهبری، بیش از بیست سال است که با صدای بلند از علم دفاع می کنند، اما بعید می دانم در عمل، این تفکر حتی در میان استادان دانشگاه که مسوولیتی دارند و غالبا به نظرم سنتی می اندیشند، جایی داشته باشد.

چه قدر دلم می خواست، حالا که بحمدالله مصلای تهران باهزینه زیاد و زیبایی ساخته شده، و در غالب جمعه های سال، نماز جمعه به مصلی منتقل شده، زمین چمن دانشگاه، به کتابخانه مرکزی داده می شد، و حتی هزینه ساختش هم پرداخت می شد تا معلوم شود ما چه قدر به علم و توسعه آن وفادار هستیم. یک وقتی همایون صنعتی زاده کتاب تأثیر علم بر اندیشه را که نویسنده آن  فاینمن، برنده جایزه نوبل فیزیک بود، ترجمه کرد. آنگاه آن را آورد در قم توسط انتشارات مهر امیرالمومنین منتشر کرد تا علما آن را بخوانند.

می گفت می خواهم علما و روحانیون بفهمند که علم چه تأثیری بر اندیشه دارد و این طور نیست که فیزیک وبه طور کلی علم ضد دین باشد. به نظرم هنوز زمان زیادی لازم است تا مفهوم علم جدید به درستی درک شود و تا وقتی درک نشود، حرف زدن از رابطه علم و زندگی، رابطه علم و صنعت و بسیاری از این امور محال است. ما فقط در بحث از این امور فقط ادای دیگران را در این که توجه به این امور داریم، در می آوریم. اما این که واقعا قصد حل آن را داریم، بعید می دانم.

* منتشر شده در کانال تلگرامی نویسنده به تاریخ ۱۸ تیر ۹۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1278320

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
2 + 1 =