۰ نفر
۱۸ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۱:۲۶

یادداشتی از دکتر سید عباس صالحی

مصر، فصل جدیدی را در نخستین ماه‌های سال نوی قمری و میلادی (1432ه.ق. و 2011م.) تجربه می‌کند. این روزها، غرب و شرق گیتی، به «سینا» و «نیل» دیده دوخته‌اند و در انتظار اعجاز موسایی‌اند! رویدادی که نه تنها سرنوشت آن کشور بلکه آینده معادلات جهان عرب و اسلام را می‌تواند رقم زند.

در این روزها، رسانه‌های تصویری و مکتوب، از «قیام مصر» بسیار نشان داده‌اند و نوشته‌اند (و صد البته هنوز بسیار اندک می‌دانند و می‌دانیم) در این میان، این پرسش مطرح است که در این گردونه پرالتهاب، «الازهر» - قدیمی‌ترین نهاد آموزشی و دینی مصر- چه می‌کند؟ و در چه جایگاهی از این خیزش بزرگ قرار دارد؟

قبل از پاسخ به این سوال، برای ناآشنایان - و یا کم‌آشنایان - به موقعیت الازهر، اشارتی به سابقه و موقعیت ویژه «الازهر» لازم می‌نماید.

دیرینه و منزلت
سابقه تاریخی الازهر به دوره فاطمیان مصر باز می‌گردد. این مجموعه در سال 359 ه.ق. (970 م.) تأسیس گردید. یعنی بیش از هزار سال از تأسیس آن می‌گذرد و قدیمی‌ترین نهاد آموزشی- دینی در جهان اسلام است. الازهر، در تاریخ هزار ساله خود، نقش‌هایی چندگانه داشته است:

اولاً: از مهم‌ترین نهادهای آموزشی معتبر جهان اسلام بود (و کم و بیش هست)

ثانیاً: نقش اساسی در حفظ و گسترش فرهنگ و زبان عربی در میان ملل مختلف اسلامی داشت و دارد.

ثالثاً: در برهه‌های مختلفی از تاریخ خود، در حمایت از جامعه مصری - عربی نقش‌های مؤثری یافت. به عنوان نمونه، پس از اشغال فرانسه توسط قوای ناپلئون، در انقلاب مردم مصر علیه فرانسه و اخراج قوای اشغالگر، تأثیرات جدی داشت.

هم‌اکنون نیز «جامعة الازهر الشریف» موسسه‌ای آموزشی - دینی گسترده و مؤثر در جهان عرب و اسلام است. هم‌اکنون این دانشگاه، در رشته‌های تجربی - ریاضی، دانشکده‌های زیر را دارد: پزشکی، علوم، داروسازی، هندسه، کشاورزی، دندانسازی و ... و در رشته‌های علوم اسلامی - انسانی نیز، از دانشکده‌های مختلف برخوردار است که بخش وسیعی از شهرت و سابقه خود را در این رشته‌ها دارد: دانشکده‌هایی از قبیل: شریعت و قانون، اصول دین و دعوت، دراسات اسلامیه، تربیت، زبان عرب و ...

این دانشکده‌ها در قاهره و دیگر شهرهای مصر چونان اسیوط، منصوره و ... قرار دارند. هم‌چنین دانشکده‌های مختلفی ویژه دختران نیز دارد؛ چه در علوم اسلامی - انسانی و چه در علوم تجربی - ریاضی.

الازهر و قیام مردم مصر

اخبار زیر، گوشه‌ای از مناصبات «الازهر» با قیام جاری مردم مصر است.

1- تعدادی از روحانیون الازهری در راه‌پیمایی‌ها حضور یافته‌اند. تصویرها، تعداد زیادی را نشان نمی‌دهد. اما در مجموع، عده‌ای با لباس رسمی روحانیت مصری در تظاهرات دیده می‌شوند. (از دوشنبه هفته گذشته 25/1/2011 به بعد)

2- محمد رفاعه طهطاوی، سخنگوی جامعة الازهر از منصب خود کناره‌گیری کرد و گفت که تا سقوط دیکتاتوری، در کنار تظاهرکنندگان میدان التحریر خواهد ماند.

3- شیخ الازهر ریختن خون مردم را شرعاً حرام دانست. این خبر را پاره‌ای از شبکه‌های خبری چون العربیه و ... نقل کردند.

4- شیخ شحّات مرزوق رئیس لجنه فتوای الازهر، تظاهرات مسالمت‌آمیز مردم مصر را مشروط به عدم تخریب اموال عمومی و خصوصی مجاز دانست و آن را مشمول روایات نهی از منکر دانست.

موارد فوق اخباری است که تا حدودی مثبت و به سود الازهر است. اما:

اولاً: در هیچ خبری از اخبار فوق همراهی الازهر با خواسته‌های مردم مصر - که از مهم‌ترین آن‌ها استعفای مبارک است - دیده نمی‌شود.

ثانیاً: نهایت همدلی و همراهی الازهر آن است که تظاهرات مسالمت‌آمیز - بشرطها و شروطها - مباح است و تیراندازی و کشتار تظاهرکنندگان حرام. اما سخن از لزوم و ضرورت مشارکت در تظاهرات مسالمت‌آمیز اصلاً و ابداً مطرح نیست.

و ثالثاً: ...

علاوه آن‌که در کنار اخبار فوق، اخبار دیگری از الازهر دیده می‌شود و از جمله:

- شیخ سعید عامر دبیر کل صدور فتوای الازهر، در مصاحبه با روزنامه الشروق مصر، اظهار داشت که تظاهرات اعتراض‌آمیز چون تخریب‌هایی را به همراه دارد و به خشونت منجر می‌شود؛ با استناد به آیه «یفسدون فی الارض اولئک هم الخاسرون»، هر گونه تظاهرات در کشور حرام است.

- شیخ یوسف قرضاوی رئیس اتحادیه علمای مسلمان اهل سنت، اظهار داشت که من بارها از شیخ الازهر خواسته‌ام از تظاهرکنندگان حمایت کند ولی متأسفانه او تظاهرکنندگان را محکوم کرد. سپس او از علما و شیوخ الازهر و امامان جماعت خواست با لباس روحانیت به خیابان‌ها بریزند.

اخبار فوق تقریباً اهم اخباری هستند که در مناسبات الازهر با قیام مردم مصر می‌توان خواند و شنید.

عوامل رخوت الازهر

قیام گسترده مصر، این پرسش را پدید آورد که آیا این مقدار اخبار مثبت و منفی الازهر، می‌تواند نقش مؤثری را از الازهر در این اتفاق عظیم ملی - اسلامی نشان دهد؟ مگر این‌که همین الازهر بود که در هجوم فرانسویان به مصر، حضوری رشادت‌‌آمیز از خود نشان داد و از جمله شیخ عبدالله شرقاوی شیخ الازهر - در آن زمان - در کتاب خود (تحفة الناظرین) حوادث آن ایام را چنین نگاشت:
«فرانسویان، 13 نفر از علمای مصر را کشتند.

با اسبان خود وارد الازهر شدند و بیش از یک شبانه‌روز در آن بودند. برخی از علما را داخل الازهر کشتند و اموال فراوانی که در آن بود به غارت بردند و علت وجود اموال بسیار در الازهر آن بود که مردم فکر می‌کردند که نظامیان اشغالگر داخل الازهر نخواهند شد و لذا وسایل خانه‌های خود را به الازهر بردند. اما اشغالگران هم آن اموال را به غارت بردند و هم اکثر خانه‌هایی را که در حومه الازهر بودند؛ غارت کردند و ...»

و بالاخره مقاومت علمای الازهر و مردم مصر، اشغالگران را مجبور به خروج از مصر کرد.

حال چگونه الازهر که معتمد ملی - مذهبی مصر بوده اینک جسته و گریخته و در حاشیه چونان قیامی گسترده قرار دارد. و صد البته گاه در کنار قدرتمندان است!

هم اینک به سایت رسمی الازهر (azhar.edu.org) مراجعه کنید. هیچ صدای اعتراضی از آن شنیده و خوانده نمی‌شود. سکوت محض! انگار که در برهوت بی‌خبری قرار دارد و نه در جوار صدای میلیون‌ها نفر که گوش فلک را با صدای «الشعب یرید اسقاط النظام» پر کرده‌اند!

براستی چرا الازهر این رزوگار پر رخوت را می‌گذراند! عوامل آن چیست؟

1- پس از انقلاب افسران آزاد علیه حکومت پادشاهی مصر در 1952م. اتفاقات جدید سیاسی در مصر رخ داد. در 1954م. عبدالناصر توانست حکومت مصر را در اختیار گیرد. در این دوره حکومت جمهوری عربی مصر، اوقاف الازهر را در اختیار گرفت؛ بدین صورت الازهر از لحاظ مالی - معیشتی وابسته به حکومت شد.

2- در 1961م. در حکومت جمهوری عربی عبدالناصر، شورای انقلاب، قانونی را گذراند که تعیین شیخ الازهر، رئیس جامعة الازهر و رؤسای دانشکده‌های الازهر به عهده رئیس جمهور مصر باشد.

هر چند برابر با ماده 4 این قانون، شیخ الازهر کلیه شئون دین را عهده‌دار و ریاست تمامی آموزش‌های اسلامی را برخوردار است و از لحاظ رتبه کشوری در سطح نخست‌وزیر است و ... اما در مجموع، تعیین مناصب اصلی، حکومتی است.

با قانون اخیر الازهر از لحاظ سیاسی هم وابسته به حکومت وقت گردید. تبعیت‌های سیاسی الازهر از حکومت‌های ناصر، سادات و مبارک به این عامل وابسته است. مشاهده می‌کنیم که در منازعات عبدالناصر با محمد نجیب (رهبر انقلاب افسران آزاد) الازهر به نفع ناصر فتوا داد و یا الازهر از پیمان کمپ دیوید (در دوره سادات) به دفاع پرداخت و یا محمدسعید طنطاوی به مصافحه با شیمون پرز نخست‌وزیر اسرائیل می‌پردازد و ...

3- ساختار آموزشی الازهر، به مرور از مرکزی دینی - روحانی، به یک «دانشگاه متعارف» تبدیل شد. همانگونه که در ابتدای جستار، مشاهده کردید؛

اولاً: بخش قابل توجهی از جامعه الازهر چونان دانشگاه‌های دیگر به دانش‌های ریاضی، تجربی یا انسانی غیرمرتبط با علوم دینی است. از حدود 24 دانشکده الازهر، تنها 6 دانشکده آن در علوم اسلامی محض است که در چند شهر مصر قرار دارد.

ثانیاً: مراکز علمی- پژوهشی وابسته به الازهر نیز عمدتاً در غیر راستای علوم اسلامی قرار دارند. شاید تنها یک مرکز «اقتصاد اسلامی» در حوزه دانش‌های مرتبط قرار دارد؛ اما باقی به موضوعاتی مربوط است چونان: ژنتیک، مرکز پلاسما، بیماری‌های حساسیت‌زا و ...

طبعاً با این تغییر جهت‌گیری آموزشی، الازهر در جامعه مصری، از سطح یک مرکز آموزش و پژوهش دیانت به یک دانشگاه معمولی و متعارف تغییر یافته است.

* * *

به نظر می‌رسد که عوامل سه‌گانه فوق - و شاید عواملی دیگر - موجب شده است که الازهر، در حاشیه‌ای منزوی از امواج اجتماعی قرار گیرد و در تحولات شگرف جاری مصر بروز و ظهوری نداشته باشد.

در پایان مختصراً یادآور می‌شود که تجربه الازهر را نبایستی نادیده انگاشت و در مدل‌سازی ارتباطی و نیز آموزشی حوزه‌های علمیه، از آن غفلت ورزید. مباد نهیب امروز مراجع، علما و روشن‌اندیشان به الازهریان، پژواک درونی بیابد و فاصله روحانیت از مردمان، چونان فاصله الازهر با «میدان التحریر» و ده‌ها میدان حضور اجتماعی گردد. به نظر می‌رسد که پاره‌ای از آن عوامل در فضای حوزه‌های دینی ما نیز رخ نموده‌اند. قبل از آن‌که دیر شود به چاره‌اندیشی بپردازیم!

/62

 

کد خبر 128676

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۱۷:۳۲ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۸
    0 0
    حالا نه اینکه در ایران ما مدارس اسلامی در اوج هوشیاری بسر میبرند؟ مطمئنم که چاپ نمیکنید
  • يه ايراني يه هموطن IR ۰۸:۴۵ - ۱۳۸۹/۱۱/۱۹
    0 0
    از كي ايشون (نويسنده) دكتر شدند!؟ ايشون مجتهد هستند(ايده الله تعالي)

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین