هنری کسینجر و جرج شولتز اعلام کردند که امریکا نه تنها نباید روسیه را منزوی کند و حتی باید فکر تقابل با این کشور را نیز از سر بیرون کند. ماشا لیپمن نیز به دفعات مختلف امریکا را از گرایش به سوی جنگ سرد آگاه و کاخ سفید را از این تمایل روز افزون منع کرده است.
متاسفانه این تحلیلگران برجسته انگشت خود را به سمت موضوعی پیش پا افتاده و در عین حال مبرهن نشانه گرفته اند. در واقع هیچ تحلیلگر برجسته ای گمان نمی کند که ما با جنگ سرد جدیدی مواجه هستیم و یا منزوی کردن روسیه به سبب اقدامات اخیر بزرگان آن در عرصه سیاست خارجی راهکاری مناسب است. مخالفت امریکا با رفتار اخیر روسیه تنها در محدوده تنبیه کردن روسیه قرار ندارد اما باید تا جای امکان جلوی مسکو را پیش از آنکه رفتارش بیش از حد غیر قابل قبول شود بگیریم.
روسیه بیش از هر زمان دیگری آماده تهاجم و تقابل با سایرین است. حمله روسیه به گرجستان آخرین حرکتی بود که بازگوی بازگشت به دوران جنگ سرد نیست بلکه فقط گواه این حقیقت است که روسیه در تقابل با تمامی همسایگان خود به دوران تزار بازگشته است. ولادیمیر پوتین در اوایل سال 2005 هشدار داده بود، درست زمانی که وی فروپاشی شوروی سابق را بزرگترین دگرگونی ژئوپلیتیکی قرن بیستم نامید. در همان سخنرانی پوتین عنوان کرد که میلیون ها نفر از هموطنان ما به ناگاه خود را خارج از مرزهای روسیه یافتند. اما این روزها او به نحوی رفتار می کند گو این که قصد دارد این دگرگونی را دوباره تغییر دهد. تاریخ به ما آموخته است که باید محتاطانه برخورد کرد و پذیرفت که حمله روسیه به گرجستان بیش از یک جنون و دیوانگی است مگر آنکه عکس آن ثابت شود.
روسیه همواره از تمامی توانایی خود برای تهدید امریکا استفاده کرده است: ارسال محموله های اتمی به ایران به رغم تمامی تحریم ها و قطعنامه هایی که آمریکا در آن دخیل بوده است ، فروش سلاح به ایران ، سوریه وسایر کشورهایی که گرایش های ضدآمریکایی و امپریالیستی دارند، استفاده از گاز و نفت خود برای ترساندن هر باره اروپایی ها، برهم زدن همه تمصیم گیری های اوپک ، برگزاری مانور مشترک با ونزوئلا و ... همه و همه از مواردی هستند که نشانه های بسیاری از روحیه تقابلی سران این کشور با آمریکا دارند. نگاهی کوتاه به مساله استقرار سیستم دفاع موشکی امریکا در لهستان و جمهوری چک بیندازید. ما به طور کامل روسیه را پیش از عقب نشینی پیمان ضد موشکی سال 1972 آگاه کردیم. این پیمان برای ایجاد یک سیستم دفاعی در مقابل ایران و کره شمالی محدودیت های بسیاری داشت. همان طور که همه می دانند پایگاه های ضد موشکی در اروپا نمی تواند جلوی مسیر موشک های پرتابی روسیه به امریکا را بگیرد. این روزها به خوبی مشخص است که هدف اصلی تهدیدهای روسیه علیه لهستان، کشورهای اروپای غربی هستند. البته مسایل دیگری هم دغدغه و نگرانی های ما را دامن می زند. ذخایر عظیم نفت و گاز دریای خزر از مهم ترین مواردی است که باید به طریقی بی نیاز از عبور از ایران و روسیه به آن دسترسی پیدا کنیم. اگر پیشروی مسکو به سوی گرجستان با مخالفت رو به رو نمی شد، به طور حتم حمله های دیگر برای روس ها به سایر کشورهای همسایه توجیه پیدا می کرد که در این میان اوکراین از نخستین کشورهایی بود که به سبب جمعیت فراوان روس ها در آن مورد حمله قرار می گرفت.
در این میان بسیاری از کشورهای اروپایی ها معتقدند مادامی که باعث تحریک جریانی نشده اند می توانند همواره در ورای تاریخ ملل جای داشته باشند. بهار سال گذشته در بخارست همین تصورباعث شد که آلمان و برخی کشورهای اروپایی با پیشنهاد آمریکا مبنی بر پیوستن گرجستان و اکراین به ناتو مخالفت کنند و همین جا بود که بزرگان کاخ کرملین این مخالفت را نشانی از ضعف تلقی کردند. در نهایت باید گفت بزرگ ترین خطری که تحریک و ترغیب روسیه را به همراه داشت راهکار اروپاییان نبود بلکه ضعف آنها بود. در اینجاست که باید گفت همه تصمیم های مسکو ابتدا به تصمیم کشورهای عضو ناتو بستگی دارد که باید پیش از آنکه رهبران در مسکو راه اشتباهی را اتخاد کنند، تصمیمی صحیح از سوی آنها اتخاذ و به صورت جمعی به کار گرفته شود. ناتو در ابتدا باید اشتباه نشست بخارست را هر چه زودتر جبران کند و چه بهتر که این مساله تا پیش از 20 ژانویه یعنی قبل از پیوستن کشورهای جدید به ناتو رفع و برطرف شود. چرا که با اجازه ورود استونی، لاتویا و لیتوانی به ناتو این امکان فراهم می شود که فضای جدید درگیری در منطقه بالکان از میان برداشته شود . از سوی دیگر پیوستن اوکراین و گرجستان به ناتو می تواند خطرات دریای سیاه را حذف کند.
دوم اینکه ما باید همکاری های نظامی خود را به سرعت با کشورهای عضو ناتو در اروپای مرکزی و شرقی افرایش دهیم تا این مسئله را برای روس ها روشن کنیم که افزایش دخالت آنها در منطقه به صلاح نیست. خوشبختانه، دیگر کشورهای عضو ناتو هم به ما ملحق می شوند و در آن زمان است که ما باید به صورت دوجانبه عمل کنیم. سوم اینکه ما باید مصرانه برنامه استقرار سپر دفاع موشکی را دنبال کنیم، همان برنامه ای که ما همواره خواستارهمکاری روسیه را برای تقابل با هرگونه تهدید بودیم. این برنامه باعث به خطر افتادن ثبات و امنیت کشورهای غربی نمی شود بلکه حتی می تواند عاملی در جهت افزایش امنیت آنها باشد. و اگر روسیه زیر بار برنامه های دفاعی ما نرود باید بیش از هر زمان دیگری این مساله را به خاطر داشته باشد که تقابل ما با آنها نیز شدیدتر از هر زمان دیگری خواهد بود.
ترجمه : لیدا هادی
نظر شما