مجید جویا: هریسون اشمیت، تنها زمینشناس در گروه «دانشمندان فضانورد» ناسا در سال 1965 بود، علاوه بر این، او تنها دانشمندی بود که روی ماه راه رفت. او از سال 1977 تا 1983 در مجلس سنای ایالات متحده نیز خدمت کرد، و اکنون یک نویسنده، مشاور و تاجر است. وی در گفتگو با خبرنگاران هفتهنامه نیچر در مورد نقش خود در برنامه آپولو و موارد فضایی دیگر صحبت کرده است.
مهمترین و واضحترین سوال را اول میپرسم: بودن روی ماه چه حسی داشت؟
یک منظره عالی. مخصوصا آسمان سیاه، با خورشیدی درخشان؛ منظرهای که معمولا نمیتوانید دیدن چنین چیزی را تصور کنید، مخصوصا از روی زمین. فقط حس بودن روی ماه به کل قسمتهای دیگر برنامه میچربید.
بعد از این که کارهای زمینشناسی روی ماه تمام شد، چکشت را به هوا پرتاب کردی تا ببینی چقدر میرود. در مورد آن تجربه برای ما بگو.
بعد از نمونهبرداری از ماه، چکش فقط برای ما یک بار اضافی بود و مجبور بودیم که آن را جا بگذاریم. در نتیجه من کمی چرخیدم و سعی کردم که آن را به دورترین جای ممکن پرتاب کنم. دلیل آن کار فقط همین بود.
شما یکی از 6 فضانوردی بودی که در سال 1965 / 1344 و به دلیل پیشینه علمی خود انتخاب شدی؛ شما تنها زمینشناس از میان آن جمع بودی. آیا در آینده ناسا فضانوردان زمینشناس دیگری خواهد داشت؟
آنها به تازگی اسامی سری بعدی فضانوردان خود را اعلام کردهاند و به رغم کوششهای من، در میان آنها هیچ دانشمند زمینشناسی به چشم نمیخورد. و من فکر میکنم که ما به چیزی بیشتر از یک نفر که ناگهانی و تقریبا به طور تصادفی پیدا شود نیاز داریم.
شما در ماموریت آپولو 17 که آخرین ماموریت به ماه بود، حضور داشتی. آیا فکر میکنی که ما باید به آنجا بازگردیم؟
ایالات متحده به طور ویژهای نیاز دارد که در اعماق فضا فعال و توانا باشد. ماه آسانترین قسمت از اعماق فضا است که کسی با این حجم عظیم از ظرفیتهای علمی میتواند به آنجا برود. این همچنین جایی است که ما میتوانیم شروع به یاد گرفتن خیلی از چیزهایی کنیم که در نهایت هنگام سفر به مریخ به دردمان خواهد خورد. این راه را برای برخی از منابع عظیم انرژی که در ماه و جود دارند و تقریبا در هیچ جای دیگری موجود نیستند باز میکند: سوخت همجوشی هلیوم 3.
البته خیلیها میگویند که به لحاظ اقتصادی استخراج این هلیوم 3 عملی نیست.
مردم این را میگویند، ولی این تحلیلها بیشتر یک جور اظهار نظر نسنجیده و فیالبداهه به نظر میرسد. من فکر میکنم که این نظریات بیشتر بر پایه این احساس نهفته است که هر کاری در فضا باید خیلی گرانقیمت باشد. در گذشته این گونه بود، چون این کارها را دولتها انجام میدادند، و خوب پروژههای دولتی و حکومتی گرانقیمت هستند. ولی پروژههای بخش خصوصی معمولا خیلی ارزانتر و با حاشیه سود قابل توجهی تمام میشوند.
بیشتر کسانی که از همجوشی حمایت میکنند، به دلایل زیست محیطی این کار را میکنند. انگیزه شما چیست؟
به عقیده من ما باید به این سمت برویم که از تمام چیزهایی که داریم (هر منبع انرژی که اقتصادی باشد) برای تامین نیازهای تقریبا 10 تا 12 میلیارد انسان در روی زمین استفاده کنیم تا تمام آنها بتوانند به آن سطح استاندارد از زندگی برسند که ما در ایالات متحده داریم.
بیشتر دانشمندان اعتقاد دارند که ماه هنگامی شکل گرفت که سیاره عظیمی به زمین برخورد کرد. ولی شما از این نظریه طرفداری میکنی که ماه در اثر جاذبه زمین گیر افتاد. چرا؟
مدلهای کامپیوتریای که نشان میدهند سیارهای در اندازههای مریخ با زمین برخورد کرد و ماه را پدید آورد، هنوز نتوانستهاند تمام اطلاعاتی را که از نمونههای گرفته شده توسط ماموریتهای آپولو به دست آمدهاند توجیه کنند. مسئله عمدهای که مرا نسبت به این نظریه بدبین میسازد، این است که ما از گروهی از نمونههایی که از ماه گرفته شدهاند و شیشههای پیروکلاستیک نامیده میشوند، دریافتیم که ذخایری از عناصر فرار در اعماق ماه وجود دارد که با قبول فرضیه یک برخورد عظیم، نمیتوانست در آنجا بماند.
فکر میکنی که به چه دلیل نظر شما در مورد نحوه شکلگیری ماه با اکثر دانشمندان دیگر متفاوت است؟
از اوایل دهه 1980، علاقه روزافزونی به مدلسازی کامپیوتری شکل گرفت. ما این علاقه را نه تنها آن را در رابطه با علوم فضایی، که در رابطه با هواشناسی نیز میبینیم.
شما را به عنوان کسی میشناسند که تغییرات آبوهوایی را انکار میکند. چه پاسخی برای آنها داری؟
من یک زمینشناس ناظر طبیعت هستم و خود را یک واقعگرا میدانم. من فکر میکنم که شواهد زمینشناسی کاملا گویای این امر است که گرمایش زمین صدها سال پیش از این شروع شده است، و در هر صد سال تقریبا 0.5 درجه سانتیگراد گرم میشود. این یک نرخ غیر عادی گرم شدن نیست. به همین دلیل، من فکر میکنم که به هیچ وجه نشانهای از این که دیاکسید کربن سبب این گرمایش شده باشد وجود ندارد. اگر شما در مورد فرایندی که در ورای ارتباطات بین دول در زمینه تغییرات آبوهوا در جریان است تحقیق کنید؛ در مییابید که بیشتر این بروکراتها هستند که به چنین نتیجهگیریهایی میرسند، چرا که آنها همیشه قدرت و کنترل بیشتری را برای خود میخواهند. این یک مشکل واقعی است که افرادی را که میخواهند با واقعبینی به مسئله تغییرات آبوهوایی نگاه کنند، به طور بنیادین از این مباحثات حذف کردهاند.
به عنوان تنها دانشمندی که روی ماه راه رفته است، خیلی از مردم به شما به عنوان یک منبع الهام نگاه میکنند. فکر میکنی این واقعیت که شما در بعضی از مسائل اساسی نظری متفاوت با دیدگاه اکثریت داری، چگونه میتواند در کنار بازی کردن نقش الگو برای دیگران قرار گیرد؟
امیدوارم که تاثیر کاملا مثبتی داشته باشد. چون اگر کاری باشد که دانش باید انجام دهد، آن ادامه دادن به پرسش است. کاری که علم هیچگاه نباید انجام دهد، پذیرفتن اجماع و نظر عام است.
به نظر نمیرسد که رئیسجمهور باراک اوباما علاقه زیادی به فضا یا سفرهای فضایی انسانها داشته باشد. شما چه پیامی به او خواهی داد که وی را در مورد اهمیت اکتشافات آتی فضایی قانع کند؟
این به لحاظ راهبردی خیلی مهم است که ایالات متحده نقش راهبری خود را در فضا حفظ کند. اگر ما این نقش را از دست بدهیم، این کار به طور مستقیم و غیر مستقیم بر ارتباطات ما با هر کشور مهم دیگری تاثیر میگذارد. من همچنین این را میگویم که به لحاظ اقتصادی، داشتن یک برنامه فضایی خیلی محکم، چالاک و نوآورانه فواید خیلی زیادی در گذشته برای ما داشته است. هیچ دلیلی هم وجود ندارد که فکر کنیم در آینده این گونه نخواهد بود.
چین و هند در تدارک برنامه ریزی اعزام انسان به ماه هستند، و حتی برخی از شرکتهای خصوصی نیز در مورد آن صحبت میکنند. آیا این که همه اینها در این بازی شرکت داشته باشند خوب است؟
من همیشه باور دارم که رقابت چیز خوبی است؛ من حتی آرزو دارم که روزی ایالات متحده و اروپا بیدار شوند و خود را درگیر یک رقابت با هم ببینند. من فکر میکنم که مردم امریکا، مردم اروپا و کاناداییها به هیچ وجه دوست نداشته باشند که چین به کشوری پیشرو در فضا تبدیل شود و ایالات متحده از جایگاه خود به زیر کشیده شود.
افرادی وجود دارند که اعتقاد دارند که انسان هیچ گاه بر ماه قدم نگذاشته است. شما با این افراد چه میکنی؟
در دنیایی که بیش از 6 میلیارد نفر در آن وجود دارند، همیشه افرادی پیدا میشوند که عقاید عجیب و غریبی مانند این داشته باشند.
نظر شما