تا همین چند وقت پیش فکر می‌کردم؛ فقط نامزد غیررسمی سابقم بلد است که با احساساتم بازی کند و طعم شکست عشقی را به من بچشاند! اما در همین چند وقت، متوجه شدم فدراسیون فوتبال، دست نامزد بی‌وفایم را در بازی دادن‌های بدون توپ از پشت بسته است و چقدر هم این دو مورد شبیه هم هستند! مسئله را بازتر کنم؟
ای به چشم ...
ببینید؛ ارتباط من و نامزد غیررسمی سابقم تقریبا چیزی شبیه موش و گربه بازی بود یعنی هیچوقت نفهمیدم با خودمان چندچندیم و رابطه ما دقیقا در چه حدی است؟! یک روز مثل برادر، دوستم داشت؛ یک روز به اندازه «جاست فرند»! یک روز رابطه‌مان از نوع مخاطب‌خاص می‌شد و روز دیگر، به شکل عام‌المنفعه! عاقبت هم او بعد از کلی تاکید به روی این نکته که پول خوشبختی نمی‌آورد با صاحب یک مغازه بزرگ کله‌پاچه‌ای که صبحانه‌های روز جمعه‌مان را آنجا می‌خوردیم، ازدواج کرد و من را با هزاران سوال بی‌جواب تنها گذاشت! سوالاتی از قبیل:
چرا او از همان اول یک پولدار را انتخاب نکرد؟ اصولا از اینکه من مفلس را دچار یاس فلسفی کند چی عایدش می‌شد؟ حالا چه اصراری داشت که دم به ساعت بگوید: پول برایش مهم نیست؟ چرا دقیقا وقتی ولم کرد که متوجه شد کاملا شیفته و عاشقش شده‌ام؟ اصلا چرا با یک کله پاچه‌ای؟! آنهم درست با همان کله‌پاچه‌ای که بهترین ساعات‌مان را در آنجا گذارنده بودیم؟ و... کلهم؛ نقش من در این ماجرای عشقی بی سر و ته؛ سر پیاز بود یا ته پیاز؟
و حالا و در همین راستا؛ چند سوال بی‌جواب از فدراسیون فوتبال:
چرا با این همه توصیه به مردم همیشه در مصیبت ایران، مثل: پوشیدن لنگ؛ خوردن اشکنه؛ خودمالی و... فدراسیون فوتبال خیلی اهل اقتصاد مقاومتی نیست و سر کیسه‌اش اینقدر شل است؟
چرا فدراسیون فوتبال به اندازه جیبش دستش را دراز نمی‌کند تا مجبور نشود دست گدایی دراز کند؟ مگر فدراسیون هم مثل سایر مسئولین، تازه متوجه شده که ما تحریم شده‌ایم و نمی‌تواند به حساب مربی‌ها پول کارت به کارت کند؟! اصولا وقتی فدراسیون می‌داند که نمی‌تواند و یا نمی‌گذارند از پس مخارج مربی‌های چشم آبی بربیاید چرا بازهم اصرار به استخدام‌شان دارد؟ چرا با مربی‌ها جوری قرارداد بسته می‌شود تا آنها بتوانند مثل آب خوردن، دودره کنند و در عین حال جریمه هم بگیرند!؟ چرا دقیقا مربیان را زمانی فراری می‌دهند که حسابی طرفدارانشان عاشق‌شان شده‌اند؟! آخه چرا اینقدر شل و سفت‌کن بازی؟ رفتن در اوج را دیده بودیم اما اخراج در اوج دیگر چه صیغه‌ای است؟ چرا مربی‌های خارجی بعنوان توریست می‌آیند و بعد از گشت و گذار شیراز و ... خیلی راحت می‌روند؟ چرا اینهمه مهریه‌شان سنگین است وقتی که قرار است سه سوته طلاق‌شان بدهیم؟ راستی مهریه‌شان دقیقا چقدر است؟ شفاف‌سازی سیری چند؟ خب چرا همه باشگاه‌داران و مسئولین فدراسیون فوتبال یک بار برای همیشه دورهمی نمی‌گذارند و این داستان را قانون نمی‌کنند که هر کس مربی خارجی گرفت، بد است؟! بیایید همین حالا شادی‌ها و پول‌های‌مان را بین خودمان قسمت کنیم بجای ریختن در جوب؟ راستی؛ چه کسی از این موش و گربه بازی‌ها پول به جیب می‌زند و کی خودش را به موش مردگی می‌زند؟ جواب احساسات مردم را کی می‌دهد؟ اصولا کی به کی است؟ ای بابا اصلا به من چه...!!
نظر شما