بله؛ ما را که هر از چند گاهی باید با یک بلای آسمانی؛ یک آسیب اجتماعی؛ یک ماجرای اقتصادی؛ یک تهدید بشری و یا حتی حیوانی مانند هجوم موش؛ مگس سفید؛ ملخ و پروانه دست و پنجه نرم کنیم با دیزنیلند سننه؟!
این روزها هم که هوا بس ناجوانمردانه پس است؛ باید طبق روال و به شکل میکس با پدیده «وارونگی هوا» و انتشار «بوی مشکوک» سر و کله بزنیم که حاصلشان شده: دو برابر شدن ایست قلبی؛ یعنی بعد از «فرار مغزها» از این پس باید با معظل «فرار قلبها» بسوزیم و بسازیم! الان مدتهاست که در زمستان بخار دهانمان را هم نمیبینیم و
همیشه دوست داشتم عضو ستاد تصمیمگیری بحران آلودگی هوای تهران باشم چون مصوباتشان از قبل معلوم است و نیازی به فسفرسوزی ندارد: «1- تعطیلی مدارس 2- زوج و فرد کردن از دم در خانهها!» فقط باید هر از گاهی مقاطع تحصیلی را برای تعطیلی بالا و پایین کنند که خب؛ هر شغلی سختیهای خاص خودش را دارد. با کسب اجازه از سلبریتیهای بازیگر که همواره شغل میلیاردی بدون مالیاتشان را خیلی سخت میدانند من که فکر میکنم بعد از کار در معدن زندگی در تهران سختترین شغل است!
اما این روزها ستاد فوقالذکر زحمت کشیده و یک پیشنهاد جدید به سایر دستورات و توصیههایش اضافه کرده و آن پیشنهاد «تخلیه تهران» است! اما سوال اینجاست که از تهران مهاجرت کنیم و به کجا برویم؟! چون اگر نتوانستیم خیلی چیزهایی که میخواستیم را به خارج صادر کنیم در عوض توانستیم آلودگی هوا را به شهرهای دیگرمان وارد کنیم و حالا اوضاع جوری است که همه شهرهایمان درگیر این داستان کثیف هستند! شاخص آلودگی هوا هم که مرتبا «ناسالم برای گروههای حساس است» و ما هم که همگی حساس و مملو از احساس!
پس سعی کنید در خانه بنشینید؛ اینطوری کمتر هم از نوسانات قیمتها و دیدن خیلی چیزها عذاب میکشید. فقط مواظب باشید پنجرهها را باز نکنید که هوا بیاید چون بیشتر؛ ذرات معلق در هوا میآید!
نظر شما