دکتر صادق زیباکلام در پاسخ به خبرنگار گروه تاریخ خبرآنلاین درباره مهمترین رویداد تاریخ از نگاه او گفت:
" تعیین یک حادثه به عنوان مهمترین حادثه در تاریخ ایران زمین، مثل شعر حافظ، سهل و ممتنع است. ساده است زیرا هر کسی می توان مهمترین حادثه تاریخی را از ظن خود برشمارد. اما پیچیده است زیرا ما به هر حال انسان هستیم. یعنی دارای گوشت و پوست و خون و رگ و احساس و عاطفه هستیم. بنابراین مورخ مثل سایر انسان ها به خیلی از امور و شخصیت های تاریخی علاقه پیدا می کند. برخی از مورخین سعی می کنند این علاقه را پنهان کنند.
شاید تفاوت من با خیلی از مورخین در دفاع آشکار من از علائق تاریخی ام باشد. بنابراین در مواجهه با این پرسش که کدام واقعه تاریخی مهمتر از سایر وقایع است، به واقعه ای شاره می کنم که بیش از سایر وقایع مورد علاقه من است. من به شدت تحت تاثیر انقلاب مشروطه هستم و به وقایع و شخصیت های انقلاب مشروطه، نوعی وابستگی عاطفی و رمانیتک پیدا کرده ام. در نتیجه چاره ای ندارم که بگویم مهمترین حادثه تاریخی در جامعه ایران، انقلاب مشروطه بوده است.
هر چند که علاقه به یک شخص یا یک پدیده، چندان دلیل بردار نیست، اما در اثبات اهمیت انقلاب مشروطه باید گفت که در تاریخ معاصر ایران هیچ تحول سیاسی و اجتماعی ای به اندازه انقلاب مشروطه، آثار و تبعات بلندمدت نداشته است. ما اگر لعاب و پوسته ظاهری حکومت فعلی خودمان را کنار بگذاریم، می بینیم که بن مایه ها و پایه های اصلی اش متعلق به انقلاب مشروطه است. مثلاً ما اصل تفکیک قوا را از کجا آورده ایم؟
آیا جز این است که اصل تفکیک قوا از مشروطه به ما رسیده است؟ تفکیک قوا که از دل شریعت یا فقه پویا و فقه سنتی نگرفته ایم. تفکیک قوا آموزه متسکیو و اصحاب دایره المعارف فرانسه است. ایده " حاکمیت بر اساس قانون " نیز میراث انقلاب مشروطه است. اینکه بالاترین مقام اجرایی مملکت اختیاراتش باید در چارچوب قانون اساسی باشد و اگر کاری فراتر از اختیارات تعیین شده اش در قانون اساسی بکند، قابل قبول نیست، یعنی این ایده که حکومت هر کاری که دلش خواست نمی تواند انجام دهد بلکه صرفاً می تواند کارهایی را انجام دهد که در قانون اساسی آمده اند، ایده ای است که ربطی به اندیشه سیاسی شیعه و سنی ندارد.
این ایده برآمده از غرب است. این ایده نیز که مردم مستقیماً یک نفر را انتخاب می کنند و اگر از عملکرد او راضی بودند مجدداً برای چهار سال دیگر نیز او را انتخاب می کنند، ایده ای است که از غرب و از طریق انقلاب مشروطه وارد گفتمان و ذهنیت ما شده است. اینکه ما امروزه معتقدیم که از " حقوق مدنی و شهروندی " برخورداریم و حقوقی داریم که حکومت نمی تواند متعرض آن شود، و نیز ایده هایی از این دست، همگی برآمده از غرب و دررسیده از مجرای انقلاب مشروطه اند.
بنابراین انقلاب مشروطه بنیان و شالوده فلسفه و اندیشه سیاسی موجود در ایران را شکل داده است. قبل از مشروطه مفاهیمی از قبیل آزادی بیان، آزادی اندیشه، آزادی مطبوعات، حاکمیت قانون و محدودیت قدرت حکومت به قانون در ایران وجود نداشت."
/62
نظر شما