ابوالفضل خدائی: شورای امنیت ملی ترکیه هفته گذشته بر تداوم حفظ منافع و حقوق این کشور در دریا، زمین و همچنین هوا در منطقه مدیترانه تاکید کرد. ترکیه همچنین اعلام کردکه به حمایت از دولت وفاق ملی لیبی که از سوی سازمان ملل متحد بهرسمیت شناخته شده است، به منظور حفظ تمامیت ارضی و برقراری صلح در این کشور ادامه خواهد داد و در همین راستا بر ادامه مشاوره نظامی ترکیه به دولت وفاق ملی لیبی تاکید شد. پیش تر نیز فائر السراج رئیس دولت وفاق ملی لیبی به ترکیه سفر کرد و ضمن دیدار با رجب طیب اردوغان رئیس جمهوری این کشور دو طرف در خصوص روند همکاری های آینده بحث و گفتگو کردند. اردوغان در این دیدار بر ادامه همکاری های دریایی با لیبی و همچنین توافقاتی که پیش تر در مورد حریم دریایی لیبی و ترکیه در دریای مدیترانه منعقد شده تاکید کرد. از سویی رقابت برخی قدرت ها نیز در لیبی شدت یافته و تحرکات تازه و اقدامات اخیر ترکیه بیش از پیش حساسیت ها در موضوع لیبی را افزایش داده است که برای بررسی آن با سیامک کاکائی کارشناس مسائل ترکیه و خاورمیانه گفتگو کرده ایم که در ادامه مشروح آن را می خوانید:
در ابتدا بفرمایید مهمترین عواملی که لیبی را برای ترکیه پراهمیت کرده چیست و این کشور چه اهدافی را دنبال می کند؟
این موضوع را از چند جنبه باید بررسی کرد. اول اینکه پیشینه ای تاریخی در روابط دو کشور وجود دارد و اگر سالهای قبل را بررسی کنیم می بینیم که یک گشایش بین روابط آنکارا و طرابلس پدید آمد و در سال 2009 که اردوغان نخست وزیر ترکیه بود به لیبی سفر کرد. در آن برهه و در سال 2008 حجم تجارت خارجی دو کشور حدود 1.4 میلیارد دلار بود که در سال 2009 این رقم به 2.2 میلیارد دلار رسید. گفتنی است که در سالهای آخر حکومت معمر قذافی و قبل از موج بهار عربی حجم همکاری های دو کشور بار دیگر افزایش پیدا کرد؛ چنانچه در 160 پروژه دهها شرکت ترکیه ای در لیبی فعالیت می کردند، به طوری که تا قبل از سقوط حکومت قذافی حدود 130 هزار شهروند ترکیه ای در این کشور فعالیت داشتند.
تحولات سیاسی در لیبی و تضعیف حاکمیت این کشور چه اثراتی بر روابط دو کشور داشت؟
زمانی که اوضاع سیاسی- اجتماعی در لیبی دستخوش تغییر شد، موضع سیاسی ترکیه در ارتباط با لیبی متفاوت از نوع موضعی بود که ترکیه در قبال مصر گرفت؛ چرا که این کشور از انقلاب در مصر حمایت کرد . پس از آن نیز مقام های ترکیه به سرعت به قاهره سفر کردند و از برقراری نظام جدید در این کشور حمایت کردند. اما با تحولاتی که در لیبی رخ داد ترکیه موضعی متفاوت داشت و با حساسیت بسیار بالایی نسبت به تحولات این کشور موضع گیری کرد و در این راستا با مداخله ناتو در این کشور نیز مخالف بود. اما تحولات از آنجا آغاز شد که ناتو در لیبی شروع به مداخله کرد که فرانسه نیز در آن نقش مهمی داشت. پس از این رویداد بود که آنکارا به تدریج شروع به تغییر مواضع کرد و احساس کرد که نباید از کوران این تحولات جدا بماند. به خصوص اینکه نگران افزایش نفوذ فرانسه در لیبی و شمال آفریقا بود. در نهایت ترکیه نیز همراهی کرد و در سال 2014 که یک نظام دو دولتی در لیبی شکل گرفت، مشارکت و ایفای نقش ترکیه در این کشور پررنگ تر شد. در همین سال بود که خلیفه حفتر در بخش شرقی اعلام خودمختاری کرد و در بخش اصلی یعنی در طرابلس فائز السراج نیز که مورد تایید سازمان ملل بود حکومت می کرد. تداوم کشمکش ها سبب شد تا در سال 2019 تحولات جدید رخ دهد که به نوعی می توان آن را منشأ سیاست های تازه ترکیه در لیبی دانست.
بیشترین اهدافی که ترکیه پس از تغییر نظام در لیبی دنبال می کند چیست؟
همانطور که اشاره کردم پس از تغییر نظام در لیبی ترکیه همواره برنامه های مختلفی را در این کشور دنبال کرده است و از همه مهمتر به دنبال حضور نیز بود. به عبارت دیگر ترکیه در سالهای گذشته روابطش با دیگر کشورهای آفریقایی را گسترش داده است. بدین معنا که این مساله در سیاست خارجی ترکیه به یک استراتژی تبدیل شده است. ضمن اینکه باید توجه داشت که روابط لیبی و ترکیه دارای یک فضا و چارچوبی خاص است و آن هم نشأت گرفته از نوع نگاه ترکیه در مدیترانه شرقی است. در اواخر سال 2019 بود که با افزایش عملیات های خلیفه حفتر به منظور تصرف طرابلس دولت وفاق ملی از دولت ترکیه درخواست کمک نظامی می کند که این درخواست به سرعت هرچه تمام تر از سوی آنکارا مورد پذیرش قرار می گیرد. در همین زمان بود که ترکیه حمایتش از لیبی را اعلام می کند و سپس یک توافقنامه همکاری بین ترکیه و لیبی منعقد می شود که شامل دو بخش می شود.
1 – همکاری در خصوص تعیین حریم دریایی مشترک که در نوامبر 2019 به امضا رسید و اردوغان اعلام کرد این قرارداد سلب حقوق از سایر کشورهای منطقه نیست بلکه در راستای پایان دادن به غصب حقوق ترکیه است.
2 –توافق نظامی- امنیتی بین دو کشور که به موجب آن قرار بر این شد تا ترکیه نیروهای نظامی را به لیبی اعزام کند و به مدت 3 سال در آنجا مستقر شوند.
در همین راستا در اوایل سال 2020 مجلس ترکیه لایحه اعزام نیرو به لیبی را تصویب می کند. یک بخش از این تحولات به نوع نگاه ترکیه در خصوص آینده روابط با لیبی و همچنین چگونگی اعمال نفوذ در فرآیند سیاسی این کشور به شمار می آید.
حضور نظامی این کشور در لیبی نیز سنگ بنایی برای سمت و سو دادن به آینده فعالیت های این کشور در لیبی محسوب می شود.
ضمن اینکه همین امر نقش مهمی در خصوص فعالیت های ترکیه در زمینه اقتصادی همچون نفت و انرژی ایفا خواهد کرد. از آنجا که ترکیه در سالهای قبل سرمایه گذاری های زیادی در لیبی کرده بود اقدامات جدیدش انگیزه ای برای ادامه تحرکات در این کشور را فراهم می کند.
با این اوصاف مجموعه اقدامات و تحرکات ترکیه در لیبی صرفا در راستای همکاری های دوجانبه و افزایش نفوذ این کشور در این منطقه صورت می گیرد یا اهداف مهمتر دیگری نیز وجود دارند؟
اساسا توافقنامه های ترکیه با لیبی، مشارکت نظامی ترکیه در لیبی، حمایت ها از دولت وفاق ملی و غیره را می توان در راستای روابط دوجانبه بررسی کرد. اما مساله مهمتری که ترکیه آن را تعقیب می کند به سیاست های این کشور در مدیترانه شرقی بر می گردد. از همین رو تحولات خاصی در سالهای اخیر رخ داده که ترکیه را نسبت به این منطقه بسیار حساس و نگران کرده است. برای مثال در اوایل سال 2019 بود که کشورهای یونان، مصر، ایتالیا و قبرس یونانی نشین به علاوه رژیم صهیونیستی قراردادی را با عنوان کنسرسیوم خط لوله گاز مدیترانه امضا می کنند. در این کنسرسیوم تعیین منطقه انحصاری و طرح همکاری اکتشاف منابع گازی و نفت در مدیترانه شرقی بین طرف ها منعقد می شود و عملا در آن نامی از ترکیه وجود ندارد. چنین وضعیتی باعث نگرانی ترکیه شد و مقام های این کشور آن را یک مانور سیاسی تلقی کردند که هدف از آن نادیده گرفتن سهم آنکارا از منطقه مدیترانه شرقی عنوان شد.
پس از این ماجرا بود که رویکرد ترکیه در خصوص مدیترانه شرقی تغییر کرد و رویکردی نظامی را در پیش گرفت که در همین چارچوب کشتی های حفاری خود مانند فاتح، یاووس، بارباروس و غیره را در منطقه نزدیک قبرس ترک نشین مستقر کرد و در ادامه اعلام کرد که در فلات قاره ای خود اقدام به حفاری خواهد کرد که شرکت پترولیوم این کشور حفاری در منطقه شرق جزیره قبرس را آغاز کرد که متعاقب آن ناوهای جنگی ترکیه و پشتیبانی هوایی این اقدام را پوشش دادند. حفاری ترکیه با انتقادهایی از سوی بخش قبرس یونانی نشین، اتحادیه اروپا و سپس آمریکا همراه شد. آنها اقدام ترکیه را غیرقانونی تلقی کردند و اظهار داشتند که منافع دیگر کشورها نادیده گرفته شده است. حتی عربستان، امارات و فرانسه نیز با حضور دریایی و افزایش نفوذ ترکیه مخالفت کردند. اما ترکیه در واکنش به این انتقاد از اقدام خود دفاع کرد و با قانونی دانستن آن اعلام کرد که نیازی نمی بیند که این موضوع را حتی با سازمان ملل متحد در میان بگذارد. اما در نهایت تصمیم گرفت که سازمان ملل را از این موضوع مطلع سازد.
در سال 2019 و پس از آن ترکیه چگونگی حضور و فعالانه عمل کردن در مدیترانه شرقی را هدف سیاست خود در این منطقه قرار داد. همراه با آن وقتی گسترش همکاری ها با لیبی و حضور نظامی در این کشور اضافه شد، عملا ترکیه تلاش کرد تا جایگاه خود در مدیترانه شرقی را قوت ببخشد. به همین دلیل است که حضور نظامی ترکیه در لیبی برای این کشور دارای یک اهمیت ژئوپولیتیکی و ژئواکونومیکی است. چنین عواملی سبب آغاز دوره جدیدی از سیاست ترکیه در خصوص مدیترانه شرقی می شود؛ دوره ای که به نوعی همراه با رویکردی تهاجمی است.
منطقه مدیترانه شرقی از چه لحاظ دیگری قابل ارزیابی است؟ به جز ترکیه چه کشورهای دیگری نگاه حساس و ویژه ای به آن دارند؟
فعال کردن سیاست های ترکیه در این منطقه برای مقام های این کشور یک اولویت تلقی می شود و همانطور که اشاره کردم دارای اهمیت ژئوپولیتکی و اقتصادی است. با بررسی کلی می توان دریافت که این منطقه به حوزه فعالیت های اقتصادی و انرژی کشورهای منطقه تبدیل شده است. از همین رو شاهد هستیم که فعالیت های مصر، قبرس یونان نشین و همینطور یونان در سالهای اخیر برای اکتشاف گاز افزایش پیدا کرده است. در کنار این و در سالهای اخیر رژیم صهیونیستی نیز در سواحل فلسطین اشغالی اقداماتی را برای میادین گازی انجام داده است. به طور کلی کشورهای مدیترانه شرقی هر یک به دنبال سهم خود از انرژی مدیترانه هستند. در کنار این ترکیه را نیز باید به آن افزود که بخشی از رفتارهای آن نیز بخشی از همین وضعیت است.
در کنار مساله مدیترانه شرقی وضعیت لیبی وضعیت تحولات سیاسی- اجتماعی این کشور نیز در سالهای اخیر به یک محلی برای منازعه بین قدرت های بزرگ تبدیل شده و همچنین مدیترانه شرقی در کنار آن به محلی برای تقابل و تنازع بازیگران تبدیل شده است. در یک سو مصر، عربستان و امارات و در سویی دیگر روسیه، فرانسه و آمریکا فعالیت های خود را در این منطقه و لیبی به انواع مختلف دنبال می کنند. به علاوه ترکیه ایتالیا و سازمان ملل از دولت وفاق ملی در لیبی حمایت می کنند. مصر، عربستان، امارات، روسیه، فرانسه و تا حدودی آمریکا از خلیفه حفتر حمایت می کنند. همانطور که لیبی به دو قسمت مهم تقسیم شده بازیگران مهم در آن نیز به نوعی به دنبال تامین منافع خود هستند.
با توجه به اینکه عربستان و امارات جز کشورهای حوزه مدیترانه محسوب نمی شوند هدف اصلی این دو در این منطقه چیست و چه منافعی برای آنان دارد؟
در وهله اول حضور عربستان برای جلوگیری از قدرت گرفتن اخوان المسلمین و همچنین ممانعت از تقویت اسلام سیاسی در لیبی است. مورد بعدی افزایش نفوذ در شمال آفریقا و تثبیت موقعیت خود در جهان عرب است. امارات نیز از همین موضوع تبعیت می کند و به دنبال شکل گرفتن نظم جدیدی در مدیترانه، لیبی و شمال آفریقا است. این نشان دهنده یک رقابت ژئوپولیتیکی است که در کنار آن حمایت سیاسی و مالی عربستان از خلیفه حفتر در آینده یک جنبه اقتصادی نیز پیدا خواهد کرد. آن هم حضور جدید در لیبی، منطقه مدیترانه شرقی و شرکت این کشور در پروژه های نفتی و انرژی این منطقه است.
چشم انداز لیبی و اهمیت منطقه مدیترانه شرقی را با توجه به بازیگران آن چگونه ارزیابی می کنید؟
روند تحولات لیبی و منطقه مدیترانه شرقی این چشم انداز تقابل و رقابت بازیگران منطقه ای و بین المللی را ترسیم می کند. بخشی از آن ناشی از انرژی است که آینده اکتشاف، استخراج و انتقال انرژی از منطقه مدیترانه شرقی را در بر دارد. برای اروپایی که به روسیه وابسته است نیز یک اولویت مهم محسوب می شود. باید به این موضوع به چشم یک پروژه بلندمدت نگاه کرد. در توافقنامه هایی که امضا می شود، حرکت ها و اقدامات اقتصادی که شکل می گیرد قابل تحلیل است.
روند تحولات لیبی نیز از اهمیت خاص خود برخوردار است؛ کشوری که هم اکنون نشانی از ثبات و یکپارچگی ندارد و در معرض تجزیه شدن قرار دارد و نمی توان چشم انداز روشنی را برای آن متصور بود. اما تلاش ها برای نظم دادن به وضعیتی جدید و منافعی که هر یک از بازیگران در آن دارند قابل بررسی است و این چالشی است که لیبی و منطقه مدیترانه با آن مواجه هستند.
310311
نظر شما