در آینده نزدیک قیمت آتی طلا به ازای هر اونس حدود یکهزار و ۵۰۰ دلار خواهد بود و از اوضاع بازار چنین برمیآید که این افزایش قیمت در هفته آینده اتفاق خواهد افتاد.
به عقیده کارشناسان، هیچ مانعی برای افزایش قیمت طلا در بازار وجود ندارد و ممکن است بهای نقره به ۴۳ دلار به ازای هر اونس برسد، اما با توجه به شکنندگی این افزایشها، شاید بتوان تا حدودی آن را اصلاح کرد.
کورت کینکر، تحلیلگر ارشد بازار در میروس فیوچرز معتقد است: هر چند که قیمتها افزایش یافتهاند، اما هنوز بازار اشباع نشده است؛ البته افزایش بهای طلا بهعوامل خارجی بیشماری مرتبط است.
در هفته گذشته چند عامل از افزایش قیمت طلا حمایت کردند. در این میان، چند کشور از جمله چین و بانک مرکزی اروپا نرخ بهره خود را افزایش دادند تا از افزایش ناگهانی سرمایههای خود جلوگیری کنند و این امر، نگرانی درباره تورم در بازار به اوج رسانده است. تمامی این عوامل باعث میشوند سرمایهگذاران طلا را به چشم مخزن حفظ ارزش سرمایههای خود ببینند.
آنچه بیش از همه تعجب برانگیز است، جو منفی موجود در بازار طلا است. در واقع میتوان آن را وضعیت حبابی در بازار دانست؛ یک نوع جنون که به نظر میرسد به خارج از بازار طلا نیز سرایت کرده است.
حبابی بودن بازار زمانی آغاز شد که بهای طلا به ۲۵۰ دلار به ازای هر اونس رسید. از آن زمان ۱۰ سال گذشته است و اکنون صدای کارشناسان بازار طلا با هر افزایش قیمت از یکهزار دلار تا ۱۲۰۰ و ۱۴۰۰ دلار به ازای هر اونس بلندتر میشود.
به نظر میرسد که بهای طلا با علایمی که بهطور معمول با حبابی بودن بازار همراه است، هماهنگی ندارد. به عنوان مثال با وجود افزایش قیمت طلای کمتر از یکهزار دلار به ازای هر اونس تا یکهزار و ۴۲۰ دلار در ۶ ماه گذشته نشاندهنده تنها ۷/ ۰ درصد انحراف از معیار روند قیمت طلا است. انحراف از معیار استاندارد حرکت روند دیگر بازارهای حبابی -بازار سرمایه ژاپن در ۱۹۸۶، شکوفایی فناوری در ۱۹۹۹، GSCI در ۲۰۰۵ و بازار طلا در ۱۹۷۹- به طور کلی ۳/ ۵ است.
اما واقعیت آن است که بهای طلا در بازار، مشخصات لازم برای ایجاد یک حباب مالی را ندارد. رادنی، سولیوان سردبیر مجله CFA Digest تحقیقات بسیاری را درباره تاریخچه بازارها و حبابهای مالی از سال ۱۶۰۰ میلادی انجام داده است. او متوجه شد که سه عامل اصلی در ۴۷ بازار حبابی که در گذر زمان اتفاق افتادهاند، وجود دارد.
این سه عامل در حباب سرمایهها، شامل نوآوری مالی، اشتیاق سرمایهگذار و گمانهزنی اهرمی است. این فرآیند با نوآوری مالی آغاز میشود که بهطور اساسی در کل برای جامعه سودمند است. در مرحله اشتیاق سرمایهگذار، استفاده از این نوآوریها وسیع تر میشود. آنها به روند اصلی تبدیل شده و گمانهزنی را جذب میکنند. مرحله سوم، ایجاد حباب است که هنگامی آغاز میشود که گمانهزنیهای بازار به اهرمی عظیم تبدیل میشوند تا به موفقیتی بزرگتر تبدیل شوند. این اهرم، پیچیدگی موضوع را میافزاید که در ترکیب با اشتیاق غیرعقلانی سرمایهگذار، نوعی بیتوازنی در بازار ایجاد میکند. پس از مدتی به تدریج حباب مالی ایجاد شده میشکند.
این همان اتفاقی است که در بازار حبابی مسکن آمریکا اتفاق افتاد. طلا نیز بهعنوان نوعی سرمایه، از اشباع گمانهزنیها دور بوده است. اریک اسپروت بهتازگی توضیح جالبی درباره روند سرمایهها در بازارهای مالی ارائه کرده است.
اسپروت در این باره مینویسد: با وجود ۳۰ درصد افزایش در سرمایههای طلا در سال ۲۰۱۰ میلادی، مالکیت طلا بهعنوان درصدی از سرمایههای مالی جهان ۷/ ۰ درصد افزایش یافته است. البته با توجه به رشد ۲/ ۰ درصدی بازار در ۲۰۰۲، این افزایش چشمگیر است. اما اسپروت اشاره میکند که این امر نیز گمراهکننده است، زیرا بخش اعظمی از این رشد، به محبوبیت طلا و نه سطح افزایش یافته سرمایهگذاری این فلز وابستگی دارد.
اسپروت تخمین میزند که مقدار واقعی سرمایهگذاری جدید در بازار طلا از سال ۲۰۰۰ میلادی در حدود ۲۵۰ میلیارد دلار است. در مقابل در همین بازه زمانی، ۹۸ هزار میلیارد دلار به جریان دیگر بازارهای سرمایه جاری شده است.
البته میزان سرمایه گذاری کمتری در بازار طلا نیز مشاهده شده است. از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۱۰ میلادی، ۵/ ۲ هزار میلیارد دلار سرمایه به سرمایههای مشترک آمریکا سرازیر شده است، اما فقط ۱۲ میلیارد دلار از این سرمایه عظیم به سرمایههای مربوط به فلزات گرانبها تعلق دارد؛ البته این ارقام بهشدت تحتتاثیر رشد سرمایههای ETF طلا در دهه گذشته بودهاند.
جدول قیمت طلای گروه CPM طلا را بهعنوان درصدی از سرمایههای مالی جهانی نشان میدهد. در سال ۱۹۶۸ طلا تقریبا ۵ درصد سرمایههای مالی است. در سال ۱۹۸۰ این سطح به ۳ درصد رسید. در دهه ۹۰ میلادی این میزان به کمتر از یک درصد رسید و از آن زمان تا کنون ثابت مانده است.
سرمایهگذارانی که تصور نمیکنند بازار طلا دچار حباب شده است، اما بیم آن دارند که از غافله جا مانده است، باید به عواملی توجه کنند که در کوتاهمدت و بلندمدت از افزایش قیمت طلا در دورانهای مختلف حمایت کردهاند. در فاصله زمانی نزدیک، بهای طلا بهدلیل ضعف روزافزون دلار آمریکا همچنان بالا خواهد ماند.
براساس گزارش موسسه BCA، بهای اقلام فهرست تجارت برمبنای دلار (DXY) کمی بیشتر از حداقل قیمتها در نوامبر ۲۰۰۹ و ۸ درصد بالاتر از حداقل قیمتها در مارس بودند ۲۰۰۸ بودند.
براساس گزارش این موسسه، کاهش دلار از ۴ عامل سرچشمه میگیرد: اضافه شدن برگه بالانس فدرال رزرو در ۳ ماهه دوم - ترکیب نرخ بهره کم، منحنی پرشیب فعالیتهای اقتصادی و انتظار درباره تورم در اقتصاد آمریکا - درخواست مقامات چینی برای افزایش ارزش یوان هنگامی که دلار آمریکا ضعیف است.
علاوه بر آن، نرخهای بالاتر بهره، ارزش یورو را در مقابل دلار افزوده و از آنجا که ارزش فلزات گرانبها براساس دلار تعیین میشود، ضعف قیمت دلار به رونق بازار طلا کمک کرده است.
اینکه طلا در کوتاهمدت به کجا میرسد، سوال برانگیز است، اما در بلندمدت آمریکا باید مشکلات مربوط به بودجه و هزینههای خود را حل و فصل کند.
مترجم: شیوا سعیدی
منبع: کیتکو
/36
نظر شما