۱) در مورد تمام رفقایی که «بیحسی موضعی» را یک گروتسک میدانند، تنها میتوانم بگویم مسیر را اشتباه آمدهاید... دور بزنید!
۲) «بیحسی موضعی» یک ابزوردیسم مطلق و غلیظ است و در سبک و مسیر خود هم جایی فالش نمیزند...حتی پایان فیلم هم که مورد انتقاد خیلیها قرار گرفته، دقیقا بر پایه درست سبک خودش است... «بیحسی موضعی» گروتسک نیست (که البته صدا و شیوه اجرای محمد بحرانی به عنوان گزارشگر فوتبال گاهی مخاطب را دچار این اشتباه میکند، اما نیست)... حتی نهیلیسم هم نیست... که اگر تا اِندینگ فیلم هم شک داشته باشیم، همین پایان مورد اعتراض خیلیها،دقیقا مهر باطل بر سبک نهیلیسم و تایید درست و به جا بر یک اثر ابزوردیسم مطلق و غلیظ است... درست مانند یک قهوه غلیظ و پرملات
۳) چرا اینقدر از اییسم ها نام میبرم؟ چون دقیقا فیلم برای مخاطبی ساخته شده که دغدغه فلسفه و سبک دارد... چون کارگردان فیلم به این موضوع اشراف و دغدغه دارد و در نتیجه مخاطبی با فیلم کانکت(چه مثبت و چه منفی) میشود که سبکها را بشناسد و نسبت به آن مسئله و تفکر داشته باشد.
۴) «بیحسی موضعی» به شدت یک فیلم سلیقهای است، کمااینکه اساسا نگرش ابزورد حتی قبل از ورورد به مقوله سبک هم به شدت نگرشی سلیقه ای است که موافقان و مخالفان بسیاری دارد، پس طبیعی است که شما یا کلا از این فیلم بدتان بیاید و یا عاشق سینه چاک آن شوید.
۵) قاطعانه میگویم که «بیحسی موضعی» مخاطب خاص دارد، سختگیرانه نخواهم بحرف بزنم مخاطب خودش را دارد... معتقدم فیلم مخاطب عام نیست، باز هم سختگیرانه نخواهم حرف بزنم حداقل تماشاگر پاپ کورنی که فقط به قصد سرگرم شدن سینما میآید مخاطب این فیلم نیست... نخواهیم بگوییم مخاطب خاص، حداقل آن است که مخاطب این فیلم تماشاگر متفکر است... تماشاگری که تجربه، تجربه کردن در هوای سینما را داشته یا پتانسیل آن را دارد.
اکنون حاصل این بندها و سطور به این معناست که نقدی به فیلم واقع نیست؟
حتما و قطعا هست:
۱)فیلم بوی تاتر میدهد... اتفاقا از آن بوهای مطبوع و دلنشین که به شدت هم لذتبخش است... اما در تبدیل شدن به مدیوم سینما تمام عیار نیست... ارجاع به فیلم «ونوس در پوست خز» پولانسکی که صفر تا صد فیلم برپایه و محور عناصر و ملزومات تاتر میچرخد، اما فیلم به شدت لباس مدیوم سینما به تن کرده است.
۲)اما و اما و اما بزرگترین، بزرگترین و بزرگترین مشکل فیلم از نظر شخص من جایی است که صادق رنجکشان سرمایهگذار فیلم میشود... رنجکشان با اینکه خود دغدغه تئاتر دارد و اتفاقا کمتر هم فیلم کمدی تهیه کرده، اما به دلیل سرمایه زیادی که در سینما و تئاتر گذاشته و قدرت ریسک پذیری زیادش غلط یا درست امروز در سینما نماد رکورد فروش و اتفاق و مخاطب انبوه و از همه مهمتر یک قاب لاکچری است... باز هم می گویم غلط یا درست... اما به هرحال همین حضور، شاید حتی در ناخودآگاه باعث تزریق یک سانتیمانتالیسم به فیلم شده که در اکثر عناصر فیلم مانند فیلمبرداری و نور، طراحی صحنه، طراحی لباس، قاب ها و حتی بازی بازیگران کاملا مشهود است... چون دورخیز یک فروش بسیار بالا و حتی رکوردشکن برای فیلم طراحی شده است که حتی مخاطب پاپ کورنی را هم در کنار مخاطب قشر دانشجو طور با خود همراه کند... شاید دقیقا همان مشکلی که فیلم «سرکوب» رضا گوران به آن دچار شد.
سخن را کوتاه کنم... «بیحسی موضعی» مخاطب متفکر میخواهد، حتی اگر فیلم را هم دوست نداشته باشد و تماشاگر پاپ کورنی، مخاطب هدفمند این اثر نیست، حتی اگر فیلم را هم دوست داشته باشد.
۲۵۸۲۵۸
نظر شما