اما این پیش بینی نوستراداموسی نبود بلکه مبتنی بر تحلیل بود کافی بود برای پاسخ به این سؤال، نخست آمریکا را بهعنوان هژمون جهانی درست رسم مختصات کنیم، کشوری که بعد از جنگ جهانی دوم رهبری بلوک غرب را به عهده گرفت و پس از سقوط شوروی و از هم پاشیدن بلوک شرق نظام تک قطبی را شکل داد.
همین امر پایه های قدرت آمریکا را شکل داد، آمریکا در چنین فضایی مبدع نظریات جهانی سازی یا بدون تعارف آمریکایی سازی جهان بود. Globalism را میتوان ترجمان تئوریک همان هژمون آمریکا دانست. اما ترامپ چه؟! دونالد ترامپ ابر سرمایه دار آمریکا و البته رئیس جمهور این کشور صراحتاً بارها در جمع حامیان خود فریاد زده بود «من ناسیونالیست هستم| دموکراتها میخواهند قدرت را به گلوبالیستها بازگردانند» همین نوع سیاستهای ترامپ سبب شد تا او اگرچه در جمع آمریکاییهای رادیکال محبوبیت دوچندانی یابد، اما بهتدریج سبب افول رهبری آمریکا در جهان شود.
از سوی دیگر ترامپ در آمریکا تنها با آمریکاییهای اصیل ملی گرا مواجه نبود سیاستهای ضد مهاجرتی وی سبب شد تا بسیاری از افرادی که در چند دهه اخیر بهعنوان مهاجر به شهروندی آمریکا دست یافته بودند از ترامپ متنفر شوند! ترامپ توانست اقتصاد آمریکا را در کوتاه مدت تقویت کند، توانست قدرت سخت آمریکا را به دشمنان خود ثابت کند، اما وی در این مسیر نتوانست متحدان سنتی خود را همراه کند. در چنین فضایی غولهای رسانهای آمریکا بهعنوان ابزار گلوبالیستی همگی علیه ترامپ بسیج شدند. جالب آنکه نه تنها رسانههای آمریکا بلکه رسانههای اروپا نیز همگی در کمپین ضد ترامپ جای گرفتند.
باید این را درک کرد که در مقابل ترامپ تنها جو بایدن و حزب دموکرات نبود بلکه تمام گلوبالیست ها و ابزارشان تمام سرمایه داران جهانی ساز و عمده نخبگان آمریکا علیه او بسیج شده بودند. از سوی دیگر ویروس کرونا همچون بختکی بر ترامپ نازل شد و قدرت بسیج کردن تودهای و محبوبیت وی نزد طبقات پایین جامعه راکاهش داد. ترامپ پیشتر خود را به حزب جمهوری خواه نیز تحمیل کرده بود و اساساً حمایتهای حزبی تمام عیاری شامل حال او نمیشد امری که اخیرا صراحتا از سوی فرزندان و نزدیکان ترامپ بیان شده است. همه این دلایل خبر از افول ترامپ میداد که امروز در مرز تحقق یافتن است.
310311
نظر شما