خبرآنلاین: محسن ثباتیان بازیگری که سابقه حضور در دو دوره جشنواره فیلم فجر را در کارنامه دارد، به عنوان نویسنده و بازیگر این بار فعالیت هنری خود را ادامه خواهد داد؛ فیلمنامه ای که به گفته او بسیار جسورانه و ساختارشکنانه نوشته شده است.
آقای ثباتیان فعالیت خود را از تئاتر شروع کرده و بعد از مدتی فعالیت در اجرای نمایش با فیلم «اتفاق لعنتی» ساخته آقای زمین پرداز وارد عرصه سینما شد و اولین تجربه تصویری خود را در جلوی دوربین به نمایش گذاشت.
ثباتیان این روزها در فکر حضوری متفاوت در تلویزیون است، با او درباره این نویسندگی، بازیگری و آینده هنری گفت و گو کرده ایم.
این روزها مشغول نویسندگی فیلمنامه سریال هستید، این فیلمنامه در چه حال هوایی است ؟
بله این روزها مشغول بازنویسی قسمت های پایانی سریال «رویای فردا» هستم که یک فیلمنامه طنز متفاوت و ساختار شکن دارد، در واقع میخواهم سریال دلخواه خودم را بسازم، با فیلمنامه ای که مطمئن هستم مورد استقبال مخاطب تلویزیون قرار می گیرد.
چه چیزی باعث شد از بازیگری به سمت فیلمنامه نویسی بروید؟
من در این مدت پیشنهاد های زیادی داشتم که اصلا با فیلمنامه نتوانستم ارتباط برقرار کنم؛ توانایی های من هم مثل همه انسانها یک سقفی دارد اما من هنوز در ابتدای مسیر هستم و با خواندن این سناریو ها احساس کردم باید خودم دست به کار شوم زیرا آدم انتظار دارد با گذشت هر سال از عمرش زندگی هنری او نیز ورقی بخورد پس ترجیح دادم خودم دست به کار شوم.
شروع فعالیت من با نویسندگی بوده و فیلمنامه نویسی برایم کار جدیدی حساب نمیشود، از طرفی بازیگرهای زیادی داریم در دنیا که نویسنده فیلمنامه هایی بودند که خود بعدها در آن بازی کردند.
شبیه سیلوستر استالونه در فیلم راکی ؟
بله دقیقا؛ یا مت دیمن و بن افلک در فیلم «ویل هانتینگ نابغه» که به خاطر آن اسکار بهترین فیلمنامه را هم دریافت کردند و جالب اینجاست این افراد با نوشتن این فیلمنامه ها به اوج قله شهرت و موفقیت در بازیگری هم رسیدند.
من از بازیگری ناامید نیستم بلکه سعی کردم با اینکار مسیر دیگری را برای خود هموار کنم.
فیلمنامه های پیشنهادی چه مشکلاتی داشت که شما خود برای ادامه مسیر دست به قلم شدید ؟
فقط بحث فیلمنامه نیست، متاسفانه ما فراموش کردیم فیلمسازی و سریال سازی بر اساس کدام نیاز جامعه ساخته شده است، اکثر فیلمنامه های پیشنهادی حتی یکبار مصرف هم نیست.
مشکل اینجاست که خیلی ها هنر را فراموش کرده اند و فقط مشغول تجارت هستند و متاسفانه وقتی هنر تبدیل به تجارت خالص میشود انسانها تبدیل به ابزار میشوند؛ تهیه کننده، فیلمنامه نویس، کارگردان یا بازیگری که فقط به پول فکر میکند و به تاثیر بلند مدت هنرش اهمیتی نمیدهد مطمئن باشید تجارت او هم زیاد دوامی نمی آورد و همان مخاطبی که روزی برای کار هنری او هورا میکشید او را پس خواهد زد.
من نمیگویم تمام عوامل فیلمسازی این گونه هستند اما متاسفانه این نگاه تجاری به اولویت خیلی ها تبدیل شده است.
در مورد ساخت فیلمنامه «رویای فردا» اقدامی کرده اید؟!
فیلمنامه در انتهای بازنویسی قسمتهای پایانی است و من در مورد آن با چند تهیه کننده خوب و همچنین چندین بازیگر مطرح کشورمان صحبت هایی داشتم و به تفاهم هم رسیده ایم که انشاء الله به زودی به طور رسمی وارد مرحله پیش تولید سریال خواهیم شد؛ هیجانی که اکنون برای آغاز این سریال دارم برایم واقعا دلنشین و جذاب است.
پس با صحبت های شما انتظار داریم سریال «رویای فردا» یک اثر درخشان شود؟
برای من بازیگری و نویسندگی کاری است که با عشق میچرخد و روزگارش را میگذراند، نباید یادمان برود که فیلمسازی یک هنر است و با یک اثر هنری میشود میلیون ها دل را تکان داد یا اندیشه ای را بیدار کرد.
فیلمسازی و سریال سازی رسالت دارد، جریان ساز است و میتواند ایده برای زندگی بدهد و حتی انسانی را نجات بدهد؛ امیدوارم بتوانم با سریال «رویای فردا» مسیری جدید برای خود و مخاطبانم باز کنم.
خیلی خوب است که از نا امیدی به امید رسیده اید، شاید اسم رویای فردا از همین احساس سرچشمه میگیرد؟
این اخلاق من است، من از خودم فرار نمیکنم، اعتبار بازیگر به نقشی است که بازی میکند پس سعی میکنم مسیرم را طوری ادامه بدهم که به آن ایمان دارم، در مورد اسم نمیدانم شاید حق با شما باشد اما با این فیلمنامه حالم خوب است چراکه این فیلمنامه جوری نوشته شده که به تماشاچی امید میدهد.
و حرف پایانی ؟
به این نتیجه رسیده ام که وقت عمل کردن است و باید از حالت انفعال خارج شد، امیدوارم بتوانم با یک سریال خوب تماشاچی را نیز با خود هم عقیده کنم.
48
نظر شما