دلایل گوناگونی برای ریزش بورس بیان میشود. یکی از مهمترین مسائل مطرحشده، آموزش ندیدن مردم در قبال بازارهای مالی و اثر آن بر ریزش بورس بود. در ابتدا این عامل را بررسی میکنیم.
آیا مشکل ریزش بورس به دلیل عدم آموزش مردم بود؟
مردم سرمایه گذارانی هستند که به بورس آمدند اما به ناگهان سرمایه خود را در خطر دیدند. اینگونه شد که همانطور که وارد شده بودند، بدون برنامه و با نگاه سود کردن، همانگونه هم خارج شدند! سیاستگذاری در اقتصاد باید به گونهای باشد تا سرمایههای خرد را در راستای سرمایهگذاری صحیح جذب و آن را در راه گسترش بازارهای مالی به کار گیرد.
اما در سال ۹۹ شاهد آن بودیم که بازار بیآنکه توان و ظرفیت آن حجم عظیم از سرمایه را داشته باشد، تنها به دلیل ورود سرمایه رشد بیسابقهای را تجربه کرد. قطعاً هر فردی که فعالیت حداقلی در بازارهای مالی را تجربه کرده باشد، به راحتی و با یک بررسی ساده نسبت P/E بازار و مقایسه آن با P/E تاریخی میتوانست حباب بازار را شناسایی کرده و سرمایه خود را از خطر ریزش حفظ کند. از این جهت آموزش میتوانست در ورود گام به گام سرمایه به بازار بورس مؤثر واقع شود. اما در نهایت سرمایه نمیتواند مقصر باشد. سرمایه به قصد آباد کردن وارد میشود، اما وقتی زمین حاصلخیزی یافت نشود، چارهای جز خروج یکباره که منجر به ریزش میگردد ندارد.
بنابراین ورود بدون آموزش مردم به بورس https://ebidar.com/education میتواند در رشد بی حد و مرز بازار خود را نشان دهد. اما در نهایت آن کسی که باید سرزنش شود، نه مردم که صاحب سرمایهاند و نه خود سرمایه که باعث رشد و آبادانی است، بلکه صاحب زمین بورس است که نتوانسته بود به قدر کافی و برای همه این زمین بازی را گسترده کند. در صورتی که عمق بازار بورس میتوانست آن حجم سرمایه را جذب کند، هم بازار سهام دچار حباب تاریخی نمیشد و هم سود حاصل از این آبادانی نصیب همه میگردید.
دلایل ریزش بورس چهها بودند؟
حال که دانستیم آموزش ندیدن مردم و صاحبان سرمایه، تنها دلیل ریزش بورس نیست، خوب است کمی درباره دیگر دلایل ریزش بورس صحبت کنیم. برخی از مهم ترین دلایل ریزش هر بازاری از قرار زیر است.
نبود عمق کافی برای جذب سرمایه
همانطور که در بررسی بالا اشاره گردید، در صورتی که بازاری بدون ایجاد ظرفیت کافی برای جذب سرمایه، اقدام به ورود سرمایه هنگفتی نماید، رشد ناگهانی آن خبر از یک ریزش ناگزیر میدهد. چرا که این رشد بر اساس دادههای بنیادی سهام نبوده و تنها ناشی از ورود بیبرنامه سرمایه به بازار است. بنابراین عمق کم بازار یکی از مهمترین متهمین ریزش بورس محسوب میشود.
بیتوجهی به حباب قیمت سهام
وقتی خریدار سهم بدون توجه به قیمت، دست به خرید میزند و چندین روز هم در صف خرید میماند، باید بهزودی منتظر هجوم بیسابقه فروشندگان سرخوش از سود بیتلاش باشد. بیتوجهی به قیمت سهام و بررسی عوامل بنیادی یکی دیگر از عواملی است که میتواند باعث ریزش ناگهانی بورس شود. چرا که رشد بیعلت هر سهم، در نهایت با فروش یکجای سهامداران خنثی میشود. در چنین حالتی حتی فروشندگان در حدی میفروشند که وقتی قیمت به ارزندگی هم برسد، همچنان فروشندگان هیجانی اجازه برگشت را به بازار نداده و یک رکود طولانی را رقم میزنند.
ریسکهای ناشی از نوسان قیمت دلار
علت دیگر واکنش منفی بورس، روشن نبودن افق قیمت دلار بود. در سال قبل درگیریهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، که به خیال تحلیلگران بنیادی میتوانست در قیمت دلار تأثیر عمیقی بگذارد، باعث شد تا فروش سهم بدون توجه به واقعیت ادامه یابد و اجازه کاهش شدت ریزش بازار بورس را ندهد. هرچند حالا با گذشت یکسال از آن انتخابات کذایی، شاهد قیمت دلار سی هزار تومانی در بازار آزاد هستیم که نشاندهنده خوشخیالی تحلیلگران دولت از نرخ کاهشی ارز بوده است.
سبدگردان ها
مدیریت غیرحرفهای پرتفوی توسط افراد فاقد تخصص یکی از عوامل مؤثر در ریزش بورس بوده است. مدیریت حرفهای دارایی میتوانست از زیان سبدهای سرمایهگذاری در ریزش بورس بکاهد. به صورتی که اگر یک سبدگردان حرفهای مدیریت صحیح پرتفوی را پیاده میکرد، احتمال زیاد قبل از ریزش اصلی به صورت پلهای از سهام خارج میشد. خود مدیریت صحیح پرتفوی، از شدت ریزش بورس میکاست، چرا که خروج و ورود به سهام به صورت پلهای انجام میگرفت و ماندن در صف خرید و فروش کمتر میشد. از جمله سبدگردان های حرفه ای در بازار سرمایه، سبدگردان اقتصاد بیدار است.
قوانین نامتناسب با ساختار بازار سرمایه
تصویب قوانین نامناسب میتواند باعث ادامه ریزش بازار شود. برخی از قوانین بدون توجه به ظرفیتهای بازار و تنها با خوشخیالی نسبت به تمام شدن ریزش، میتوانند به ادامه یافتن روند نزولی دامن بزنند. برای مثال محدودسازی دامنه نوسان به منفی دو درصد و مثبت شش درصد در زمستان ۹۹ و بهار ۱۴۰۰، باعث گردید تا بازار سهام با رکود مواجه شده و بسیاری از سهمها در صف فروش قفل شوند. این در حالی بود که بسیاری از سهمهای بازار حتی به مقدار حجم مبنای خود نیز معامله نمیشدند. این مسئله شدیداً نقدشوندگی بازار را کاهش داد و باعث از بین رفتن اعتماد به بازار گردید. قطعاً نقدشوندگی هر بازاری یکی از مهمترین ویژگیهای آن بازار است. در بازار بورس قوانین ناگهانی میتوانند نقدشوندگی را به شدت تحت تأثیر قرار دهند. این مسئله اعتماد برای سرمایهگذاری در بورس را از بین برده و ریسک سرمایهگذاری را افزایش میدهد.
عدم استفاده از ابزارهای متنوع
شکلگیری انواع صندوقهای سرمایهگذاری باعث میشود تا سرمایههای خرد بتوانند با سرمایهگذاری غیرمستقیم در سود بازار شریک شوند. در صورتی سرمایههای ورودی به طور مناسبی در میان صندوقها تقسیم شوند، فشار ورود سرمایه به بازار کمتر است. همچنین ابزارهای مالی دیگر مانند معاملات دوطرفه میتوانند به کاهش ریسک معاملات و جلوگیری از ریزش بازار کمک کنند. چرا که بخشی از نقدینگی بازار در سمت مخالف دست به معامله میزنند و توازن عرضه و تقاضا به شکل واقعیتری برقرار میشود.
و یک عامل دیگر در ریزش بورس
عواملی مانند دامنه نوسان نیز به هیجان بازار دامن میزند. وقتی یک سهم چندین و چند روز در صف خرید بماند، تقاضای کاذب آن سهم باعث میشود تا در برابر کوچکترین عرضهای، شاهد فروش ناگهانی بسیاری از سهامداران باشیم. حذف دامنه نوسان میتواند به مرور به گسترش توازن در عرضه و تقاضا کمک کرده و آن را بهینه سازد.
چگونه از ریزشهای آتی در امان بمانیم؟
همانطور که میدانید پیشگیری بهتر از درمان است. برای همین میتوانید با آموزش دیدن و مطالعه مقالات آموزشی کارگزاری اقتصاد بیدار و همچنین شرکت در برنامههای آموزشی متنوع، خودتان را برای موقعیتهای خطرناک بعدی آماده سازید. از یاد نبرید که فرد برنده، آنی است که بتواند از پس سختیهای بازار برآمده و مجهز به سلاح دانش مالی و با کسب توانایی مدیریت دارایی، به سرمایهگذاری بلندمدت در بازارهای گوناگون از جمله بازار بورس بپردازد. کارگزاری اقتصاد بیدار در این مسیر شما را همراهی کرده و راه صحیح سرمایهگذاری را به شما نشان میدهد.
نظر شما