این عضو وبلاگ نخبگان خبرآنلاین در مطلب خود موضوعاتی از جمله اهمیت و ارزش تبلیغ، شرایط و صلاحیتهای مُبلّغ را بررسی کرده است.
وی در این یادداشت آورده است: "نخستین نکته ای که توجه به آن ضروری است بازشناسی جایگاه تبلیغ و ارزش مبلغان است. واقعیت آن است که خصوصاً در میان نخبگان، اهمیت اطلاع رسانی دینی و آثار آن شناخته شده نیست و یا حداقل بروز و ظهوری (در مقام اثبات) ندارد. "
وی یادآور می شود: " استاد شهید مرتضی مطهری حتی مقام تبلیغ را با مقام افتاء و مرجعیت مقایسه می کند و می گوید: «بعضى از مسائل هست که ما بحق ارزش آن مسائل را درک کرده ایم. چون ارزشش را یعنى سطحش را درک کرده ایم، قهرا آن را در سطح خودش مى شناسیم. مثلا امر افتاء و فتوا دادن، خوشبختانه تا حد زیادى، لا اقل نود و پنج در صد جامعه ما مى شناسند که افتاء کارى است سنگین و در سطح بسیار بسیار بالا. نه افرادى زود جرات مى کنند که چنین ادعایى کنند و نه اگر افراد خوش اشتهایى این ادعا را کردند، جامعه زود مى پذیرد. جامعه این را احساس کرده که سطح این کار بالاست. ولى مساله دعوت مردم به سوى حق، مساله تبلیغ مردم، مساله ارشاد و هدایت مردم، مساله حرکت دادن مردم به سوى خدا که سخن، سخن حرکت دادن است ، سطح آن شناخته نشده است"
دکتر اسماعیلی در مطلب خود به خاطره ای زا شهید مطهری اشاره می کند و می نویسد: " مرحوم استاد مطهری نمونه ای از خود را نقل می کنند که بسیار شنیدنی است. ایشان در مقدمه کتاب داستان راستان نوشته اند:« در مدتی که مشغول جمع آوری و تنظیم و نگارش یا چاپ این داستانها بودم، به هر یک از رفقا که برخورد میکردم و میگفتم کتابی در دست تألیف دارم مشتمل بر یک عده داستان های سودمند واقعی، که از کتب احادیث یا کتب تواریخ و سِیَر استخراج کرده با زبانی ساده و سبکی این چنین نگارش میدهم، تا در دسترس عموم قرار بگیرد، همه تحسین و تمجید میکردند و این را بالاخص برای طبقه جوان کاری مفید میدانستند. بعضی ها از آن جهت که تاکنون نسبت به داستانهای سودمند اخبار و احادیث این کار انجام نشده، این را یک نوع "ابتکار" تلقی میکردند و میگفتند: "جای این کتاب تاکنون خالی بود"»
ایشان سپس با درد و افسوس می افزایند: «از ذکر این نکته نیز نمیتوانم صرف نظر کنم که در مدتی که مشغول نگارش یا چاپ این داستانها بودم، بعضی از دوستان ضمن تحسین و اعتراف به سودمندی این کتاب، از اینکه من، کارهای به عقیده آنها مهم تر و لازم تر خود را موقتاً کنار گذاشته و به این کار پرداختهام، اظهار تأسف میکردند و ملامتم مینمودند که چرا چندین تألیف علمی مهم را در رشتههای مختلف به یکسو گذاشتهام و به چنین کار سادهای پرداختهام، حتی بعضی پیشنهاد کردند که حالا که زحمت این کار را کشیدهای پس لااقل به نام خودت منتشر نکن! من گفتم چرا؟ مگر چه عیبی دارد؟ گفتند اثری که به نام تو منتشر میشود لااقل باید در ردیف همان اصول فلسفه باشد، این کار برای تو کوچک است. گفتم مقیاس کوچکی و بزرگی چیست؟ معلوم شد مقیاس بزرگی و کوچکی کار در نظر این آقایان مشکلی و سادگی آن است، و کاری به اهمیت و بزرگی و کوچکی نتیجه کار ندارند، هر کاری که مشکل است بزرگ است و هر کاری که ساده است کوچک».
برای مطالعه متن کامل این یادداشت لطفا اینجا را کلیک کنید.
نظر شما