زیرساخت‌های سینمای ایران با حضور جمعی از اهالی سینما و مسئولان مرکز پژوهش‌های مجمع تشخیص مصلحت نظام مورد بررسی قرار گرفت.

سمیه علیپور: رخشان‌بنی‌اعتماد کارگردان، فرشته طائرپور تهیه‌کننده، منوچهر محمدی تهیه‌کننده، محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما، امیرحسین علم‌الهدی کارشناس سینما، ناصر صفاریان مستندساز و سیدمحسن هاشمی کارشناس علمی و اجرایی پانل به همراه سیدرضا صالحی معاون پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی در کنار اهالی مطبوعات، صبح دوشنبه 20تیر در محل مرکز‌ پژوهش‌های مجمع تشخیص مصلحت نظام گرد هم آمدند و مسائل زیرساختی سینما را در سه سرفصل کمیت و کیفیت زیرساخت‌های نمایشی سینمای ایران، زیرساخت‌های تولید و زیرساخت‌های حقوقی مورد ارزیابی قرار دادند.

صالحی: اهمیت حوزه فرهنگ و هنر در حد هدفمندی یارانه‌هاست
معاون پژوهش‌های فرهنگی و اجتماعی در ابتدای این نشست درباره فعالیت‌های مرکز تحقیقات مجمع اظهار داشت: «این مرکز در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی تشکیل شد و بعد از حضور ایشان در مجمع تشخیص مصلحت نظام به این بخش منتقل شد و در اصل بازور فکری مجمع است. پنج معاونت در این مرکز فعالیت می‌کنند که کار ما مربوط به حوزه فرهنگی و اجتماعی است. چهار کارگروه پژوهشی مستقل زنان و خانواده، فرهنگی، اجتماعی و رسانه داریم.»

سیدرضا صالحی ادامه داد: «کار ما سه سطح دارد. یکی از آن همین نشست‌هایی است که به صورت ادواری و ثابت داریم و صاحبنظران حوزه‌های مختلف دعوت می‌شوند تا پیشنهادهای خود را مطرح کنند و این پیشنهادها بعد از بررسی به مجمع منتقل می‌شود و از دل آن سیاست‌هایی استخراج می‌شود.»

صالحی اظهار داشت: «باید اعتراف کنم ما در حوزه فرهنگ و هنر ضعفی جدی داریم و به همین دلیل از سینماگران خواستیم خودشان در جلسه حاضر شوند و در مورد سینما سخن بگویند و ما شنوده این اظهارات باشیم. ما همواره در مورد تعیین جایگاه فرهنگ و هنر در میان مدیران دچار مشکل بوده‌ایم و شاید دلیلش این بوده که کمتر مدیری از دل فرهنگ و هنر وارد سیاست شده است و در نتیجه اهمیت و ضرورت و حساسیت موضوع هنر برای کسانی که صاحب هنر نباشند قابل درک نیست.»

او نتیجه برگزاری جلساتی را با موضوع سینمای ایران چنین برشمرد: «کاری که ما در مجموع این جلسات انجام خواهیم داد این است که علاوه بر تولید محصولاتی، مجموعه نظرات را به سیاست‌گذاران منتقل می‌کنیم. هدف ما بازتولید اهمیت موضوع فرهنگ و هنر و به خصوص سینما برای مسئولان است؛ مسئله‌ای که می‌تواند اهمیتی بیشتر از هدفمندی یارانه‌ها داشته باشد. این‌که امروز نشاط در جامعه ما دیده نمی‌شود به نبود نگرش فرهنگی به پدیده‌ها بازمی‌گردد. بنابراین تغییر نگرشی که این نشست می‌تواند در سیاست‌گذاران ایجاد کند برای ما اهمیت دارد.»

محمدی: مدیران، فرهنگ و هنر را در حد درک خود تنزل می‌دهند
سیدمحسن هاشمی که مسئولیت اجرای نشست را نیز برعهده داشت پس از سخنان صالحی پرسشی را به این مضمون با منوچهر محمدی در میان گذاشت: «چه ضرورتی برای وجود سینما در جامعه کنونی وجود دارد؟»

محمدی گفت: «وقتی با عبارت زیرساخت‌های سینما در دعوت‌نامه این نشست مواجه شدم، احساس کردم می‌توانیم بازتر و دقیق‌تر در مورد موضوعات صحبت کنیم. اگر سینما را یک هنر-صنعت فرض کنیم زیرساخت‌های آن می‌تواند نیروهای انسانی و سایر مسائل باشد؛‌ اینکه این زیرساخت‌ها سر جای خود هستند و بهره‌برداری درستی از آن صورت می‌گیرد یا خیر، اما به دلیل شان و جایگاه مرکز تحقیقات مجمع باید بحث را از منظر دیگری شروع کنیم.»

او ادامه داد: «آنچه به عنوان چالشی جدی در سینما به چشم می‌خورد پاره‌ای از سردرگمی‌ها و رفتارهای متناقض مدیریتی است که باید در مورد آن روشنگری صورت بگیرد. اگر فرهنگ را به عنوان یکی از زیرساخت‌های جامعه فرض کنیم که هست و هر تمدنی به شاخصه‌های فرهنگی توجه دارد، خود سینما را در مقام ساختاری تمدنی می‌بینیم و کاربرد امروز آن مشابه کاربردی است که در سال‌های گذشته کلام برعهده داشته است. کلام ما به واسطه شاعرانی چون فردوسی، سعدی و حافظ بسیاری از مسائل فرهنگی را به امروز منتقل کرده است و پاسدار تمدن ایرانی بوده است.»

این تهیه‌کننده اظهار داشت: «در عرصه بین‌المللی ما را به واسطه تصویری که از کشورمان ارائه می‌دهیم می‌شناسند و امروز نقش تصویر بسیار مهم و تعیین‌کننده است. گاه این تصویر می‌تواند مفاهیمی درست منتقل کند و گاه نکاتی مغشوش و نادرست. در آسیب‌شناسی فرهنگی به این نکته می‌رسیم که در مورد اغلب مدیران فرهنگی فهم آنان از فرهنگ و هنر غنی ایرانی کوتاه‌تر بوده و آن‌ها تلاش کرده‌اند ساختارها را در حد دانش خود تنزل دهند.»

او ادامه داد: «مدیر فرهنگی به جای آن‌که خود را وقف فرهنگ و هنر کنند، شروع به تنزل فرهنگ و هنر می‌کنند و آن را به جایگاهی می‌رسانند که دیگر قابل دفاع نیست. بارها شاهد گلایه‌های اهالی فرهنگ و هنر نسبت به سلیقه‌ای بودن رفتار مدیران بوده‌ایم. رفتار سلیقه‌ای برای زمانی است که مدیر فرهنگی فهم و درک درستی از حوزه‌ای که در آن مدیریت می‌کند، ندارد. این در شرایطی است که یک مدیر فرهنگی می‌تواند نگاهی تکریمی به هنر داشته باشد و قدر جامعه خود را بشناسد. چنین مدیری ابزار،‌ امکانات و شرایط را در خدمت کسانی که بتوانند در این حوزه حضوری قابل توجه داشته باشند قرار می‌دهد.»

محمدی اظهار داشت: «در مورد مدیریت فرهنگی یا می‌توان رفتار سلطان محمود غزنوی را داشت که تا سال‌ها به بدی از آن یاد شود و یا رفتاری که هنرمندان در دوره باروری سی چهل ساله خود به خوبی کار کنند. به دلیل اهمیت حوزه تصویر باید به این پرسش بنیادین پاسخ دهیم که آیا تصویر ارائه شده از سرزمینمان تصویری شایسته تصدیق است؟»

او گفت: «در برنامه «هفت» که اخیرا پخش شد برای نخستین بار دیدم وزیر فرهنگ و ارشاد از اینکه پیشانی فرهنگی این وزارتخانه که سینماست از آن جدا می‌شود، ابراز خوشحالی می‌کند. مسئله‌ای که در این زمینه با آن مواجه هستیم این است که یک مدیر فرهنگی ترجیح می‌دهد به جای مدیریت بخش پردردسری چون سینما از آن رها شود. او همچنین اظهار نظر اهالی سینمای ایران را در مورد برخی مسائل سیاسی تلقی می‌کند و این برخلاف روال معمول است که همواره وزارت ارشاد تلاش می‌کنند حتی در صورت مواجهه با برخوردهای سیاسی آن را از منظر فرهنگی نگاه کنند.»

این تهیه‌کننده یادآور شد: «امروز قدرت تخیل از هنرمند گرفته می‌شود و این اتفاق بسیار ناخوشایندی است؛ تخیل هنرمند می‌تواند به دانشمندان و سیاستمداران و باقی فعالان یک کشور کمک کند. به طور مشخص مشکل ما در حوزه مدیریت فرهنگی نگاه تنزلی مدیران است که امیدوارم روزی در دادگاهی صالحه نسبت فرهنگی این مدیران با حوزه فرهنگ غنی ایرانی و اسلامی مورد پرس‌و جو قرار بگیرد.»

عسگرپور: نگاه‌ها به سینما هیچ‌گاه استراتژیک نبوده است
مدیرعامل خانه سینمای ایران که در مورد موضوع اهمیت وجود سینما در جامعه سخن می‌گفت، اظهار داشت: «اگر می‌خواهیم راجع به زیرساخت‌های حوزه فرهنگ و هنر صحبت کنیم، نباید فقط چند سال اخیر را مورد توجه قرار دهیم. به عنوان مثال گروهی از کارگردانان در دولت نهم با رئیس جمهور دیدار داشتند و در آن جلسه مشکل کارگردانان و سینما بسیار پراکنده اعلام شد؛ برخی نبود بیمه را مشکل دانستند و گروهی گفتند اگر 10 متر ریل به سینما اضافه شود و یا دوربین‌ها بیشتر شود مشکلات از بین می‌رود. چنین اظهار نظرهایی در مقابل کسانی که اطلاعاتی در مورد سینما ندارند فقط موجب سردرگمی می‌شود. خطر دیگر این است که وقتی از کمبودها صحبت می‌کنیم مدیران بالادست تصور می‌کنند فقط با راه‌اندازی اداره‌کل‌ها می‌‌توانند این مسائل را برطرف کنند.»

او تاکید کرد برای آسیب‌شناسی اجتماعی در این زمینه باید به گذشته نگاه کرد و گفت: «هنر تصویری محصول دوران رنسانس است که سال‌ها بعد از آن سینما شکل می‌گیرد. نقاشی،‌ ادبیات، تئاتر و اغلب هنرها پیش از این بودند و بعد از آن سینما به عنوان هنری کامل که همه این هنرها را در درون خود دارد به وجود آمد. هنری کامل همانند سینما حاصل مدنیت است و همواره مظاهر مدنیت در کشور ما مورد پرسش بوده است.»

عسگرپور گفت: «اگر مدنیت در غرب توانست به حیات خود ادامه دهد به این دلیل است که زیرساخت‌های آن فراهم شد، اما زیرساخت‌های حقوقی آن در ایران به وجود نیامده است. موتور مدیریت فرهنگی ما دارای اشکالاتی است که خروجی آن نیز ما را با کج‌سلیقگی‌هایی روبرو می‌کند. ما زیرساخت‌های حقوقی و سایر زیرساخت‌ها را در مورد سینما به درستی تعرفی نکرده‌ایم و به طور کلی سینما در معادلات اجتماعی به دو قسمت تقسیم شده، یکی جوامعی که در آن تبدیل به صنعت شده و سایر جوامع. مشکل جدی این است که قبل و بعد از انقلاب در مورد سینما نگاه استراتژیک وجود نداشته است.»

او در مورد قوانین مربوط به سینما در ایران گفت: «یکی از قوانین سینمای ما به سال 1348 برمی‌گردد که در مورد حقوق مولفان و مصنفان نوشته شد و بخش دیگر به تامین و انحلال سازمان‌هایی مانند ارشاد و یا موسسات سینمایی مربوط می‌شود و دیگر هیچ قانونی وجود ندارد. بخشی از آنچه که در سینما به آن عمل می‌کنیم مصوبات شورای عالی انقلاب فرهنگی است. به این ترتیب تقریبا در حوزه قوانین سینما دست ما خالی است و آن‌چه تصور می‌کنیم قانون است در اصل آئین‌نامه‌های یک وزارتخانه است. در هیچ کجای دنیا دولت به این میزان که در ایران مشاهده می‌شود در جریان سینما اعمال نظر نمی‌کند.»

طائرپور: تهیه‌کنندگان با ناامیدی کامل فیلم می‌سازند
بخش دوم نشست با سخنان فرشته طائرپور در مورد زیرساخت‌های تولید فیلم در سینمای ایران آغاز شد.

این تهیه‌کننده سینما گفت:‌ «انتظار می‌رفت مجمع تشخیص مصلحت نظام از همین منظر مصلحت‌اندیشی که امروز کمتر در جامعه با آن روبرو هستیم در شش سال گذشته سراغ سینمای ایران می‌آمد. فاصله‌ای که در این شش سال بین مدیران سینما و اهالی آن به وجود آمده و در این دو سال تعارض ایجاده شده هیچ‌گاه پیش از این وجود نداشت و توقع می‌رفت مجمع زودتر برای رفع مسئله و مصلحت‌اندیشی وارد میدان شود.»

او با اشاره به وضعیت سینمای کودک گفت: «باید به این مسئله توجه کنیم که در سال‌های گذشته و به دلیل بی‌توجهی به سینمای کودک ما چهار نسل از کودکان هفت ساله را از دست داده‌ایم و این‌ها همان مخاطبانی هستند که در خانه‌های خود ماهواره دارند. بنابراین مدیریت مذهبی و دولتی کشور ما بیشترین نقش را در نزدیکی مردم به ماهواره‌ها داشت. زیرا آنان با محدود کردن بیش از حد سینما و حذف آن از تلویزیون موجب نزدکی مخاطبان به ماهواره‌‌ها شدند.»

طائرپور گفت: «شاید مخازن نفت را در ایران سرمایه‌های اصلی قلمداد کنیم، اما سرمایه اصلی ما جوانان و توانایی آنان است که در جامعه هنری امروز چندان امکان بروز نمی‌یابند. از تریبون نماز جمعه تا مدیران مختلف بخش‌های متفاوت توهین‌هایی جدی به سینما می‌شوند و می‌گویند به سینما مرکز فساد است و یا با فیلم‌ها به گونه‌ای برخورد می‌کنند که مجبور می‌شویم اکران آن را در نیمه تعطیل کنیم.»

او اظهار داشت: «انتظار می‌رود این بخش پژوهش‌ها تحقیقی روی این موضوع داشته باشد که از میان 70 تا 100 فیلمی که سالانه در سینمای ایران تولید می‌شود، چه تعدادی با بودجه و هزینه دولتی ساخته شده و دارای چه کیفیتی هستند. از این مرکز انتظار دارم بابی را به عنوان فیلم‌‌های ممنوعه باز کنند و سراغ آثاری بروند که امکان نمایش به دست نیاورده‌اند و ببیند آیا آسیب این فیلم‌ها بیشتر است یا محصولات خارجی که بارها از تلویزیون ما پخش می‌شود.»

طائرپور گفت: «تهیه‌کنندگان ما غیر از کسانی که دسترسی به بودجه‌های دولتی دارند با قطع امید کامل فیلم می‌سازند و اگر امروز سینمای ایران به حیات خود ادامه می‌دهد به دلیل حضور انسان‌‌‌هایی عاشق است. این سینما با آنچه که می‌تواند باشد قابل مقایسه نیست و بسیار ضعیف‌تر است.»

بنی‌اعتماد: سیستم کنترل در سینما قابل اجرا نیست
رخشان بنی‌اعتماد صحبت‌های خود را در مورد وضعیت تولید سینمای ایران با اشاره به خاطره‌ای از سال‌های گذشته آغاز کرد و گفت: «چند سال قبل دو فیلمنامه به ارشاد داده بودم که مجوز ساخت آن صادر نمی‌شد. آنجا رفتم و مسئول وقت به من گفت با جامعه‌شناسی صحبت کنم و یک ساعت صحبت کردیم و در نهایت فیلمنامه‌ها را برداشتم که از آن‌جا خارج شوم و مدیر گفت پس فیلمنامه‌ها را تصحیح کنید تا آن را بسازید. به او گفتم چنین نخواهم کرد و فیلمنامه‌ها را نگه می‌دارم تا زمانی که دیگر شما مدیر نباشید و فرصت ساخت آن به وجود آید. چنین هم شد و دو سال بعد هر دوی آن فیلمنامه‌‌ها را ساخته بودم و آن مدیران از ارشاد رفته بودند.»

او ادامه داد: «مهمترین مشکل فیلمساز ما مسئله کنترل است. این کنترل فقط محدود به ممیزی و پروانه نمایش نمی‌شود و مفهومی کلی‌تر را منتقل می‌کند. نگاه مدیران به ما نگاه کنترلی است و به نوعی می‌توان آن را نگاهی پادگانی نامید، اما باید این مسئله را درک کرد که در عرصه‌ای از یک سو مرتبط با اندیشه و از سوی دیگر مرتبط با صنعت این نگاه پادگانی جواب نمی‌دهد. متاسفانه سیاست‌گذاری‌ها در جامعه ما به دور از نیازهای طبیعی افراد است و در این شرایط اینکه سینما چنین شرایطی دارد چندان عجیب نیست.»

این کارگردان گفت: «امروز دنیا، دنیای تکنولوژی است و سیستم ممیزی در آن جواب نمی‌دهد. گروه‌های فیلمبرداری روز به روز کوچکتر می‌شوند و جریان تولید به گونه‌ای متفاوت از گذشته پیش می‌رود و در این شرایط است که به صورت جدی نیاز این قضیه احساس می‌شود که ساخت فیلم بدون مجوز اتفاق بیافتد و برای نمایش آثار گروهی اظهار نظر کنند.»

او ادامه داد: «در کشور ما برای مقابله با تهاجم فرهنگی دیوارها بالا کشیده شد و حالا نتیجه آن را می‌بینم، اما برخی کشورها سعی کردند سرمایه‌های ملی و بومی خود را قوی‌تر کنند و حاصل کار هم در کشورهای آنان قابل مشاهده است.»

بنی‌اعتماد گفت: «مسئولان برای برطرف کردن افسردگی موجود در جامعه امروز سراغ تولید کارهایی کردند که در آن به جای طنز شاهد لوده‌بازی هستیم. این سطح خجالت‌آور از لوده‌بازی هیچ‌گاه موجب شادی واقعی مخاطب نمی‌‌شود. مقوله فرهنگ نیازمند زمینه‌سازی و بسترسازی است و به نظر می‌رسد این از عهده سیاست‌گذاران فرهنگی ما برنمی‌آید.»

صفاریان: فهم مخاطب را از مستند پایین نگه داشته‌اند
ناصر صفاریان در مورد وضعیت کنونی سینمای مستند و توجه به آن گفت: «در کشور ما مستند همواره نقشی حاشیه‌ای و کمرنگ داشته است و امروز دیگر تولید فیلم در وزارت ارشاد تعطیل شده است. آنچه در تلویزیون به عنوان مستند تولید می‌شود بیشتر برنامه‌های گزارشی است که عملا درها برای تولید چنین فیلم‌هایی فقط به روی برخی افراد باز است. به دلیل تصویر نادرستی که از سینمای مستند در تلویزیون ارائه شده مخاطبان تصویر درستی از آن ندارند و در نتیجه تلقی‌های محافظه‌کارانه از مستند فقط حیات وحش و یا برخی مستندهای کم‌جذابیت در اختیار مخاطب قرار گرفته و این باعث جدایی مخاطب از این آثار شده است.»

او ادامه داد: «اما در این شرایط باز هم سینمای مستند در ایران وجود دارد و به حیات خود ادامه می‌دهد و صرفاً دغدغه‌مندی برخی از کارگردانان مستند موجب ادامه حیات آن شده است. سالن سینمایی که تا چند ماه دیگر یک سال از راه‌اندازی آن خواهد گذشت و اسم سالن پاتوق مستند نام گرفت آنقدر غیرکارشناسانه اداره می‌شود که در سئانس‌های مختلف هیچ تماشاگری برای دیدن فیلم‌ها به آن سالن نمی‌رود.»

صفاریان گفت: «برای درک مدیریت نادرست سینمای ایران در حوزه مستند همین کافی است که بدانیم بالاترین مقام مدیریت سینمای مستند ایران فیلمسازی است که آثار پلیسی و اکشن می‌ساخته و ارتباط چندانی با سینمای مستند نداشته است.»

آمار پایین مخاطبان
امیرحسین علم‌الهدی سخنان خود را با ارائه گزارش در مورد آمار مخاطبان سینمای ایران و مقایسه آن با سایر کشورها آغاز کرد. براساس آمار این کارشناس سینما در سال 1348 در شهر تهران که دو میلیون شهروند داشت روزانه 250 هزار نفر سینما می‌رفتند و در سال 1389 در تهران با 14 میلیون شهروند،روزانه20 هزار نفر به سینما رفتند. مردم ایران در سال 1389 فقط 15 دقیقه فیلم در سینما دیده‌اند.

براساس آماری که علم‌الهدی ارائه داد ایران با تولید 100 فیلم به صورت سالانه در رده نهم تولید قرار دارد و در مورد سرانه سینما که مربوط به نسبت جمعیت کشور و تعداد سالن‌هاست ایران فقط بالاتر از مراکش و تونس قرار دارد.

عسگرپور نیز به عنوان آخرین سخنران این نشست به لایحه نظام صنفی اشاره کرد و گفت: «موقعیت‌های کنونی سینمای ما و نوع نظارت‌های موجود در آن قطعاً طنز تلخی را برای 20 سال آینده فراهم خواهد کرد. در این شرایط ما لایحه نظام سینمایی را تهیه و به رئیس جمهور نیز ارائه کرده بودیم تا سیستم‌های قدیمی و نادرست نظارتی تغییر کند و ما با افراد مواجه باشیم و فیلمساز خود پاسخگوی اثری که تولید کرده باشد، اما در نهایت شرایط ما همچنان به همان ترتیبی است که پیش از این بود.»

58243

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 162106

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
8 + 1 =