به عنوان مثال، بعضی خانواده ها، حتی خانواده های متدین و مذهبی برای آموزش بچه های خود از سنین طفولیت به زبان خارجی (انگلیسی) روی میآورند که بد نیست ولی وقتی در نحوه آموزش دقت میکنی میبینی که خودآگاه یا ناخود آگاه دارند فرهنگ دیگری را جا میاندازند. البته گاهی در کنار فرهنگ خودی است ولی اغلب با نادیده گرفتن و غفلت از فرهنگ خودی است. من نمونههایی که خود به چشم دیده ام را ذکر میکنم. به طفل سه ساله ای گفتم بگو آمبرلا (به انگلیسی یعنی چتر) سریع گفت، گفتم بگو بسم الله گفت نمیتوانم. در جای دیگر دیدم که به اسم آموزش زبان به فرزندان از هلوین و والنتاین و امثال آن سخن میرود، اما از اینکه از فرهنگ و آئین خودی چیزی بیاموزانند چه بسا مورد غفلت هست و یا آن را به زمانهای بعد موکول میکنند. نام عروسکهای بچهها اغلب نامهای خارجی دارد، نوع پوشیدن لباس به سبک غربی و با نام خارجی از جملة آنهاست. اینها را بعضی پدر و مادرها برای خود نشان تشخص و باسوادی و آشنایی به مسایل روز تلقی میکنند.
این مسئله در مدارس غیر انتفاعی و حتی مهد کودکهای ما به وفور دیده میشود و پدران و مادران بدون هیچ حساسیتی حتی برای این چنین آموزشهایی پول میپردازند. این مسایل ممکن است از نظر بعضی بد نباشد ولی سخن در این است تا وقتی فرهنگ صحیح خود را آموزش نداده ایم ترویج فرهنگ غیر چه معنا دارد؟(1)
.شما در خرید لباس و استفاده از مد تا برسد به شلوارهای پاره که متأسفانه با افتخار و نخوت خاصی توسط بعضی از دختران و پسران (از ما بهتران) ما پوشیده میشود و والدین مذهبی یا علاقمند به هویت ملی هم برای بچه های خود لباس پاره میخرند یا نوع آرایش مو و لباس و ناخن به اسم اینکه خوب بچه است و چه عیب دارد تجویز میکنند از این مقوله است که در آغاز امر و به صورت انتزاعی هر کس ممکن است بگوید خوب چه عیبی دارد و به قول بعضیها خیلی گیر نباید داد، اما همین است که سر انجام آن تغییر فرهنگ و نوع مصرف میشود و آخرش می بینیم که آنچنان غرق شده ایم که خودمان هم متوجه نبوده ایم.
در فروشگاهها، رستوران ها(2)، مالها و گفتگوهای فروشنده و خریدار که استفاده از نامهای خارجی و تفاخر به آن که بی اندازه است. مگر فست فود جا نیفتاد، مگر نوشابه خوردن با آنهمه مضاری که برای آن توسط متخصصان بیان میشود مورد پذیرش عموم قرار نگرفت و مگر...
در ورزش شما می بینید که بسیاری از جوانان حتی بچههای ما نام بسیاری از ورزشکاران خارجی را به تفصیل و نوع عملکردشان میدانند اما دریغ از آشنایی با شخصیتهای ملی و دینی داخلی گذشته یا حتی حال که از بیان آن عاجزند و اصلاً احساس کمبود هم ندارند.
تولیدات فرهنگی و ترجمههای آنچنانی برای عموم و به ویژه کودکان ما قابل ذکر است. در این صورت است که دیگر بحث آموزش و استفاده از پوشش نا متعارف هم مطرح نیست، همه به اسم آموزش رسماً در حال انتقال فرهنگ غیر و استحاله خود هستیم و به اسم آموزش ما داریم فرهنگ غیر را جایگزین میکنیم، یا کرده ایم.
این مسئله در صنعت یا کشاورزی هم ممکن است اتفاق بیفتد و ضمن توجه به واردات، فرهنگ آن هم وارد میشود.
اگر در سطح دانشگاهی تاریخ و ادبیات کشوری مورد بحث است خوب ناگزیر باید با ادبیات آن کشور آشنا شد ولی جذب آن شدن با نگاه انتقادی، خوب و بد را از هم جدا کردن فرق دارد.
اینجاست که حتی آموزش هم سیاسی میشود. خودمان به استقبال می رویم. دیگر نیازی نیست که خارجی برای جاانداختن فرهنگ خود تلاشی کند.
واقع آن است که آموزش در بسیاری از موارد در جهان یا به صنعت یا تجارت بدل شده و بیش از آنکه مسئله معنویت و فرهنگ در آن مطرح باشد سودآوری و تفنن در آن نقش دارد و بسیاری آن را برای برتری جویی و تفاخر میخواهند. البته این موضوع به عوامل متعدد سیاسی، اقتصادی و علمی هم ارتباط دارد که در جای خود باید مورد بحث قرار گیرد.
نقش معلم و معلمان در کنار پدران و مادران بسیار مهم است. روز معلم را باید گرامی داشت برای همه کسانی که دغدغه فرهنگ دارند و چنان رفتار میکنند تا هویت خویش را فدای فرهنگ غیر نمیکنند.
1- امام صادق علیه السلام: بادِروا أولادَکُم بِالحَدیثِ قَبلَ أن یَسبِقَکُم إلَیهِمُ المُرجِئهَ:: به فرزندانتان حدیث بیاموزید ، پیش از آن که مرجئه به سوی آنان بشتابند .
2-- در معرفی فرهنگ افغانی در سیما دیدم که آنها به رستوران میگویند سفره خانه و به نظر من چه معادل قشنگی!
نظر شما