۰ نفر
۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۶:۱۴

رامتین شهبازی

بازیگری در هر کشوری فارغ از شاخه ستاره‌سازی و درگیری آن با صنعت، مقوله‌ای کاملا علمی است که امروزه نه تنها نظریه‌پردازان بازیگری که فیلسوفان نیز به آن نظر انداخته‌اند.

آیا یک بازیگر می‌تواند به شمایل دوران خود بدل شود. یعنی اگر ما تاریخ یک اثر نمایشی خواه فیلم یا تئاتر را از روی آن برداریم، آیا شیوه‌های حضور یک بازیگر می‌تواند به ما بگوید آن بازیگر در چه دورانی زندگی می‌کرده است؟ پاسخ به این سئوال نمی‌تواند چندان سرراست باشد که با یک بله و خیر از کنار آن گذشت.

هر بازیگری در طول دوران کاری خود به پرسونایی دست می‌یابد که در شکل‌گیری این پرسونا عوامل مختلفی را می‌توان در نظر گرفت. برخی با اولین نقش مناسبی که بازی می‌کنند، پرسونای خود را می‌یابند و برخی دیگر برای دست‌یابی به آن سال‌ها تلاش کرده و شاید در طول دوران عمر کاری خود نیز هیچ‌گاه به آن دست نیابند.

طبیعی است این اتفاق در سینما زودتر از تئاتر رخ می‌دهد. گستردگی این هنر- رسانه سبب می‌شود مخاطبانی انبوه‌تر درگیر آن بوده و بازیگر با توجه به میزان اقبال یک نقش و یا حضور در یک اثر به پرسونای خود نزدیک شود و البته باید گفت این می‌تواند یکی از راه‌های رسیدن به پرسونا باشد.

اما در تئاتر داستان کمی سخت‌تر است. اینکه یک بازیگر بتواند در تئاتر به پرسونای مشخص خود دست یابد بحثی دیگر طلب می‌کند. این مقوله در ایران بیش از سایر کشورها دشوار به نظر می‌رسد. کمبود مخاطب و حضور تعدادی مخاطب ثابت سبب می‌شود شیوه ارتباط بازیگر تئاتر با مخاطب نسبت به کشورهای دیگر اندکی متفاوت باشد، اما در این میان استعداد‌هایی هستند که توانسته‌اند در طول دوران کاری خود خوش بدرخشند و نه تنها به پرسونایی ثابت دست یابند که باری را نیز از دوران خود بر دوش حمل کنند.

نمایش آقای اشمیت کیه؟

سیامک صفری در صحنه‌ای از نمایش «آقای اشمیت کیه؟»  

یکی از این بازیگران در تئاتر ایران سیامک صفری است. بازیگری که از میانه دهه 70 تاکنون توانسته است به پرسونایی مشخص دست یابد. او همواره نقاب آدمی باهوش و درعین حال متناقض آن، کم‌هوش را بر چهره نهاده و در این تضاد وجودی به تصویری از دوران خود تبدیل شده است.

او در نقش هایی که بازی کرده عموما در برخورد با مسائل خود را آگاه و مسلط به امور به نمایش می‌گذارد، اما در عمل مشخص می‌شود بازیچه‌ای برای اطرافیان خود نبوده و همین مسئله سبب می‌شود بلافاصله وجود خود را واسازی کند.

این واسازی و عدم قطعیت همان روح دورانی است که پیش‌تر از آن سخن گفتیم. برای اینکه راه دور نرفته باشیم قصد دارم به نمایشی اشاره کنم که این روزها در تماشاخانه ایرانشهر روی صحنه است و داوود رشیدی آن را کارگردانی می‌کند و سیامک صفری بازیگر نقش اصلی آن به شمار می آید. نمایش «آقای اشمیت کیه؟» همان عناصری را در بازی سیامک صفری به یاد می آورد که بالا از آن سخن گفتیم.

آدمی که قصد دارند به او بقبولانند هویت‌اش چیزی دیگر است و او را از آن‌چه تاکنون می‌پنداشته است دور کنند. همین مسئله سبب می‌شود او در تنگنایی دشوار واقع شده و از این ترتیب دائما وجود خود را دستخوش تغییراتی کند. او در ابتدا قصد دارد با رندی از زیر بار قضیه شانه خالی کند.

این یعنی اینکه او با درایت می‌خواهد سوار بر شرایط بوده و حربه‌ای را برای مقابله به مثل با دشمنانش تدارک ببیند. از همین رو شروع به بازی با آن‌ها می‌کند، اما خیلی زود در می‌یابد داستان چیز دیگری است و او نمی‌تواند برنده این میدان باشد. جدا از این نگاه که در لحظه لحظه بازی صفری موج می‌زند مشخصه‌های گفتاری و کرداری نیز در فیزیک و بیان او وجود دارد که این مسائل تماتیک را کامل می‌کنند.

صفری فیزیکی لاغر دارد. او در لحظه دیالوگ‌هایش را به بیرون پرتاب می‌کند، اما گویا خیلی زود از این عمل دچار پشیمانی می‌شود و قصد می‌کند آن را پس بگیرد. در واقع یک قدم پیش می‌آید و یک قدم پس می‌رود.

این همان واسازی وجودی است که در نقش‌های صفری مشاهده می‌شود. آدمی که گمان می‌کند اعتماد به نفس دارد ، اما خیلی زود در می‌یابد این اعتماد به نفس کاذب است. این در لحن گفتار متزلزل او نیز به چشم می‌آید. آدمی که فیزیک و صدایش در کل شمایل آدم آسیب‌پذیر زندگی امروزی است.

این شیوه بازیگری در نمایش «آقای اشمیت کیه؟» به عنوان نزدیک‌ترین نمونه بازی صفری کاملا به چشم می آید. آدمی گرفتار آمده در چنبره حادثه‌ای که مشغول سلب هویت از اوست و بنابراین آنچه در واسازی شخصیت گفتیم در این اثر کاملا به چشم می‌آید.

5858

کد خبر 166698

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 1
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام US ۱۵:۰۱ - ۱۳۹۰/۰۵/۱۷
    0 0
    من نمایش رو دیدم واقعا بده