۰ نفر
۳۱ مرداد ۱۳۹۰ - ۲۲:۲۷

حوادث گوناگون از ایران مورخه اول شهریور 1390

بازداشت 11 زن و مرد در آلاچیق شیشه‌ای

11 زن و مرد که به اتهام دزدی تحت تعقیب بودند در یک آلاچیق که در پشت بام یک خانه بنا شده بود بازداشت شدند. 
سرهنگ اردشیر باهنر، رئیس کلانتری 108 نواب در تشریح جزئیات این خبر گفت: به دنبال تماس‌های مکرر مردمی درباره تردد مشکوک جمعی از مردان و زنان که اغلب معتاد بوده‌اند به خانه‌ای واقع در خیابان امام خمینی‌(ره) بررسی موضوع در دستور کار ماموران قرار گرفت. وی ادامه داد: پس از حضور پلیس در محل یک زن و 10 مرد که همگی اعتیاد به شیشه داشتند، دستگیر شده و ماموران در بازرسی‌های ویژه متوجه شدند صاحب 47 ساله یکی از واحد‌های آپارتمانی به نام «محسن» با تبدیل پشت‌بام خانه به محل تجمع هم‌پاتوقی‌‌هایش و ساختن آلاچیق برای آنان اقدام به جذب معتادان زن و مرد به آنجا و سرویس‌دهی با هزیه بالایی کرده است. باهنر با بیان اینکه در بازرسی از پشت‌بام این خانه علاوه ‌بر مقادیری مواد مخدر تعداد زیادی اموال مسروقه، لوازم استعمال مواد مخدر، چند موتوسیکلت، انواع چاقو و قمه به دست آمده است، خاطر‌نشان کرد: ماموران پلیس 10 تن را که مداوم به این محل رفت و آمد می‌کردند به همراه صاحب خانه دستگیر کردند و تحقیقات برای شناسایی اعضای دیگر این باند و تامین‌کننده اصلی مواد ادامه دارد. رئیس کلانتری 108 نواب درباره زن شیشه‌ای در این خانه گفت: وی که بیشترین همکاری را با پلیس داشته است به مدت 7 سال معتاد به مخدر‌های صنعتی از نوع شیشه بوده و در حال حاضر به اتهام جابه‌جایی مواد مخدر، مصرف شیشه و روابط غیر‌اخلاقی بازداشت شده است. 
سرهنگ باهنر با بیان اینکه پرونده این 11 زن و مرد پس از تکمیل تحویل مراجع قضایی خواهد شد، از مردم خواست در صورت مشاهده هرگونه موارد مشکوک پلیس 110 را خبر کنند یا با کلانتری 108 نواب به شماره 63957304 تماس گیرند. 
زن شیشه‌ای «پریسا» 23 ساله درباره سرنوشت خود گفت: به خاطر اعتیادی که به شیشه داشتم حدود 2 سال است که خانواده‌ام مرا ترک کرده‌اند و در حال حاضر هرچند ماه یکبار به خانه سر می‌زنم. پریسا با بیان اینکه از کرده خود پشیمانم ادامه داد: اوایل از موقعیتی که داشتم بدم نمی‌آمد اما الان از کرده خود پشیمانم و دوست دارم هرچه سریع‌تر مشکلم حل شود. 
این زن جوان درباره عکس‌العمل خانواده‌اش با شنیدن خبر دستگیری وی گفت: خانواده‌ام در جریان نیستند اما اگر هم متوجه شوند، کار خاصی انجام نمی‌دهند.

 تسلیم قاتل بچه محل نزد پلیس جنایی

قدس نوشت: پسر جوانی که بچه‌محل قدیمی‌شان را به خاطر متلک‌پرانی کشته است پس از یک ماه فرار با پای خود تسلیم پلیس شد. 
ساعت 8:30 شب 22 تیرماه سال جاری ماجرای درگیری گروهی بین 3 جوان در خیابان هاشم‌آباد خاوران به کلانتری 132 نبرد مخابره شد. تحقیقات میدانی نشان داد که جوانی به نام محسن دلخوش (33 ساله) در این درگیری بر اثر اثابت ضربه چاقو به سینه‌اش بشدت مجروح شده و پس از انتقال به بیمارستان سوم شعبان از پای درآمده است. با دستور بازپرس شهریاری از شعبه یکم دادسرای جنایی تهران، کارآگاهان جنایی وارد عمل شدند و به بررسی‌های تخصصی دست زدند. در تحقیقات از شاهدان و برادر قربانی که در این درگیری حضور داشت و وی نیز بشدت مجروح شده بود، معلوم شد در زمان حادثه محسن همراه برادرش «رضا» در ابتدای کوچه نشسته بوده‌اند و یکی از بچه محل‌های آنان به نام مهدی (26 ساله) و 5 تن دیگر از دوستان وی در حال عبور از آنجا بوده‌اند که «مهدی» از سوی محسن مسخره شده است و خیلی سریع تبدیل به ناسزاگویی شده و درگیری شدیدی بین 2 برادر و 5 تن از سویی دیگر به وجود آمده، مهدی در این درگیری با چاقویی که از پیش با خود داشت ضرباتی را به سمت چپ سینه و سر قربانی و چند ضربه دیگر به سر و صورت برادرش «رضا» وارد کرده و به محض اینکه 2 برادر به زمین افتادند «مهدی» و دوستانش از محل فرار کرده‌اند. در مدت بیش از یک ماه تحقیقات کارآگاهان، پدر و مادر قاتل به علت نقش و دخالت در اختفای پسرشان بازداشت شدند و روز 29 مردادماه مهدی خود را به اداره 10 پلیس آگاهی معرفی کرد. با اعترافات این مرد جوان سایر دوستانش به نام‌های میلاد (22 ساله تراشکار)، محسن (21 ساله دانشجو)، مهدی (24 ساله کارمند دولتی)، محمود (20 ساله سرباز وظیفه) و مسعود (24 ساله تراشکار) که در درگیری حضور داشتند، شناسایی و در عملیات جداگانه‌ای در ساعت 5 بامداد 30 مردادماه در محل سکونت خود در کوچه‌های اطراف محدوده درگیری دستگیر و به اداره دهم منتقل شدند. مهدی، در اعترافات خود گفت: سرکوچه منتظر دوستانم بودم تا به باشگاه کشتی برویم. «محسن» هم همراه برادرش سرکوچه نشسته بود. وقتی که دوستانم رسیدند بی‌دلیل مسخره‌ام کرد که خیلی ناراحت شدم. علت را از وی پرسیدم که در جواب گفت «مگر از خودت شک داری؟» با او درگیر شدم و برادرش دخالت کرد و با چوبی که روی زمین افتاده بود چند ضربه به دستانم زد. با ورود برادرش به درگیری، یکی، دو تن از دوستانم نیز وارد شدند و بقیه سعی کردند ما را از هم جدا کنند. من چاقویی را که همراه داشتم به دست گرفتم و ضرباتی به محسن و برادرش وارد کردم و خیلی سریع دعوا خاتمه یافت. یک ضربه به گردن قربانی و ضربه دیگری را به قلب وی زدم و چند ضربه سطحی‌تر با چاقو، به برادرش زدم. با فریادهای 2 برادر که خون زیادی از لباس‌های آنها بیرون زده بود را دیدم، خیلی ترسیدم و به همراه دوستانم سریع از آنجا فرار کردیم. مهدی که 7 سال پیش و در سنین نوجوانی به علت مشارکت در درگیری دسته‌جمعی دستگیر و چند ماه در کانون اصلاح و تربیت گذرانده بود، درباره نحوه فرار و محل مخفی شدن خود در این مدت، گفت: «هیچ جایی برای مخفی شدن نداشتم و در واقع آواره کوچه و خیابان‌ها شده بودم. چون می‌دانستم پلیس در تعقیب من است به خانه بستگان و دوستانم نمی‌رفتم و شب‌ها را در پارک‌های مختلف تهران می‌خوابیدم». 

گفت‌وگو با عامل قتل 
مهدی هنوز باور ندارد با چاقو جان بچه‌محل‌شان را گرفته است. او می‌توانست همان زمان که در نوجوانی روانه کانون شد، دست از این چاقوکشی‌ها بردارد. 
کار می‌کنی؟ 
با پدرم کار بنایی می‌کنم. 
اعتیاد داری؟ 
خیر، چند سال کشتی‌گیر بودم که از سال گذشته به علت دخالت در یک درگیری و کمک به دوستم و زخمی شدن با ضربه چاقو دیگر نمی توانستم به ورزشم ادامه دهم. 
با محسن مشکلی داشتی؟ 
خیر، اصلاً؛ حتی روابط خوبی با هم داشتیم. 
با توجه به همسایه بودن چرا درگیر شدید؟ 
من آن شب مست بودم. البته به ندرت اتفاق می‌افتاد که مست کنم. در این مدت هرچه که فکر کردم، به نظرم تنها دلیل می‌تواند حالت غیر عادی من در آن شب باشد. حتی الان هم که خودم را معرفی کرده‌ام نمی توانم باور کنم که یک پسر را که بچه محل من و دوستم بوده به قتل رسانده باشم. 
علت دعوایی که چندماه قبل در آنجا با ضربه چاقو مجروح شدی چه بود؟ 
در آنجا هم به علت عبور از کوچه و چشم تو چشم شدن با یک پسر از بچه محل‌ها درگیر شدم. در آن درگیری من و او تنها بودیم. اما دلیلش خیلی مسخره و پیش پا افتاده بود. دلیل همین درگیری منجر به قتل هم خیلی پیش و پا افتاده و مسخره بود که می‌توانست به درگیری هم منجر نشود. 
فکر می‌کنی سرنوشتت چه می‌شود‌؟ 
اول خدا و بعد زندگی‌ام در دست خانواده محسن است. واقعاً باورم نمی‌شود یک پسر آشنا را به قتل رسانده باشم. من با پدرم از صبح تا شب کار بنایی می‌کردم و از جوان‌هایی که از صبح تا شب در کوچه و خیابان ولگردی می‌کنند نبودم. اما می‌دانم که اشتباهم صبور نبودن و زود عصبانی شدنم بود. البته در آن شب اشتباه بزرگ‌ترم مست بودنم بود. الان خیلی پشیمانم.

دستگیری جاعلین بیمه نامه شخص ثالث خودرو در شهرستان بناب

روزنامه جمهوری اسلامی: فرمانده نیروی انتظامی بناب از دستگیری جاعلین بیمه نامه شخص ثالث خودرو در شهرستان بناب خبر داد. سرهنگ عیسی هاتفی افزود: در پی اطلاع از منابع و مخبرین مبنی بر اینکه اشخاصی با ارائه بیمه نامه جعلی شخص ثالث برای رانندگانی که دارای جریمه سنگین بیمه نامه خودرو هستند، بیمه نامه اصلی را از نمایندگی‌های بیمه در سطح شهرستان بناب اخذ می‌کنند. وی ادامه داد: موضوع در دستورکارپلیس شهرستان قرار گرفت و "پلیس اطلاعات و امنیت عمومی" با حضور در یکی از نمایندگی‌های بیمه در شهرستان و مراقبت پلیسی، موفق به شناسایی و دستگیری یکی از جاعلین شد. 
به گفته وی؛ متهم دستگیرشده دو نفر دیگر از همدستان خود را در تحقیقات معرفی نمود که با شگردهای پلیسی دو نفر مذکور از شهرستانهای "میاندوآب" و "سقز" به شهرستان بناب هدایت و دستگیر شدند. 
هاتفی افزود: در بازرسی بدنی از آنان تعداد چهار بیمه نامه جعلی دیگر نیز بدست آمد و متهمان اعتراف کردند؛ رانندگانی که فاقد بیمه نامه شخص ثالث خودرو بوده و به همین سبب مشمول پرداخت جرایم سنگین بیمه‌ای می‌شدند، با جاعلین توافق کرده و در ازای پرداخت قسمتی از جریمه، آنان نیز اقدام به جعل بیمه نامه جعلی برای خودروهای متقاضیان نموده و با ارائه آن به نمایندگی بیمه در شهرستانها ضمن پرداخت از تخفیف عدم استفاده از بیمه نامه اصلی را اخذ و تحویل متقاضی می‌دادند. 
فرمانده نیروی انتظامی بناب در پایان تصریح کرد: افراد دستگیر شده تاکنون با مراجعه به هشت نمایندگی از 21 بیمه نامه جعلی اقدام به اخذ بیمه نامه اصلی نموده‌اند و در این خصوص 3 نفر متهم دستگیر و بعد از تشکیل پرونده توسط مقامات قضایی روانه زندان شدند.

 

مرد با پرداخت 300 سکه طلا هم از بیکاری دست بر نداشت

فارس نوشت: زنی در دادگاه خانواده گفت: شوهرم بیکار و بی‌‌مسئولیت است و این امر باعث شده که من با ابزار مهریه‌ و عنوان جدایی، با مسئولیتش کنم.  زنی با مراجعه به دادگاه خانواده شهید محلاتی دادخواست جدایی خود را به قاضی یکی از شعب ارائه کرد. 
این زن در حضور قاضی شعبه 245 این مجتمع قضایی خانواده بیان کرد: باید بعد از دریافت مهریه 300 سکه‌ای ‌ام، از شوهرم که بیکار است جدا شوم. 
وی ادامه داد: شوهرم اصلاً تمایلی به کار ندارد و این رفتار و بی‌مسئولیتی‌اش مرا عذاب داده و خواهان جدایی هستم و از درخواستم منصرف نمی‌‌شوم. این زن افزود: مهریه‌ حق من است و شوهرم باید با تمام این تفاسیر آن را بپردازد و از این خواسته منصرف نشده و تا یک ریال آخر باید آن را بپردازد. مرد در دادگاه خانواده حضور داشت و با بیان اینکه ما فرزندی نداشته و حدود 3 سال از زندگی مشترکمان می‌گذرد، گفت: همسرم را طلاق نداده و با درخواستش موافقت نمی‌‌کنم. وی ادامه داد: درست است که من بیکارم ولی این امر باعث نمی‌‌شود که از یکدیگر جدا شویم بنابراین باید با تمام رفتار‌های من کنار آمده و به زندگی ادامه دهم. این مرد اظهار داشت: می‌خواهم همسرم مرا به همین شکل و با وضعیت بیکاری‌ام بخواهد و بهانه برای جدایی نیاورده و نخواهد که من به سر کار بروم. قاضی این شعبه بعد از شنیدن اظهارات طرفین، حکمی صادر نکرده و آن دو را به مصالحه دعوت کرد. 

/5656

کد خبر 169178

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین