۰ نفر
۱۲ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۵۰

ساختار جامعه در لیبی قبیله ای است و لذا اولین نیاز جامعه قبیله ای بسترسازی فرهنگی است که بتوان در قالب آن یک جمهوری دمکراسی را نهادینه کرد.

به رغم اینکه هنوز سایه سیاه دیکتاتور مخوف، هراز چندگاهی روح شهروندان لیبیایی را آزرده می سازد اما لیبی آرام آرام می رود تا اندکی بعد از جنگ شش ماهه روی آرامش را به خود ببیند. هر چند باید روزهای امیدوارکننده و روشنی را برای لیبی بدون قذافی آرزو داشت، اما نمی توان این واقعیت را نادیده انگاشت که این کشور روزهای سختی را پیش رو دارد.

غالبا نگاه به آینده از طریق گذشته رقم می خورد؛ بهار عربی و بیداری اسلامی در کشورهای عربی در حال رسیدن به شکوفایی خود بود و یکی از همین بهارها در لیبی اتفاق افتاد.اما سرهنگ قذافی که 42 سال با رفتارهای عجیب و غیرمعمول و به دور از شأن دیپلماتیک بر لیبی حکومت کرد حداقل شش ماه انقلاب های عربی را به تعویق انداخت. بدین معنا که مقاومت وی در مقابل انقلاب مردمی در لیبی باعث شد تا درسی به بقیه دیکتاتورها مانند علی عبدالله صالح در یمن باشد که او نیز می تواند انقلاب مردم یمن را به تعویق بیندازد.

اما لیبی در میان مجموعۀ کشورهای خاورمیانه و شمال آفریقا دارای ویژگی‌های مهمی است. این کشور حدود شش میلیون نفر جمعیت و وسعت جغرافیایی بیشتری نسبت به ایران دارد. منبع سرشار نفت مرغوب لیبی باعث شده تا این کشور آفریقایی همواره مطمع نظر اروپاییان و بالاخص ایتالیا باشد.

متأسفانه در دوران حکومت معمر قذافی نوعی حکومت پادگانی در قالب دیکتاتوری فردی جامعه را اداره می کرد. بنابراین طبیعی است که جامعه مدنی در این کشور شکل نگرفته و گذار به مردمسالاری و دمکراسی با موانع زیادی روبرو باشد. ساختار جامعه در لیبی قبیله ای است و لذا اولین نیاز جامعه قبیله ای بسترسازی فرهنگی است که بتوان در قالب آن یک جمهوری دمکراسی را نهادینه کرد. در غیر این صورت باید چند سناریو را برای آینده لیبی متصور بود:

1- فردی مانند معمر قذافی از گروه نظامیان و بر مبنای قبیله گرایی اداره حکومت را بدست گیرد.

2- وجود نوعی هرج و مرج و بی ثباتی در قالب جنگ های شهری است. در حال حاضر مقاومت قذافی و بیانیه های وی راجع به جنگ با ناتو و حکومت جدید بیانگر نوعی تنش و جنگ روانی است تا شاید وی بتواند در پناه این بی ثباتی، نتیجه ای را بدست آورد.

3- ایجاد حکومت دمکراسی-انجمنی با کمک غرب صورت گیرد. به هر حال ناتو و ایتالیا و فرانسه به همراه آمریکا مدعی اند که قابله حکومت جدید در لیبی هستند. به نظر می رسد این کشورها علاقه چندانی به مردم لیبی نداشته و توجه آنها به خاطر نفت لیبی است که روزانه 4 میلیون بشکه به کشورهای اروپایی سرازیر می کند. کمااینکه برگزاری کنفرانس پاریس نیز به خوبی گویای این واقعیت بود که لیبی زین پس نمی تواند اروپا را در معادلات داخلی و منطقه ای نادیده بگیرد.

4- سناریوی چهارم می تواند شامل حکومت انتقالی عبدالجلیل باشد که از بنغازی به طرابلس آمده و پس از آن با تشکیل پارلمان و تعیین نظام آینده و فرهنگ سازی برای همزیستی مسالمت آمیز قبایل متعدد در لیبی بتواند حکومتی نیم بند به سمت مردمسالاری به وجود آورد. شاهد بر این ادعا نیز آنست که به هر حال انقلابات عربی و مخصوصا لیبی آگاهی بخش هستند و تنش های موجود در لیبی باعث خواهد شد آگاهی های مردمی در آن کشور افزایش یابد. بالاخص اینکه لیبی کشوری مسلمان است و با آموزه های اسلامی آشنا. مردمان این سرزمین با اهداف استعمار به اندازه کافی مأنوس بوده اند و سایۀ استعمار را از طریق حکومت 42 سالۀ قذافی- که طی این سالها مردم را دچار چنددستگی و رنج و تعب ساخته بود- تجربه کرده اند.

علاوه بر مشکلات فوق باید به چالش ملت سازی، دولت سازی، انسجام ارتش و نیروهای مردمی، پیروزی و تفوق بر بقایای رژیم قذافی و بحران سازندگی در این کشور نیز اشاره کرد. زیرا قذافی به اندازه 42 سالی که لیبی را آباد نمود، به همان اندازه و یا دو برابر بیشتر در این فاصله 6 ماهه تمام زیرساخت های اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی لیبی را با فراخوان نیروهای ناتو به عقب راند.

انقلاب مردمی لیبی قبل از آنکه یک انقلاب باشد رگه های شورشی و درگیری های نظامی آن از سبقه های انقلابی اش بیشتر بود، اما امید می رود که با الگو قرار دادن انقلابات مردمی همچون انقلاب اسلامی ایران، بتواند بحران های پیش رو را یکی بعد از دیگری پشت سر بگذارد.  

 

کد خبر 171173

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =