اما چرا توسط افراطیون و سوپرانقلابی ها به این جریان معتدل و عقلانی، با ترس و احتیاط نگریسته میشود؟ چرا چهره های شاخص این جریان مانند ناطق نوری، لاریجانی و باهنر باید زیر تیغ حملات و هجمه های تخریبی قرار بگیرند؟
اصولگرایان میانه را باید تداومدهندگان گفتمان اصیل انقلاب دانست؛ گفتمانی که نه به انزوا و تصلب تن میدهد و نه به سازش و بیهویتی. آنان متعهد به روح نخستین انقلاب می باشند؛ همان روحی که استقلال از قدرتهای سلطهگر جهانی را در کنار ارتباط سازنده با جهان میخواست و عدالت را در کنار آزادی اجتماعی جستوجو میکرد. با این حال، همین اعتدال و عقلانیت باعث شده که در فضای سیاست ایران، گروههای تندرو و افراطی از این جریان هراس داشته باشند؛ هراسی که ریشههایش را باید در ارزش های توهمی و غیرواقعی جستوجو کرد.
سوپرانقلابی ها اصولگرایان میانه را تهدیدی برای انحصار خود میدانند. آنان میترسند که این چهرههای عقلانی و متعادل، با گفتمان نرم و اخلاقمدار خود، تصویری تازه و مردمی از اصولگرایی ارائه دهند؛ تصویری که در تضاد با چهره خشن و حذفگرایانه افراطیهاست. اصولگرایان میانه با تأکید بر شفافیت، گفتوگو و اخلاق سیاسی، توانستهاند بدنهای از نخبگان و اقشار میانهرو جامعه را به خود جلب کنند و این امر، قدرت سنتی تندروها را به چالش میکشد. به بیان دیگر، ترس افراطیون از اصولگرایان میانه در واقع ترس از به حاشیه رفتن خودشان است؛ چرا که این جریان با حفظ اصول، راهی تازه برای تداوم گفتمان انقلاب گشوده است.
اصولگرایان میانه می توانند به همراه اصلاح طلبان انقلابی جایگزینی مشروع و درونسیستمی برای گفتمان تحول خواه در گام دوم انقلاب باشند. آنها بدون عبور از مرزهای قانونی، خواستار توسعه سیاسی، گسترش آزادیهای مشروع و گفتوگوی ملی هستند و همین ویژگی آنان را در موقعیتی قرار داده که قادر می باشند آرای طبقه متوسط و رأی خاکستری جامعه را جذب کنند. از این منظر، آنان رقیبانی بالقوه برای افراط گرایان و جنگ طلبان محسوب میشوند.
در سطح کلانتر نیز بخشی از ساختار قدرت،با احتیاط به این جریان نگاه میکند. اصولگرایان میانه معمولاً اهل نقد درونجریانی و اصلاح سازوکارهای حکمرانیاند. آنان با تأکید بر شفافیت، پاسخگویی و کارآمدی، خواستار بازنگری در برخی روشهای مدیریتی و سیاسی هستند. هرچند این نگاه از دل تعهد به انقلاب برمیخیزد، اما ممکن است نظم سنتی قدرت را به چالش بکشد و همین ویژگی، آنان را به صدایی متفاوت و پیشبینیناپذیر در ساختار سیاسی کشور تبدیل کرده است.
در میان مردم نیز نگاهها به اصولگرایان میانه متفاوت است. عدهای با امید به آنان مینگرند و معتقدند این جریان میتواند نقطه امیدی برای مردم خسته از نزاعهای فرسایشی باشد، در حالی که گروهی دیگر هنوز با تردید به آنان نگاه میکنند و میترسند که اعتدالشان صرفاً تاکتیکی برای حفظ قدرت باشد. با این حال، نمیتوان انکار کرد که اصولگرایان میانه توانستهاند در فضای سیاست ایران، صدای عقلانیت و گفتوگو را زنده نگه دارند.
در نهایت، ترس از اصولگرایان میانه را باید ترس از عقلانیت دانست؛ عقلانیتی که میکوشد هم اصول را پاس دارد و هم در برابر واقعیتهای متغیر جامعه و جهان انعطاف نشان دهد. آنان نه تداوم شرایط فعلی هستند و نه عبور از انقلاب؛ بلکه تلاشی برای نوسازی گفتمان انقلاب اسلامی در عصر جدید، بر پایه استقلال، آزادی، عدالت و اخلاق هستند.
الان زمان آن رسیده است که به جای ترس از میانهروها، به ظرفیت آنها برای بازسازی اعتماد عمومی و ترمیم شکافهای سیاسی جامعه ایران اندیشید.
نظر شما