سمیه علیپور: در ابتدای این مراسم که دوشنبه شب 21 شهریور برگزار شد، حسین پاکدل که اجرای برنامه را برعهده داشت با اشاره به جمعیتی که در سالن حضور داشتند، گفت: «فکر میکردم حال سینما خوب نیست، اما این جمعی که در کنار هم هستند، نشان میدهد حال سینما خوب است. فکر میکنم حال کسانی خوب نیست که فکر میکنند باید حال سینما بد باشد.»
توحیدی: از کسانی که به سینما خدمت کردند تقدیر میکنیم
فرهاد توحیدی رئیس هیئت مدیره خانه سینما اولین سخنران جشن بود که با اشاره به مراسم نکوداشت جشن سینمای ایران، گفت: «هر سال در جشن سینمای ایران از چهار هنرمند و شخصیت سینمایی تجلیل میکنیم که یکی از این جوایز، جایزه سیفالله داد است و به افرادی داده میشود که خدمات شایانی به صنعت سینمای ایران کردند و در واقع خادمان سینما هستند. سه جایزه دیگر هم به سینماگرانی که به سینمای ایران خدمات ویژهای کردند و عمری در این راه صرف کرده و یا اینکه در عمر کوتاه خود خدمات بزرگی ارائه دادهاند، اهدا میشود.»
او در ادامه نوشته طنزی درباره علت برگزاری جشنهای خانه سینما خواند.
سپس کلیپی که در جشن سال گذشته پخشمی شد و سینماگران خود را عضو خانه سینما معرفی میکردند، پخش شد و پاکدل گفت: «بعضیها در این کلیپ هستند که حالا دوست دارند خانه سینما از پای بست ویران شود. دوستان درباره این کلیپ صحبت میکردند که کلیپ سال گذشته را پخش کنند یا نه، اما به دلیل روز ملی سینما و اینکه خانه سینما خانه همه اهالی سینما است، این کلیپ را پخش کردند. مدیریتها میآیند و میروند، اما تنها چیزی که میماند خانه سینما و هنر سینما است. بعضیها این روزها در مطبوعات حرف میزنند، اما در مطبوعات نمیتوان هنرنمایی کرد فقط میتوان رجزخوانی کرد. این روزها میگذرد و دوستان میفهمند که خانه سینما خانه آنها هم هست.»
بزرگداشت زرین
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی برای بزرگداشت علیرضا زرین که مدیریت کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان را از سال 59 تا 70 برعهده داشت، پخش شد. در این فیلم افرادی چون عباس کیارستمی، احمدرضا احمدی، نورالدین زرینکلک، علیاکبر صادقی، فرشته طائرپور و ... که در مدت 13 ساله مدیریت علیرضا زرین در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان حضور داشتند درباره او صحبت کردند.
پس از پخش این فیلم کیومرث پوراحمد دبیر جشن پانزدهم خانه سینما درباره افرادی که بزرگداشت آنان برگزار شد، صحبت کرد و گفت:«کمال تبریزی کسی است که «لیلی با من است» را ساخت و طنزی را وارد فیلمهای جبهه کرد، اما با کمال تاسف به هجوی درباره جبهه رسیدیم که بسیار هجو بدی هم هست. بعد هم «مارمولک» را ساخت که فیلم بسیار خوبی بود. مسعود بهنام پنجمین فیلم سینمای پس از انقلاب را صدابرداری کرد و در «شبح کژدم» که اولین فیلم محصول بخش خصوصی سینمای ایران بعد از انقلاب بود صدابرداری سر صحنه شد و باید بدانیم که او چقدر با تهیهکننده جنگید تا بتواند سر صحنه صدابرداری کند. انجمن صدابرداران از من برای این تقدیر تشکر کردند، اما من باید از آنها سپاسگزارم باشم.»
او درباره داود رشیدی هم گفت: «اولین فیلم سینماییام «بیبی چلچله» را با داود رشیدی کار کردم که خاطرات بسیار خوشی با او داشتم و چیزهای بسیاری از او آموختم. او همانقدر که در کلوزآپش انرژی میگذاشت مقابل یک جوان جنوبی هم همانقدر انرژی صرف میکرد تا بازی او خوب شود. در آن فیلم دستیار من وسط فیلمبرداری به خاطر دستمزد کار را رها کرد و من هم او را به تهران فرستادم. وقتی موضوع را با گروه فیلمبرداری در میان گذاشتم رشیدی تا آخر کار در کنار من حضور داشت و سکانسهای سخت را با حضور سیاهی لشکرها تا به آخر پیش برد و رهبری کرد. من رشیدی را به دلیل خصوصیات اخلاقیاش بسیار دوست دارم.»
پوراحمد با اشاره به خدمات علیرضا زرین گفت: «مدیران باید سلامت روح و روان داشته باشند تا بتوانند مانند علیرضا زرین کار کنند. وقتی بیمار باشند نمیتوانند به این شکل کار کنند. 20 سال پیش ما به همراه آقای زرین برای شرکت در جشنواره فیلم کودک به ایتالیا رفتیم. ساک کوچکی که همراه ایشان بود برای من نماد شد. در تمام 10 روز فستیوال که بزرگداشت سینمای ایران برگزار میشد مطمئنم هیچکدام از مسئولان آن جشنواره نفهمیدند که آن مرد ریزنقشی که در گوشهای میایستاد، تهیه کننده این فیلمها بود. او در تمام دوره مدیریتش دور از جنجال بود و فقط کار میکرد روزی که رفت گفت اگر چیزی به کانون اضافه نکردم چیزی هم از آن کم نکردم.»
او ادامه داد:« آقای زرین شما خیلی چیزها به کانون اضافه کردید. شما سینمای کودک را در کانون پایهگذاری کردید آن هم با کسانی مانند بهرام بیضایی که نام بردن از او هم در آن زمان جرم بود. اگر آقای زرین در کانون میماند سینمای انیمیشن ما حالا همسطح دنیا بود و سینمای کودک هم داشتیم و مجبور نبودیم هر سال نزدیک جشنواره فیلم کودک چند فیلم بسازیم. او مطلقا جاهطلبی نداشت و با کارکنانش رفتاری صمیمانه داشت. میخواهم بگویم آقای زرین نام شما در سینمای کودک همیشه ماندگار خواهد بود.»
سیدمحمد بهشتی که برای تقدیر از زرین روی صحنه آمده بود هم با اشاره به خدماتی که او انجام داده، گفت: «یکی از دوستان زمانی که کلیپ آقای زرین پخش میشد، گفت خیلی در این کلیپ اغراق شده بود، اما باید بگویم اگر نوع مدیریت ایشان در همه جا وجود داشت بزرگراهها و صنعت و اقتصاد و کشاورزی هم درست میشد. وجود افرادی مانند آقای زرین کفایت میکند که ما باور کنیم همه چیز درست میشود. مدیریت آقای زرین مدیریت باغبانی و پرستاری است و با مدیریت نجاری فرق میکند. امیدوارم تعداد مدیرانی مانند آقای زرین زیاد داشته باشیم.»
پاکدل از دوران مدیریت بهشتی در سینمای ایران با نام دوران طلایی سینما نام برد و ابراز امیدواری کرد سینمای ایران به شان و مقامی برسد که در اندازهای باشد که از سیدمحمد بهشتی تجلیل کند. پوراحمد هم در پاسخ به او تاکید کرد که در یکی از دورهای جشن خانه سینما از او تجلیل شده و کلیپ مربوط به تقدیر از بهشتی را هم خود او ساخته است.
احمد مسجدجامعی هم که برای تقدیر از زرین روی صحنه آمده بود، با تشکر از خانه سینما و پوراحمد که بعد از سالها از زرین تقدیر کردهاند، گفت: «آقای زرین در شرایط دشواری عهدهدار سکان سینمای ایران شدند. در شرایط سخت است که تجربه و جوهر مدیریت واقعی بروز میکند و در چنین شرایطی است که دلها به هم نزدیکتر میشود. آقای زرین در وضعیتی که شرایط کار کردن مهیا نبود با سعه صدر و بزرگواری به شکل پیگیری در کانون کار میکردند.»
محمدمهدی عسگرپور مدیرعامل خانه سینما هم با تبریک روز ملی سینما در تجلیل از مقام علیرضا زرین گفت: «حتی اگر وضعیت خوبی در زمینه فرهنگ داشتیم که نداریم باز هم باید از آقای زرین تجلیل میکردیم. ایشان در دورهای مدیریت میکردند که سینمای امروز ایران پای خود را روی افتخارات آن دوره میگذارد و سختیهای زیادی را تحمل میکند.»
او ادامه داد: «به مناسبت روز ملی سینما از همه خانواده سینما میخواهم که به مجموعه ستاد خانه سینما برای پیگیری بعضی کارها که وظیفه دولت است، اما اشتیاقی به انجام آن ندارد، کمک کند. رسیدگی به بیمه بیکاری و امنیت شغلی سینماگران در قانونی چهارم توسعه تصریح شده، اما دولت تاکنون به آن عمل نکرده است. با اینکه سختیهای زیادی را تحمل میکنیم، اما باید بتوانیم اینها را خودمان پیگیری کنیم تا دولت ما در راستای مدیریت جهانی خود بتواند بیمه بیکاری و امنیت شغلی را برای تمام مستضعفان جهان پیاده کند و ما در خانه سینما بتوانیم خودمان این دو را اجرایی کنیم.»
علیرضا زرین هم از برگزارکنندکان جشن تشکر کرد و با اشاره به مدیریت خود در کانون پرورش فکری کودکان ونوجوانان گفت: «وقتی قرار شد به کانون بروم شرایط خاصی در آن زمان حکفرما بود و من هم یک جوان 24، 25 ساله بودم که تازه از سربازی آمده بودم و حتی ریشهایم هم درنیامده بود. اصلا تجربه مدیریت یک سازمان دو هزار و چند نفره را نداشتم، ولی لطف خدا شامل حال من شد. در آن زمان اختلاف میان گروهها و دستههای مختلف شدت زیادی داشت، اما تابلوی خوشنویسی به این مضمون نوشتم و زیر دست خودم قرار دادم که به خودم یادآوری کنم کارهای خوب مدیریت قبلی مثل کتابخانهسازی، تولید فیلم، نوار و کتاب برای کودکان را اگر عرضه داشته باشم در آن 13 سال ادامه دهم.»
او ادامه داد: «من کار افرادی که کاربلد بودند را هماهنگ میکردم. من اصلا فیلم ندیده بودم و کاری بلد نبودم، اما در طول مدیریت و سرپرستیام در کار آنها دخالت نکردم. امیر نادری میگفت اگر بلدی فیلم بساز، اما من این کاره نبودم و تنها کار کسانی کاربلد بودند را هماهنگ میکردم. به این تئوری باور داشتم که خواستن توانستن است و یقین داشتم که مدیریت ماندگار نیست. خوشبختانه توانستم برای آنهایی که میخواستند کار انجام دهند، زمینه را فراهم کنم.»
زرین با تاکید بر اینکه تمامی کارهایش قانونی و حتی مطابق اصول اسلامی بوده گفت: «تمامی کارهای ما براساس قانون بود. از یکی از بهترین ذیحسابان دارایی دعوت کردم و تمامی کارهای ما زیر نظر این ذیحساب انجام میشد. در آن زمان موسیقی، نقاشی، فیلمسازی خیلی مجاز نبود و یکی از بخشهای کار من اجازه گرفتن از مراجع بود و طبق احکام اسلامی کار انجام میدادیم. شورای انقلاب مجوز خاص و اجازه فیلمسازی به ما داده بود. هیچ کار غیرقانونی در آن زمان انجام نشد و تمامی کارها زیر نظر کارشناسان آن حرفه انجام میشد. من وظیفه شرعی خود را نجام دادم و کار فوق العادهای نکردم، تنها برای کودکان و نوجوانان کاری انجام دادم.»
تجلیل از داود رشیدی
در ادامه فیلم کوتاهی برای تجلیل از داود رشیدی پخش شد و بعد رسول صدرعاملی برای تقدیر از او روی صحنه آمد و گفت: «سال 60 با داود رشیدی اولین فیلمم را کار کردم. بسیاری از عوامل آن فیلم هم اولین کارشان را انجام میدادند. در آن فیلم که رهایی نام داشت داود رشیدی اولین قطار را در نقش لوکوموتیوران وارد خرمشهر کرد. در تمامی این سالها کامیابیها، شکستهای زیادی داشتیم و مدیران زیادی آمدند و رفتند، اما آرزوی من در این جشن این است چند دسته و گروه نباشیم و با اینکه خیلی بزرگ هم شدیم بدانیم که خبری نیست.»
او ادامه داد:«داود رشیدی در یک خانواده فرهنگی تربیت شده بود و دانش آکادمیک داشت و زلال و شفاف و روشن بود و با او احساس امنیت میکردیم. او دوست مهمی برای من بود که همیشه میتوانستم به او تکیه و اعتماد کنم و امیدوارم سالهای سال بماند و ما در کنار او باشیم.»
جعفر والی هم در تقدیر از رشیدی گفت: «50 و چند سال پیش بود که مادر رشیدی به من مژده داد که پسرم تئاتر خوانده و میخواهد به ایران بیاید. من در اولین کارش به نام «میخوای با من بازی کنی» بازی کردم و زندهیاد فروغ فرخزاد برای آن شعر گفت. این نمایش برای من تجربه بزرگی بود چون داود با یک آگاهی و دانش جدیدی به تئاتر آمده بود و فرصت خوبی برای آموختن به ما میداد. در دومین کارش هم افتخار بازی داشتم و هنوز هم آرزو دارم در نمایشنامههای داود رشیدی بازی کنم. او همیشه حضور صادقی دارد، شرف هنر را میفهمید و آنچه را انجام میداد با اطمینان خاطر و شرف انسانی و به عنوان یک هنرمند به اجرا درمیآورد.»
مهدی فخیمزاده هم با اشاره به اینکه شاگرد رشیدی بوده گفت: «تعداد زیادی از افرادی که در این سالن هستند به گونهای شاگرد داود رشیدی حساب میشوند، اما من افتخار داشتم به طور مستقیم شاگرد او بودم. آنقدر کلاسهای داود رشیدی خوب بود که من که شاگرد دانشکده هنرهای دراماتیک بودم به همراه چند نفر دیگر به کلاسهای او در دانشکده هنرهای زیبا هم میرفتیم. آموزش او آنقدر تاثیر روی من گذاشت که اسماعیل شنگله به من میگفت داری شبیه داود میشوی و از او تقلید میکنی.»
مریلا زارعی هم با بیان اینکه کوچکتر از آن است که درباره داود رشیدی صحبت کند، گفت: «در راه فکر میکردم یک شاگرد در نکوداشت استادش چه میتواند بگوید. فقط میتوانم بگویم در این چند سال کار صنفی در کنار ایشان درسهای زیادی مانند صداقت، راستی و درستی را یاد گرفتم. ایشان به شدت کار اصولی را به من یاد دادند و به نمایندگی از همه بازیگران سرتعظیم در برابر هنرمند بزرگ و عالیجناب داود رشیدی فرو میآورم.»
داود رشیدی هم پس از دریافت تندیس خود گفت: «اجازه میخواهم زیاد حرف نزنم برای انیکه بغض گلویم را گرفته است. از خانه سینما که خانه ماست تشکر میکنم و خوشحالم که یکی از اولین افرادی بودم که از ابتدا در این خانه حضور داشتم و عضو کوچکی از خانه سینما هستم.»
احمدرضا احمدی شاعر هم که از دوستان قدیمی رشیدی است با او روی صحنه آمد و گفت: «به دلیل بیماریهایی که در این 20، 30 ساله داشتم کمتر از خانه بیرون آمدم، اما داود دو سه بار من را از خانه بیرون آورد. یک بار برای تماشای نمایش «منهای دو»، و یک بار برای نمایش «آقای اشمیت کیه؟» و امشب هم برای تجلیل از داود بیرون آمدم. در جوانی خانه داود در خیابان بهار پناهگاه من و امیر نادری که آن زمان هنوز فیلمساز هم نبود، شده بود و داود ما را با بزرگواری میپذیرفت.»
او ادامه داد: «وقتی نمایش «منهای دو» را دیدم تصمیم گرفتم نمایشنامه بنویسم و به داود گفتم و او هم خیلی خوشحال شد. هشت بار آن را بازنویسی کردم و داود درباره آن نظر داد و از بازنویسی نهم محمد چرمشیر هم وارد کار شد و امیدوارم که این نمایش فروردین روی صحنه برود. حالا داود خبر ندارد، اما من شش، هفت نمایشنامه دیگر هم نوشتهام.»
علی دهکردی هم به نمایندگی از شورای مرکزی انجمن بازیگران سینما پیام تبریکی در تجلیل از رشیدی قرائت کرد.
تقدیر از مسعود بهنام
در ادامه فیلم کوتاهی درباره مسعود بهنام صدابردار پیشکسوت پخش شد. محمدعلی نجفی کارگردان سینما برای تقدیر از او روی صحنه آمد و گفت: «اگر باور داریم که در تاریخ خاصی از سینمای ایران به سر میبریم باید قدر این زمان و قدر خودمان و خانه سینما را که خانه همه ماست بیشتر بدانیم.»
حسن زاهدی صدابردار هم با اشاره به اینکه شاگرد بهنام بوده است، گفت:«زمانی که مسعود بهنام صدابردار «شبح کژدم» بود من مدتها بعد از آن به عنوان بوممن در خدمت جهانگیر میرشکاری بودم.»
او ادامه داد:«جناب آقای پوراحمد ما از محبت شما و خانه سینما سپاسگزاریم که برای بچههای صدا هم بزرگداشت گرفتید.»
اسحاق خانزادی هم با اشاره به یکی از دیالوگهای فیلم «کمالالملک» ساخته زندهیاد علی حاتمی که صدابرداریاش را انجام داده گفت: «شاه به بازدید دارالفنون میرود و به کمالالملک میگوید هنر مزرعه بلال نیست که محصولش بهتر شود، از ستارههای آسمان هم یکی میشود کوکب درخشان، الباقی، ای...، سوسو میزنند. یکی از ستارههای درخشان صدای سینمای ایران استاد مسعود بهنام است که من سر تعظیم مقابل او فرود میآورم.»
فرشته طائرپور هم که در همسایگی مسعود بهنام کار میکند در تقدیر از او گفت: «مسعود بهنام به حق متخصص والای صدا در سینمای ایران است. چرا که هیچکس به اندازه ایشان نتوانسته صدای گرفته من را بالا ببرد. من هرچند وقت یک بار به دلیل توسعه استودیو بهنام و کارهایی که او در یک ملک استیجاری در همسایگی ما انجام میدهد جیغ و داد باید راه بیاندازم و نصف جیغهای به خاطر خودم و نصف دیگرش به خاطر او است. خیلی خوشحالم که در مراسم بزرگداشت او صحبت میکنم و امیدوارم روزی برسد که شرایط سینمای ایران طوری باشد که مسعود بهنام با آرامش فقط آموزش بدهد.»
مسعود بهنام هم با خواندن غزلی از حافظ و تغییر یکی دو مصرع از آن از سینما و سینماگران تقدیر کرد و گفت: «باور نمیکردید که صدابردار هم گنده حرف بزند و شعر بخواند. من تمام این شعر را هم بدون اینکه به کاغذ نگاه کنم، خواندم. خیلی از شما سینماییها تعریف کردم و از این به بعد همه شما باید فیلمهایتان را به استودیو بهمن بیاورید. از خداوند درخواست میکنم همه ما را در برابر کبر و غرور و دروغ حفظ کند.»
مازیار شیخ محبوبی و بهمن اردلان هم به نمایندگی از انجمن صدابرداران از بهنام تقدیر کردند.
شیخ محبوبی گفت: «از طرف خودم و انجمن صدابرداران روز ملی سینما را به همخانگیهای خودم تبریک میگویم. معمولا استاد به شاگرد هدیه میدهد، اما من از طرف خودم و شاگردان آقای بهنام به خاطر آموزشهایی که در این سالها به ما داده تقدیر میکنیم.»
بهمن اردلان هم گفت: «آقای بهنام دین بزرگی بر گردن ما دارد ما شاگردانش همیشه شاگرد او میمانیم و امیدواریم لایق باشیم که از تجربیات او استفاده کنیم.»
بهنام که با بغض صحبت میکرد گفت: «از همه دوستانم ممنونم اینجا جای کیانوش عیاری خیلی خالی است، اما ایشان به دلیل مصیبتی که برایش پیش آمده حال شرکت در این مجالس را ندارد. مجید صرافی یکی از همکاران خیلی عزیز من بود و حالا در تلویزیون فرانکفورت صدابردار است جای خالیاش در اینجا خیلی احساس میشود.»
بزرگداشت کمال تبریزی
در ادامه برنامه فیلم کوتاهی به کارگردانی هومن سیدی برای تقدیر از کمال تبریزی پخش شد که مورد استقبال زیادی قرار گرفت و منوچهر محمدی به همراه نوهاش روی صحنه آمد و گفت: « نوهام را با خود آوردم که ببنید من هم دارم پیر میشوم و باید یواشیواش به فکر گرفتن بزرگداشت برای من باشید. کمال تبریزی رفیق 30 و چند ساله من است. با شناختی که از او دارم به نظرم مصداق درست یک مسلمان خوشرو است. در شرایطی که پیش آمده بدعنقی و بداخمی علامت مسلمان است، اما کمال تبریزی لبخند به لب سعی میکند اطرافیانش را شاد کند. او مسلمانی است که اطرافیان از دست و زبان او آسودهاند و مثل افرادی نیست که وقتی لب باز میکنند آتش و خشم و کینه از دهان آنها بیرون میآید.»
او ادامه داد:« کمال تبریزی اعتقادات و باورهایش را با مردم به نقد میگذارد. او بچه جبهه است و «لیلی با من است» میسازد، بچه مسلمان است و «مارمولک» میسازد و درباره حج هم «پاداش» را میسازد. او در این مرز و بوم آداب مسلمانی را به عینه به نمایش میگذارد و این کار خیلی قابل تقدیر است.»
محمدرضا هنرمند هم با بیان اینکه از شنیدن صدای خنده حضار با تماشای این فیلم خوشحال شده، گفت: «خیلی خوشحالم برای تقدیر از کسی روی صحنه آمدم که خنده را به ملت گرفته ایران هدیه کرد.»
رضا میرکریمی در ادامه با بیان اینکه بهترین کلیپ، کلیپ آخر بوده است گفت: «این کلیپ خیلی لذتبخش بود. وقتی به کمال فکر میکنم اولین چیزی که به ذهنم میرسد لبخند اوست که به آدم امید و خوشبینی میدهد، اما غم پنهانی هم دارد. او دوست همه ما است در روزهای سخت و مثل یک اساماس شیرین در لحظه تلخ میماند.»
رضا کیانیان هم درباره تبریزی گفت: «کمال تبریزی از همه چیز مثل خانواده، آب خوردن، غذا خوردن و.. لذت میبرد من هم در این چند فیلمی که با او کار کردم علاوه بر اینکه جلو دوربین به من خوش گذشته در پشت صحنه هم خیلی لذت بردم.»
کمال تبریزی با تشکر از برگزارکنندگان جشن و افرادی که در کلیپ نکوداشت او حضور داشتند، گفت: «من خودم را در انتهای صف بزرگان و عزیزانی میبینم که باید از آنان تقدیر شود و فکر میکنم نباید این اتفاق درباره من میافتاد. خیلیها این شایستگی را دارند و باید درباره آنها این اتفاق میافتاد. با اینکه جشن برگزار میکنیم اما باید ابراز تاسفی را که در دلم است ابراز کنم چون در غیر این صورت در دلم میماند. ما متاسفانه برای اولین بار کسانی را داشتیم که به زندان رفتند و برای اولین بار ممنوعالتصویر شدند. اینها خیلی اثر بدی روی همه ما میگذارد. در شرایطی که به بعضیها اجازه کار کردن نمیدهند و خیلی سخت پروانه ساخت میدهند و اگر پروانه ساخت بدهند خیلی سخت پروانه نمایش میدهند، خیلیهای دیگر به راحتی آب خوردن هم پروانه ساخت و هم پروانه نمایش میگیرند. تبعیضی که وجود دارد روح آدم را آزار میدهد و این یک سویهنگری و تکصدایی کار کردن در شان سینمای ایران نیست.»
او ادامه داد:« اگر در لغتنامه کلمه ایران را جستجو کنید یکی از معانی آن سرزمین نجیبزادگان است، اما در این سرزمین آدمهای خوب، بعضی پیدا میشوند که کار خوب نمیکنند. مثلا به من با این موهای سرم میگویند زلفعلی. هنرستیز میشوند با اهالی هنر و نجیب سینما کج رفتاری و بدرفتاری میکنند.»
تبریزی گفت: «فیلم خیلیها مثل من اجازه نمایش نگرفته. چرا باید این اتفاق بیافتد؟ مگر ما میخواهیم چه بگوییم؟ وقتی در این باره فکر میکنم به این نتیجه میرسم که عمده کار ما در سینما این است که بگوییم باید آدم خوبی باشیم و کار بد نکنیم و کاری که به ضرر این مملکت باشد انجام ندهیم به همین دلیل است که فیلمهای ما اجازه نمایش پیدا نمیکند.»
تبریزی تاکید کرد: «با همه این احوال نباید ناامید شویم و حالا که در هیچ شرایطی نمیتوانیم با مسئولین صحبت کنیم با خدا صحبت کنیم چون خدا ظالم را دوست ندارد و دوستدار مظلوم است و ما در شرایطی هستیم که در جای مظلوم قرار داریم. ما با او درد و دل میکنیم و او حتما صدایمان را میشنود و ما همه از جمله افرادی هستیم که بالاخره در کارمان باقی میمانیم. همه مسئولان آمدند و رفتند و اینجاست که باید بگویم همیشه دیگران رفتند و ما ماندیم و امیدوارم همچنان ما بمانیم و دیگران بروند.»
کارگردانی این مراسم و سه جشن قبلی را احد صادقی بر عهده داشت.
58243
نظر شما