خطبه‌های مقام معظم رهبری در نماز عید فطر و انتقادشان به رواج تهمت و سوءظن در فضای رسانه‌ای کشور موجی در جهت آسیب‌شناسی فضای رسانه‌ای کشور برانگیخته است.

یاسرفاتحی:برای درک و تبیین ابعاد فرمایشات رهبر معظم انقلاب سراغ دبیر انجمن روزنامه‌نگاران مسلمان رفتیم. مهدی فضایلی مدیرعامل سابق خبرگزاری فارس معتقد است که مصادیق تهمت‌زنندگان، خود به درستی پیام رهبری را دریافت کرده‌اند و پرداختن به مصادیق نوعی دامن زدن به این فضا است. مصاحبه «خبر» با وی در‌خصوص آسیب‌شناسی فضای رسانه‌ای کشور، انحراف از اهداف و آرمان‌های امام (ره) و انقلاب و عملکرد خبرگزاری فارس و همچنین اظهارنظرهای مشایی را می‌توانید در ادامه بخوانید:

آقای فضائلی! مقام معظم رهبری در خطبه‌های نماز عید فطر به ترویج فضای تهمت و افترا در رسانه‌ها انتقاد داشتند، ویژگی‌های این مصادیق را بیان کنید. اینکه دقیقاً منظور معظم‌له از تهمت چه بود؟
وقتی که مقام معظم رهبری مطالبی را می‌فرمایند مخاطبین خودشان این فهم را دارند و شاید بهتر هم این باشد که ما تشخیص را به مردم واگذاریم. اینکه بعد از فرمایشات ایشان کسی یا کسانی بیایند و بگویند مصادیق صحبت‌های آقا این است، خود می‌تواند نوعی نقض‌غرض باشد، یعنی ما داریم مجدداً عده‌ای را متهم می‌کنیم اینها بودند که سوءظن را در جامعه گسترش و باب تهمت را بازکردند.

درخصوص ویژگی‌های این مصادیق می‌توانید توضیح دهید. . .
به نظرم رسانه‌ها برای مصون ماندن از اینکه مجدداً در دام تکثیر سوءظن بیفتند و مجدداً تولید تهمت نکنند بهتر است از خود شروع کنند و خود را مصداق صحبت‌های آقا بدانند و تلاش کنند که در حوزه نفوذی که دارند مرتکب این کار نشوند و خود را مبری از آن ندانند. مردم نیز می‌توانند تشخیص بدهند که چه کسی یا چه کسانی و چه رسانه‌هایی مصداق فرمایشات رهبری بودند و یک امتیاز منفی را به آنان بدهند.

درخصوص ویژگی‌های این مصادیق که شما آنان را به زبان نمی‌آورید، توضیح بدهید. اینکه چگونه در فضای رسانه‌ای شناخته می‌شوند.
اساساً این امر اختصاص به رسانه‌ها ندارد، آدم‌ها نیز همین‌طورند. کسانی که خودشان را همواره منزه از خطا دانسته و به صورت مستمر دیگران را مورد انتقاد و اتهام قرار می‌دهند. آنان می‌توانند مصادیقی از فرمایشات رهبری باشند. حال فردی بیشتر و دیگری کمتر، ولی به نظر در مجموع نمی‌توانیم بخشی از فضای رسانه‌ای کشور را صددرصد مصون از خطا بدانیم و بخشی را صددرصد مقصر بدانیم. فضایی بر رسانه‌های کشور به نوعی سایه انداخته و آلودگی ایجاد کرده است. مجموعاً کم یا زیاد این آلودگی را دارند و همه باید دست به دست هم بدهند و تلاش کنند تا از این فضا فاصله بگیرند.

به نظر شما این فضا مختص جناح سیاسی خاصی است؟
عرض کردم نه! همه رسانه‌های ما شدت و ضعف دارند ولی. . .

فکر می‌کنید که شکل‌گیری چنین فضایی مخصوصاً بعد از انتخابات ریاست جمهوری ناشی از چه عواملی است؟
بخشی از آن ریشه‌های عمیقی دارد که شاید اختصاص به مقطع انتخابات و حوادث بعد از آن نداشته باشد. در شرایط و مقاطع دیگر نیز این وضعیت نامطلوب را دیدیم اما در مقطع انتخابات به خصوص مسائلی که بعد از انتخابات رخ داد آن را تشدید کرد. آنچه که بعد از انتخابات در کشور ما پیش آمد یکی از مصادیق خیلی بارز فتنه است. در شرایط فتنه یکی از مهم‌ترین اتفاقاتی که می‌افتد این است که تشخیص حق و باطل دشوار می‌شود مگر برای افرادی که ویژگی‌هایی داشته باشند. البته معتقدم کسانی که باب سوءظن به نظام را باز کردند و موجب بی‌اعتمادی بخش‌هایی از مردم شدند خطایشان بسیار بزرگ‌تر از کسانی است که سؤظن به افراد را مطرح کردند. در شرایط غبارآلود فتنه، تشخیص حق و باطل دشوار می‌شود و افراد نمی‌توانند حقیقت را تشخیص دهند. این افراد اندک‌اند که در فتنه انتخابات در کشور ما نیز این امر ثابت شد، دیدیم که حتی برخی خواص این قدرت را نداشتند تا موضع حق را تشخیص دهند و هر کسی به میزانی دچار خطا و اشتباه شد. در این شرایط چون همه خود را در موضع حق می‌دانند تلاش می‌کنند دیگران را متهم کنند که آنان این فتنه را به‌پا کرده‌اند و خودشان را از نقشی که در این فتنه داشتند، مبری کنند و یا احیاناً در تشخیص کسانی که فتنه را به پا کردند، دچار اشتباه شوند و ناخودآگاه رفتاری داشته باشند که نه تنها غباری را فرونمی‌نشاند بلکه غبارهایی را ‌به ابهام‌ها اضافه می‌کند، شرایط را تاریک‌تر می‌کند و در این شرایط هم خطایشان را ادامه می‌دهند و هم دیگران را به اشتباه می‌اندازند. لذا علت اینکه در این مقطع این مباحث اوج گرفت به دلیل اقتضائاتی است که معمولاً دوران فتنه با خود دارد و برای همین است که کور کردن فتنه و مقابله با آن خیلی دشوار است.

به عقیده شما به عنوان یک چهره رسانه‌ای نقش و وظیفه رسانه‌ها در این فضای مبهم و فتنه چیست؟
اگر رسانه‌ای می‌تواند به فرونشاندن این غبار کمک کند باید این کار را بکند. در درجه اول باید همه تلاش کنند تا فضا را آرام کنند چون هر مقدار فضا متشنج باشد گردوخاک بیشتری بلند می‌شود و غبار فضا غلیظ‌تر می‌شود. یکی از اقدامات آرام شدن فضا این است که از این سوءظن‌ها فاصله بگیریم. سوءظن از چند جهت مذموم است. یکی از جهت اخلاقی است. مبانی اخلاقی ما اجازه سوءظن به افراد را نمی‌دهد. به لحاظ اخلاقی ما موظف هستیم که عیوب دیگران را بپوشانیم مگر اینکه فرد در جایگاهی باشد که اولاً بخشی از عیبش آشکار شده باشد یا اینکه به منافع و مصالح عمومی خسارت وارد شود که باید با رعایت جهات شرعی، قانونی و اخلاقی آن را برملاکنیم. جهات دیگر مبانی شرعی و دینی است. اساساً در جاهایی سوءظن حرام است و فرد علاوه بر ارتکاب یک عمل غیراخلاقی مرتکب یک حرام شرعی نیز می‌شود. جنبه دیگری که ما را موظف می‌کند تا از سوءظن فاصله بگیریم تأثیر ویران‌کننده سوءظن بر امید در جامعه است. یعنی وقتی فضا را توأم به سوءظن کنیم امید در جامعه از بین می‌رود. اگر کسانی که همواره دیگران را متهم می‌کنند، توجه داشته باشند که دیگران نیز آنان را متهم می‌کنند و نتیجه این تهمت‌های متقابل اجماع مرکبی می‌شود یعنی مردمی که در هیچ‌کدام از آن دو سمت نیستند و صرفاً کسانی هستند که شاهد هستند، در نهایت می‌گویند که هر دو طرف دچار مشکل و خطا هستند که نتیجه خسارت‌بار آن از بین رفتن و آسیب‌دیدن اعتماد عمومی در جامعه است. مردم احساس می‌کنند که در کشور مدیرانی هستند که نمی‌توانند صلاح کشور را تشخیص بدهند و مسیر درستی را طی کنند. این خسارت بسیار سنگین است. ما توصیه‌هایی را هم در زمان حضرت امام (ره) و هم بعد از ارتحال امام (ره) در طی این بیست سال از سوی رهبر معظم انقلاب داشتیم. بحث امید یکی از شاه‌کلیدهای اصلی برای پیشرفت جامعه است. نه فقط از آن جهت که جامعه ما جامعه‌ای جوان است و امید برای جوانان سرمایه مهم و ضروری است بلکه در هر جامعه‌ای اگر امید را بگیریم آن جامعه قدرت تحرک خود را از دست می‌دهد و خلاقیت‌هایش از بین می‌رود.

شما بر تأثیرات مخرب رواج فضای تهمت برامید جامعه اشاره کردید. سؤال من این است که هجمه اخیر سوءظن‌ها و به تبع آن موج ناامیدی در کشور از کجا شروع شد؟
یکی از آسیب‌های مهمی که رقابت‌های انتخابات دچار آن است و انتخابات ریاست‌جمهوری اخیر شاید بیش از انتخابات‌های قبل دچار آن بود، فاصله گرفتن از مسائل اخلاقی است. اینکه در انتخابات روندی شروع شد که خسارت‌های زیانباری به دنبال دارد مشهود بود. اما نمی‌شود نقطه مشخصی را تعیین کرد و گفت که مثلاً از اینجا شروع شد یا این شروع‌کننده بود. من فکر می‌کنم خود همین مسئله خطاست. اینکه ما بگردیم که چه کسی شروع کرد، انحراف از موضوع است. به نظر من همه نامزدهای انتخاباتی در این داستان مقصر بودند و اکثر حامیان نامزدها دچار این تخلف شدند. البته شدت و ضعف داشته ولی نمی‌توان کسی را در قضیه کاملاً مبری دانست. من فکر می‌کنم نامزدهایی که وارد انتخابات شدند و همچنین حامیان‌شان نقش داشتند.

هم‌اکنون برای از بین بردن این فضا در جامعه یا حداقل رسانه‌ها، نقش مسئولین و نخبگان چیست؟ آیا آنان نقش دارند؟
صددرصد نقش دارند و نقششان نیز زیاد است. بخش زیادی که ما به عنوان فرهنگ عمومی در جامعه می‌دانیم متأثر از رفتار مسئولین است. اینکه عبارت‌هایی که با مضامین واحد اما با تعابیر و کلمات مختلف گفته‌شده است که «الناس علی دین ملوکهم» یعنی مردم در آیین و دین پادشاهان کشور‌شان هستند، یک واقعیت است. یعنی اگر رفتار مسئولین در کشور مبتنی بر اخلاق باشد یا احیاناً مبتنی بر بی‌اخلاقی باشد تأثیرات زیادی دارد. به هر حال بخواهند یا نخواهند هر کدام یک شعاع نفوذ دارند و در آن شعاع نفوذ جنبه الگو بودن دارند. اگر رفتار این الگو‌ها نامناسب و ناشایست و غیر اخلاقی باشد این رفتار را در آن شعاع نفوذشان پراکنده می‌کنند. نخبگان نیز همینطورند. اصلاً نخبه به این جهت گفته می‌شود که در جامعه تأثیر‌گذار است. اگر تأثیری در جامعه نداشته باشد اطلاق نخبه برای آن مناسب نیست. پس نخبه باید اثرگذاری داشته باشد و لذا اگر جهت‌گیری این اثر‌ بخشی،  مثبت باشد به مثبت و اخلاقی شدن فضای جامعه کمک می‌کند و اگر خطایی مرتکب شوند به همان میزان تأثیر منفی دارند. به خاطر همین خطای مسئولین و نخبگان سنگین‌تر است و مجازات‌شان نیز سنگین‌تر است. رسانه‌ها نیز از این جهت که توزیع‌کننده رفتار مسئولین هستندخیلی مؤثر‌ند. یعنی اگر مسئولی یک سو‌ءظنی را به کسی نسبت داده هنگامی که رسانه‌ها این سوءظن را توزیع می‌کنند طبیعتاً کار خطای آن مسئول را چند برابر می‌کنند. وقتی ادامه می‌دهند باز به قضیه دامن می‌زنند.

اشاره‌ای به اخلاق حرفه‌ای رسانه‌ای داشتید. با توجه به اینکه شما اولین مدیر‌عامل خبرگزاری فارس بودید و همانطور که این خبرگزاری با شعار «فارس فرزند ایران» به عرصه رسانه‌ای وارد شد، در آغاز کار حرفه‌ای‌‌اش مورد قبول دو جریان سیاسی کشور بود. با توجه به تجربه گذشته خود در فارس فضای کنونی خبری کشور را چگونه تحلیل می‌کنید؟
شخصاً به رفتار خبرگزاری فارس در انتخابات انتقادات زیادی دارم. البته این انتقاد فقط به فارس نیست ولی چون مدتی آنجا بودم، می‌گویم. نمی‌خواهم بگویم زمانی که مسئولیتی در فارس داشتم هیچ خطایی مرتکب نمی‌شدیم و فارس مبری از هر اشتباهی بود. قطعاً ما هم خطا‌هایی داشتیم و برخی از آن را در همان مقطع پذیرفتیم و معذرت‌خواهی کردیم. باید بپذیریم شرایط برای کار رسانه‌ای بسیار دشوار بود. همکاران زحمات زیادی در خبرگزاری فارس کشیدند که ضمن احترام به این زحمات انتقادات زیادی هم از نظر حرفه‌ای و هم جهات دیگر به کار آنان دارم. من معتقدم به دلیل این اشکالات فارس لطمه دید. خاطرم هست در جریان انتخابات مجلس هفتم که آقای موسوی‌لاری وزیرکشور بود، دوستان من از صحبت‌های یکی از مسئولین تیتر نامناسبی در نقد آقای لاری انتخاب کرده بودند که نباید تیتر می‌شد. بنده فردای همان روز در صفحه اول خبرگزاری نامه‌ای به آقای لاری نوشته و عذرخواهی کردم و صراحتاً گفتم که این خلاف مشی فارس است. نمونه‌های متعددی داشتیم و هر زمان شنیدم فردی نسبت به خبرگزاری گلایه کرده که رفتار غیراخلاقی مرتکب شده است، تماس می‌گرفتم و جویا می‌شدم که اصل خبر چه بوده تا اگر احیاناً‌ اشتباهی شده، جبران کنم. این مسائل در آن دوران بود و یا خاطرم است که می‌خواستیم خبری را در مورد یکی از چهره‌های سیاسی منتشر کنیم که به نوعی به زندگی شخصی ایشان برمی‌گشت. با وجود اینکه خبر خیلی جذاب بود و به لحاظ ارزش‌های خبری نسبت به انتشار آن تحریک می‌شدیم، ولی شاید نزدیک به دو یا سه ساعت در حال فکر کردن یا مشورت کردن بودم که چگونه این خبر را منتشر کنیم تا از رفتار غیراخلاقی فاصله بگیریم. به هیچ وجه اجازه انتشار تصاویری که در رابطه با آن موضوع در اختیار داشتیم را ندادم و زمانی که متوجه شدم در برخی از سایت‌ها از سوی خبرنگاران ما منتشر شده، خبرنگاران را اخراج کردم. این‌ها تلاش‌هایی بود که در آن مقطع می‌کردیم ولی باز هم این طور نبود که اشتباهی نکنیم. به نظرم الان این حساسیت‌ها در فارس کم شده است. به واسطه نقشی که در فارس داشتم، متأسفم که این اتفاق افتاده و توصیه‌ام به همکاران زحمتکش در خبرگزاری فارس این است که بیشتر مراعات این مسئله را کنند. هر چند که این مسئله اختصاص به خبرگزاری فارس نداشته و ندارد.

فکر می‌کنید چگونه فارس در این مسیر قرار گرفته که بعضاً به حوادث بعد از انتخابات نیز دامن زد؟ ‌
الان قصد صحبت در مورد دامن زدن به حوادث را ندارم که تأیید یا ردی بر فارس داشته باشم.

پس لطفاً به طور کلی درخصوص رسانه‌ها بفرمایید.
تقریباً در صحبت‌های قبلی من نیز این بحث مستتر بود. اما کلاً هنگامی که رسانه‌ای از ارزش‌های اخلاقی و دینی فاصله می‌گیرد ‌یا اینکه در تشخیص آن دچار مشکل می‌شود، وقتی که مقداری شتاب‌زده عمل می‌شود، وقتی اسیر برخی از مسائل به ظاهر حرفه‌ای می‌شود، این مسائل پیش می‌آید. ممکن است به فرض در جایگاهی قرار بگیرید که به دلیل آن جایگاه، اخبار زیادی به شما برسد و شما ابزاری برای انتشار خبر دارید و به ‌واسطه انتشار آن خبرها می‌توانید مشهور و تأثیرگذار باشید. به نظر من وقتی انسان در چنین جایگاهی قرار می‌گیرد، باید دارای خویشتن‌داری وسیعی باشد که اسیر این فضاها و شرایط نشود، بتواند تشخیص بدهد که الان وظیفه‌اش به لحاظ اخلاقی و دینی چه است. انتشار کدام خبر به نفع جامعه است و کدام خبر ضرورت ندارد. تشخیص این‌ها مهم است ولی اساساً چنین سؤالی در ذهن دست‌اندرکاران رسانه‌های ما به‌وجود نمی‌آید که آیا انتشار چنین خبری به صلاح کشور و مردم است یا نیست. بسیاری از آسیب‌هایی که ما در فضای رسانه‌ای داریم ناشی از این غفلت‌ها و شتاب‌زدگی و بعضی از حب و بغض‌هاست که مبنای اخلاقی و دینی ندارند لذا همه باید به این مسئله توجه داشته باشیم. به اعتقاد من بخش قابل‌توجهی از این فضا ناشی از آموزش‌های نادرست رسانه‌ای است. یکی از نکاتی که به اعتقاد من در بحث روزنامه‌نگاری اسلامی مطرح است و تفاوت‌هایی که با روزنامه‌نگاری عادی دارد، همین است. در روزنامه‌نگاری اسلامی، علاوه بر نکات حرفه‌ای بحث حرام و حلال و مکروه و مباح شدیداً حاکم است. اگر خبرنگار یا رسانه‌ای توجه داشته باشد که تیتری که برای این خبر می‌زنم، آیا واجب است، حرام است، مکروه است یا مستحب، دیگر چنین مسائلی پیش نخواهد آمد.

آقای فضائلی! بحثی اخیراً در جامعه ما مطرح است به عنوان انحراف از اهداف و آرمان‌های انقلاب و امام (ره). آیا شما عقیده‌ای به پدید‌آمدن این نوع انحراف‌ دارید و در صورت پاسخ مثبت فکر می‌کنید در کجاها انحراف صورت گرفته است؟
من معتقد نیستم که انقلاب از مسیر کلی خود خارج شده است. اعتقاد جدی من این است که انقلاب از هنگامی که آغاز شده، تا الان یک مسیر رشد و کمال را در یک نگاه کلان طی کرده و به بخش‌های زیادی از اهدافش نزدیک شده است. اما اینجا دو نکته قابل توجه است. یکی جدا کردن وضعیت افراد از بحث کلان انقلاب است. در مسیر انقلاب افراد زیادی روزی با انقلاب بودند و روزهایی برای انقلاب زحمات زیادی می‌کشیدند و نتیجه زحمات آنان به رشد و بالندگی انقلاب کمک کرد. اما برخی از این افراد در طول مسیر نتوانستند همراه با انقلاب بیایند و این هم اختصاص به انقلاب اسلامی ندارد. همه انقلاب‌های دیگر نیز دچار این آفت شدند. در صدراسلام نیز انقلابیون دچار این آفت شدند. بخش زیادی از عوامل این مسئله اتفاقاتی است که در دوران پیروزی انقلاب رخ می‌دهد. در دوران مبارزه چون چیزی تقسیم نمی‌کنند، در دوران مبارزه عمدتاً فشار، محرومیت، زندان، شکنجه، تبعید و. . . است بنابراین کسانی که وارد انقلاب می‌شوند خیلی نمی‌توانند چشمداشتی داشته باشند لذا رفتارها و حضور در مبارزات معمولاً خالصانه‌تر انجام می‌شود، اما هنگامی که انقلابی پیروز می‌شود و چرب و شیرینی پیدا می‌کند اینجاست که نقاط انحراف افراد شروع می‌شود. اینجا است که نفسانیات بیشتر تحریک می‌شود. در صدراسلام و در یکی از غزوات پس از اینکه مسلمانان فاتح جنگ شدند پیامبر (ص) می‌فرماید که «علیکم بالجهاد اکبر» که این سؤال برای رزمندگان پیش می‌آید که این همه تلاش، مشقت، مجروحیت و شهادت متحمل شدیم جهاد بزرگتر چیست؟ که پیامبر می‌فرماید جهاد با نفس. آن جهاد بزرگتر، سخت‌تر و دشوارتر است. دوران پیروزی دوران جهاد اکبر است. در جهاد اکبر است که به خاطر پیچیدگی‌ها و دشواری‌ها افراد بیشتر خسارت می‌بینند و نمی‌توانند مصون باقی بمانند لذا از مسیر انقلاب باز می‌مانند.

چطور بعد از سی سال از انقلاب این انحراف صورت می‌گیرد؟
تنها الان نیست در طول سی سال بود. یعنی شما در طول این سی سال انقلابیون زیادی را می‌بینید که هر کس در مقطعی از قطار انقلاب جا مانده است. اگر مروری کنید به افرادی که اوایل انقلاب بودند و الان حضوری ندارند خواهید فهمید که اختصاص به الان ندارد. الان یکی از دشوارترین آن شرایط است.

الان این بحث درخصوص افراد و شخصیت‌هایی مطرح است که دوره‌ای مسئولین کشور بودند که به نظر حب قدرت یا ثروت در‌خصوص آنان صحیح نباشد. کوچک و بزرگ ندارد. شیطان برای همه دام پهن می‌کند. به لحاظ مبنا دامی که برای بزرگان پهن می‌شود خیلی جدی‌تر از سایرین است. دوم اینکه اگر باز هم به صدراسلام نگاهی داشته باشید و هم به اوایل پیروزی انقلاب، انقلاب در مقطعی جانشین رهبری را کنار گذاشته است. یعنی کسی که قرار بود بعد از امام سکاندار رهبری و هدایت جامعه شود در دامی گرفتار شد و امام بعد از تلاش‌های بسیار زیادی که انجام دادند تا آن اتفاق نیفتد و ایشان به هشدارها و توصیه‌های امام توجه نکرد و درگیر حلقه‌هایی شد که اهل صلاح نبودند، نهایتاً امام مجبور شدند آقای منتظری را کنار بگذارند. پس این مسئله اختصاص به انسان‌های کوچک نداشته است. در صدر‌اسلام هم نمونه‌های زیادی مثل طلحه‌ها، زبیرها، عایشه‌ها و. . . را می‌بینید اما نکته‌ای که خیلی مهم است این است که وقتی ما در این خصوص سخن می‌گوییم برخی‌ها گمان می‌کنند که اینکه عده‌ای از انقلاب جا مانده‌اند باعث شعف و خوشحالی است و متأسفانه ممکن است برخی پایکوبی کنند. این یک خطای بزرگ است و به نظر من خسارت‌های این روحیه از خسارت‌های پیاده شدن آن افراد از قطار انقلاب و فاصله گرفتن‌شان از آرمان‌های انقلاب بیشتر نباشد کمتر نیست. اینکه در مسیر انقلاب عده‌ای خارج شوند اتفاق تلخی است و هر چقدر آنان بزرگ‌تر باشند تلخی‌اش بیشتر می‌شود. لذا همه تلاش دوستداران انقلاب باید این باشد که این اتفاق نیفتد. لااقل ما کمک نکنیم تا کسی را از قطار انقلاب پیاده کنیم. تا آخرین لحظه که امکان دارد فرد حفظ شود و برای انقلاب نگه داشته شود، باید نگه داریم و از توان و ظرفیت‌هایش استفاده کنیم. جای خودش دستش را رها می‌کند و تلاشی برای ماندن نمی‌کند که باید ما همان جا هم بگیریمش ولی جایی دیگر نمی‌شود کاری کرد و نگه داشتن‌اش منجر می‌شود افراد دیگری نیز با آن کشیده شوند.

باتوجه به دشواری‌هایی که اشاره داشته‌اید چرا گاهی اوقات شاهد اظهار‌نظر‌هایی در‌خصوص منحرفین از انقلاب هستیم، مثلاً اخیراً شاهد اظهار‌نظری در‌خصوص شخصیتی بودیم که پنج سال پیش حدود 8 سال رئیس‌جمهور کشورمان بود. به نظر شما نوعی بی‌توجهی به آسیب‌های جدا شدن اعضای انقلاب وجود ندارد؟
باید دوطرف قضیه را دید. نمی‌توان واقعیت‌ها را نادیده گرفت. نمی‌توانیم آنان که فاصله گرفتند را بگوییم فاصله نگرفته‌اند.

آیا رسانه‌ای شدن این امر مطلوب است؟
قبول دارم که تشخیص این امر بسیار سخت است. یعنی لبه این تیغ خیلی تیز است. اینکه می‌گویند پل صراط از مو باریک‌تر و از شمشیر تیز‌تر است نمونه‌هایش را در همین دنیا می‌بینیم. یعنی بهشت و جهنم ما در همین دنیا توسط همین صراط‌ها تعیین می‌شود که چگونه رفتار کنیم که هم وظیفه روشنگری خود را نسبت به کسانی که به انقلاب ضربه می‌زنند انجام داده باشیم و هم جانب احتیاط را رعایت کرده باشیم. اینکه بگوییم دشمنی وجود ندارد و این‌ها توهم است خبط بزرگ دیگری است یعنی هم باید از این مصون بمانیم و دچار خوش‌خیالی نشویم و دشمنی که درون خانه‌ ما است و دوستی که فریب خورده را نبینیم و هم باید مراقب باشیم بی‌جهت کسی را متهم نکرده یا سوءظن نداشته باشیم. دیدن همه جهات با هم و جمع کردن این دو کاری سخت است. سختی کار خبرنگار نیز به خاطر همین تشخیص‌ها است.

گاهی اوقات عنوان می‌شود که برخی اظهار‌نظر‌ها از سوی نزدیکان دولت مصداق همین انحراف از آرمان‌ها و اهداف انقلاب است مثل همان دوستی ملت اسرائیل که به شکل‌های دیگری ادامه نیز دارد. نظر شما در این خصوص چیست؟
من این سؤال را در همان مسیر می‌دانم که شما در حال نقض آن هستید. اینکه ماجرایی که پارسال مطرح شد و رهبری هم نظر خودش را داد و تمام شد شما باز هم قصد تکرار آن را دارید.

ولی مجدداً این نوع اظهار‌نظر‌ها ادامه پیدا کرده است. البته این بار در حوزه مسائل دین.
 صراحتاً بگویم که درصد بسیار بالایی از کسانی که مشایی و اظهار‌نظراتشان را نقد می‌کنند، دغدغه دین ندارند. سوژه‌‌ای پیدا کردند به نام آقای مشایی و احساس می‌کنند که با این سوژه می‌توانند به هدفشان برسند. همه این طور نیستند ولی معتقدم که درصد بالایی از آنان درد دین ندارند. اینکه جلسه‌ای در کردستان برگزار شود و قرآن با آدابی حمل شود رسانه‌هایی که به جریان‌های سیاسی وابسته‌اند آن را بولد می‌کنند دغدغه و درد دین ندارند. بسیاری‌شان هم برای حفظ حریم قرآن است. مهمترین دلیل که به آقای مشایی پرداخته می‌شود به خاطر این است که مشایی سوژه‌ای برای رسانه‌ها هستند که مختص به این دوره ندارد. مثلاً در دوم خرداد اصلاح‌طلبان روی آقای حسنی امام جمعه ارومیه مانور می‌دادند. هدف‌شان هم شخص آقای حسنی نبود. چون نماینده ولی فقیه بود غیرمستقیم می‌خواستند نمایندگی ایشان را سوژه خبری کنند و آن اعمال غیراخلاقی را درخصوص ایشان انجام می‌دادند. آنان درد دین و انقلاب داشتند. امروز هم ما شاهد این مسائل هستیم. امروز معتقدم که بسیاری از مسائلی که در مورد آقای مشایی در رسانه‌ها به آن پرداخته می‌شود اشتباه است. رسانه‌های ما دارند اشتباه می‌کنند، آقای مشایی باید حرف خود را بزند. نمی‌شود گفت که هر حرفی که می‌زند خطا است و هر حرفی که منتقدین می‌زنند صحیح است. نه! آقای مشایی مثل همه آدم‌ها هم حرف‌های درست دارد و هم حرف‌های اشتباه. اما اینکه به این حرف‌ها پرداخته می‌شود به خاطر دغدغه دین و انقلاب نیست. اگر شما دارید به آقای مشایی می‌پردازید باید از خودتان شروع کنید. همه باید از خود شروع کنند.

صحیح است. پس بنابر گفته شما مرز بین کسانی که دغدغه دین دارند و ندارند، سخت است.
برای اهل بصیرت روشن است. ممکن است برای کسانی که اسلام و انقلاب را نمی‌شناسند این اتفاق بیفتد درخصوص سایرین باید به وجدان خود مراجعه کنیم. آنچه که ما را به انصاف نزدیک می‌کند می‌فهمیم که کاری که من در حال انجام آن هستم به خاطر دغدغه انقلاب است و احساس می‌کنم آقای مشایی در حال ضربه به انقلاب یا دین است یا بدعتی می‌گذارد یا نه، فقط سوژه‌ خبری من است.

کد خبر 17920

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

آخرین اخبار

پربیننده‌ترین