مرکز پرماجرای  استراتژیک ریاست جمهوری/ احمدی نژاد یک رییس‌جمهور ضد پژوهش /حلقه اپوزیسیون علیه آیت الله هاشمی کجا تشکیل شد؟

روزنامه اعتماد در گزارشی مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در دولت رییسی را مورد توجه قرار داده است.

در روزهای نخست آبان سال جاری ابراهیم رییسی، مصطفی زمانیان را به ریاست مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری منصوب کرد. چهره‌ای دارای دکترای سیاست‌گذاری عمومی که خبرگزاری دولت بخش مهمی از رزومه او را «از نویسندگان طرح تحول دولت سیزدهم» معرفی کرده و نوشت که «وی علاوه بر مدیرعاملی بنیاد تعالی اجتماعی زندگی در هیات‌مدیره صندوق نوآوری و شکوفایی ریاست‌جمهوری نیز عضویت دارد.»

خیاطیان بعد از پیروزی ابراهیم رییسی در انتخابات از ستاد انتخاباتی او به مرکز بررسی‌های استراتژیک دولت رفت و بسیاری این انتصاب را تقسیم سهم پیروزی رییسی در انتخابات بین اعضای ستاد او عنوان کردند. مدت‌زمان حکم او نیز ۴ سال عنوان شده بود اما عمر حضورش تا نیمه راه وعده داده شده در حکمش بیشتر نبود. زمانیان، رییس تازه مرکز در مراسم معارفه خود گفته است که به دنبال تبدیل «مرکز بررسی‌های استراتژیک به معنای واقعی کلمه به مغز متفکر دولت» هستند. اظهارنظر اسماعیلی، رییس دفتر رییسی در مراسم معارفه زمانیان اما تلویحا نشان از این دارد که گویی بعد از رخدادهای پاییز سال گذشته دولت رییسی فقدان عملکرد پویا و موثر در این مرکز برای آینده‌نگری حوادث پیش رو را احساس کرده و حالا با این تغییر مدیریتی سعی دارد از این نهاد استفاده بهتری داشته باشد؛ هدفی که مشخص نیست چقدر محقق شود، چرا که جمیع رفتارها در قبال حوزه‌های پژوهشی در دولت رییسی گویای این هشدار است که این مرکز در حال رفتن به مسیر تجربه تاریخی در دولت احمدی‌نژاد است؛ خالی از رویکرد پژوهشی، ابزار سهم‌دهی سیاسی و حیاط‌خلوت همفکران دولتی.

محمود احمدی نژاد اشتباه کرد، رئیسی درحال تکرار آن است /حیاط خلوت دولت کجاست؟

اصولگرایان در انتخابات مجلس با دو لیست می‌آیند؟

خطر جدی پیش روی آینده سیاسی رئیسی /استراتژی جایگزین حلقه نزدیکان رئیسی چیست؟

تولد پرماجرای مرکز بررسی‌های استراتژیک

مرکز بررسی‌های استراتژیک امروز یکی از سازمان‌های زیرمجموعه نهاد ریاست‌جمهوری است؛ مرکزی که با هدف «ارایه راهبرد به رییس‌جمهور در حوزه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی» بنا شده است. تاریخچه تاسیس این مرکز به دولت هاشمی‌رفسنجانی باز می‌گردد. در آن زمان تاسیس مرکز تحقیقات استراتژیک به عنوان یک سازمان صورت گرفت. سازمانی که در دولت هاشمی برخلاف اساسنامه‌ای که بعدها برای آن نوشته و راهی که در دولت‌های بعد در پیش گرفته شد، به مرکزی برای تجمع نیروهای چپ و منتقد دولت هاشمی تبدیل شد، در حقیقت در این ایام مرکز بررسی‌های استراتژیک در دل دولت به نهاد منتقد سیاست‌های دولت هاشمی بدل شد و هاشمی‌رفسنجانی نیز موافقتی با راهبردهای تدوین‌شده توسط اعضای وقت این مرکز نداشت.

برداشت متفاوت اعضای این مرکز از حکومت‌داری با رویکرد و دیدگاه‌های هاشمی‌رفسنجانی مشخصا باعث شد تا رییس دولت وقت، چندان توجهی به آن بخش نکند و حتی دل خوشی از این مرکز نداشته باشد. با این وجود هاشمی‌رفسنجانی به دلایلی این مرکز، اعضا و فعالیت‌های آن را به نوعی «تحمل» می‌کرد؛ نخست اینکه در تقسیم‌بندی‌های سیاسی برای هاشمی‌رفسنجانی مطلوب‌تر بود که نیروهای جریان چپ که بعدها بخشی از بدنه اصلاح‌طلبان را شکل دادند در مرکز بررسی‌های استراتژیک تجمیع کند و با فراغ بال با نیروهای همفکر خود کنترل مناصب مهم اقتصادی را در دولت در دست بگیرد. بی‌اعتنایی و بی‌توجهی هاشمی‌رفسنجانی به موضوع «توسعه سیاسی» و تمرکز بر «توسعه اقتصادی» دلیل دیگری بود که هاشمی توجه و دغدغه خاصی درباره این مرکز نداشته باشد. وقتی پست‌های کلیدی اقتصادی در نهادهای تصمیم‌گیر دولت در اختیار نیروهای همفکر و نزدیک به هاشمی‌رفسنجانی بود او تصمیم گرفت تا سازمانی با ماهویت و هویت «بررسی‌های استراتژیک» را به جریان چپ واگذار کند.

نطفه اصلی اتخاذ چنین راهبردی از جانب هاشمی‌رفسنجانی شاید در انتخابات مجلس و تعیین ترکیب آن باشد.

هاشمی تصمیم گرفت تا عناصر چپ منتقد خود را به مجموعه و سازمانی زیرنظر خود هدایت کند تا هم به نوعی کنترل سیاسی آنها را زیر نظر دولت بگیرد و هم با تجمیع آنها در یک مرکز، یک تصمیم استراتژیک برای فرمی از مدیریت منتقدان خود اتخاذ کند. هاشمی تصمیم داشت با این نیروها از در مدارا وارد شود و در کنار این مساله پست‌های کلیدی خود به خصوص در عرصه‌های اقتصادی را به نیروهایی که بعدها در قالب کارگزاران سازندگی دور هم جمع شدند، واگذار کند. مجموعه این عوامل به تاسیس «مرکز تحقیقات استراتژیک دولت» در سال ۶۸ منجر شد؛ مرکزی که سال ۱۳۷۶ تغییر نام داد و مرکز تحقیقات به مجمع رفت.

دوران ریاست موسوی‌خوئینی‌ها؛ گفتمان‌سازی جریان اصلاحات

در ایام جابه‌جایی نیروهای سیاسی و پس از تغییر صندلی هاشمی رفسنجانی از ریاست مجلس به ریاست جمهوری، از یک طرف او باید اکثریت چپی‌های مجلس سوم را راضی نگه می‌داشت و از طرف دیگر فشار برای کنار زدن نیروهای خط امام (ره) و جریان چپ بیش از گذشته شده بود؛ در چنین شرایطی با حکم هاشمی‌رفسنجانی، موسوی خوئینی‌ها به عنوان اولین رییس این مرکز انتخاب شد؛ دادستان پیشین و از روحانیون سرشناس جناح چپ خط امام (ره). به دنبال موسوی خوئینی‌ها، چهره‌هایی مانند مصطفی تاجزاده، عباس عبدی، سعید حجاریان، محسن کدیور، علیرضا علوی‌تبار، عمادالدین باقی و... در معاونت‌های مختلف این مرکز فعال شدند. به نظر می‌رسد هاشمی‌رفسنجانی با تجمیع چپ‌های منتقد خود در این مرکز هم شمایلی از تقسیم کار بین نیروهای سیاسی را رعایت کرده بود و هم در عمل آنها را از مراکز حساس تصمیم‌گیری با احترام کنار زده بود. با این وجود در سال‌های بعد، از دل فعالیت‌های فکری و پژوهشی این مرکز یکی از حساس‌ترین برهه‌های سیاسی تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورد و این دوره مرکز بررسی‌های استراتژیک با تجمع نیروهای نزدیک به تشکل‌هایی چون مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و تسخیرکنندگان سفارت امریکا در سال ۵۸ به «دوران گفتمان‌سازی چپ‌های خط امامی» تا انتخابات دوم خرداد سال ۱۳۷۶ تبدیل شد.

این مقطع از فعالیت مرکز بررسی‌های استراتژیک دولت از چند بعد دارای اهمیت سیاسی بسیار زیادی است؛ به صورتی که گویی وجهه سیاسی، تشکل‌زایی و جریان سیاسی مرکز در این دوره بر وظیفه و رویکرد ذاتی این مرکز یعنی ارایه راهبردهای مختلف به دولت وقت برتری دارد. علاوه بر این فعالیت این مرکز با چهره‌های مذکور در سال‌های بعد نوعی از جریان‌سازی سیاسی غیرتعمدی حسین بشیریه شناخته می‌شود؛ تئوریسین مغضوب محافظه‌کاران و اندیشمند بی‌ادعا و کم‌حاشیه‌ای که در نخستین سال‌های دهه ۶۰ با دکترای «تئوری سیاسی» از دانشگاه لیورپول انگلستان به تهران آمد و در زمان فعالیت مرکز ترجمه تئوری‌های «دموکراتیزاسیون» برای گذار از سنت به مدرنیته به تحقیق نشست.

علاوه بر این فعالیت ترکیب وقت مرکز بررسی‌های استراتژی، بستری برای بازگشت اندیشمندانی چون جواد طباطبایی، داریوش شایگان، چنگیز پهلوان به ایران شد، روشنفکرانی که در دهه ۶۰ از ایران مهاجرت کرده بودند با باز شدن و تعیین ترکیب آن، به ایران بازگشته و پای‌شان به مرکز بررسی‌های استراتژیک در دولت هاشمی‌رفسنجانی باز شد. علیرضا علوی‌تبار، عضو مهم مرکز بررسی‌های استراتژیک در دوران سه‌ساله ریاست موسوی خوئینی‌ها بر آن‌ بعدها مهم‌ترین پروژه‌ «مرکز تحقیقات استراتژیک» در این دوران را «بررسی توسعه سیاسی و موانع آن در ایران» زیر نظر سعید حجاریان معرفی کرده است. تقدم «توسعه سیاسی و جامعه مدنی» در رویه حکومت‌داری که در آن ایام توسط سعید حجاریان و اعضای دیگر مرکز مورد توجه بود، دیدگاهی الهام‌گرفته از اندیشه‌های حسین بشیریه است. توسعه‌ای که به صورت روشن در تضاد با رویکرد رییس دولت وقت بود. همین اختلاف دیدگاه بود که باعث وجود روایت‌هایی بر این مبنا است که وقتی سعید حجاریان نتیجه این بررسی‌ها را در گزارشی برای اکبر هاشمی‌رفسنجانی ارسال کرد، او به آن اعتنایی نکرد و پروژه توسعه سیاسی «مرکز تحقیقات استراتژیک» که قرار بود مشاوره‌ای برای اتخاذ راهبردهای دولت وقت باشد به خوراک فکری و محتوای مطبوعاتی روزنامه سلام زیر نظر موسوی خوئینی‌ها تبدیل شد. پروژه‌ای که محور اصلی تشکیل حلقه فکری «آیین» و «کیان» در دل مرکز تحقیقات استراتژیک نیز شد.

در «آیین» چهره‌هایی چون‌ «هادی خانیکی»، «سعید حجاریان»، «مصطفی تاج‌زاده»، «محسن امین‌زاده»، «عباس عبدی»، «محسن کدیور» و «محمدرضا خاتمی» حضور داشتند و حلقه را به جایگاهی برای بحث و بررسی آرا، اندیشه‌ها و مفاهیمی تازه مانند «جامعه مدنی»، «مردم‌سالاری»، «حقوق بشر» تبدیل کردند.

«هادی خانیکی» از چهره‌های اصلی حلقه «آیین» گفته است که «در آن جلسات راجع به مباحثی چون دین و دموکراسی بحث می‌شد. خود مفهوم جامعه مدنی به عنوان یکی از نیازهای جامعه از دل همان نشست‌ها بیرون آمد ... کار بیشتر را آقای «حجاریان» انجام می‌داد.»

استراتژیست‌هایی مخالف با استراتژی رییس‌جمهوری

اگرچه در دولت هاشمی‌رفسنجانی هم مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری زیر نظر رییس دولت بود، اما به ‌دلیل تفاوت گرایش‌های سیاسی و دیدگاه‌های حکومت‌داری، در این دوره زمانی ارتباط قابل توجهی بین مرکز و رییس‌جمهور وجود ندارد به شکلی که درحقیقت در این دوره، مرکز تحقیقات استراتژیک هویتی در تضاد با دولت داشت و اغلب اعضای ارشد آن از منتقدان هاشمی‌رفسنجانی بودند از این جهت در این دوره این مرکز نتوانست ضریب نفوذ عمیقی بر ساختار دولتی داشته باشد. علاوه بر این گفته‌های شفاهی اعضای مرکز و نزدیکان هاشمی در این دوره دال بر این است که هاشمی در دوران ریاست موسوی خوئینی‌ها، مرکز را فاقد خروجی کارآمد و مفید برای دولت می‌دانسته و فراتر از این «مرکز تحقیقات استراتژیک» را در آن زمان نوعی حلقه اپوزیسیون علیه خود می‌دیده که به جای کار استراتژیک کار سیاسی برخلاف نظرات جاری در دولت انجام می‌داده است. با مرور پیشنهادات ارایه‌شده از مرکز به دولت در این بازه زمانی هویت متناقض فعالیت‌های دولت و رویکردها و دیدگاه‌های حلقه اصلی فکری مرکز مشهود است.

همین تضاد و تنش بین تیم مرکز و رییس وقت دولت به کنار رفتن موسوی خوئینی‌ها نیز منجر شد؛ او استعفا داد و همین استعفا به هاشمی این فرصت را داد تا مهره سیاسی نزدیک به خود یعنی حسن روحانی را به ریاست «مرکز تحقیقات استراتژیک» منصوب کند. بعد از تغییر خوئینی‌ها، علیرضا علوی‌تبار نیز توسط رییس جدید اخراج شد و ترکیب اعضای مرکز در قالب حلقه‌هایی چون حلقه کیان و حلقه آیین به کار سیاسی و ایدئولوژیک پرداختند. دوره‌ای که چهره‌هایی چون عبدالکریم سروش، بهزاد نبوی، سعید حجاریان، مصطفی تاج‌زاده، هادی خانیکی، علیرضا علوی‌تبار، محمدتقی فاضل‌میبدی، محسن کدیور، گفتمان اصلی اصلاحات را پایه‌ریزی کردند.

به نظر می‌رسد شاخص‌ترین بخش «مرکز مطالعات استراتژیک ریاست‌جمهوری» در دولت هاشمی، «معاونت سیاسی» بود. سعید حجاریان در سال ۱۳۸۴ در گفت‌وگویی با روزنامه وقایع اتفاقیه درباره فعالیت مرکز در این دوره گفته است: «معاونت سیاسی مرکز تحقیقات استراتژیک» یک پروژه بیشتر نداشت و آن‌هم پروژه توسعه سیاسی بود. این پروژه چندین زیر پروژه داشت: فرهنگ سیاسی و رفتار سیاسی اقشار مختلف ایران، تحلیل چرایی انقلاب اسلامی (با هدف تئوریزه کردن انقلاب)، ماهیت دولت در ایران و نوسازی ایران».

«حجاریان» همچنین می‌گوید: «پروژه توسعه سیاسی، حداقل اتودش کاملا مشخص بود که چه می‌خواهیم. پروژه در چهار سال اول ریاست‌جمهوری آقای «هاشمی» در «مرکز تحقیقات استراتژیک» معلوم شده بود ... . در راه نوسازی بومی معلوم بود که چه می‌خواهیم. همه‌چیز تعریف شده بود؛ مشارکت یعنی چه؟ رقابت یعنی چه؟ «جامعه مدنی» یعنی چه؟ چرا ضعیف است و ... حتی برای مسائل راه‌حل داشتیم.» در دل مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست‌جمهوری، زمستان ۱۳۷۴ «حلقه آیین» شکل گرفت که سیدمحمد خاتمی و سعید حجاریان در مرکزیت آن قرار داشتند و کادر رهبری سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی مانند نبوی، تاج‌زاده و آرمین در کنار هادی خانیکی، عباس عبدی، محمدتقی فاضل میبدی و محسن کدیور طیف اکثریت آن را تشکیل می‌دادند. محمد خاتمی بعد از وزارت ارشاد در دولت هاشمی، نشریه‌ای را تاسیس کرد به نام «آیین». این همفکران خاتمی که بعدها به حلقه آیین معروف شدند، سال ۱۳۷۵ در زمره اعضای کادر مرکزی ستاد انتخاباتی خاتمی با شعار «او آمد، پرده و پر بگشایید» درآمدند.

دولت خاتمی؛ تفکیک و تاسیس سازمان مستقل

به جز تغییر ریاست این مرکز در دوره هاشمی‌رفسنجانی او یک تغییر مهم دیگر نیز در ساختار این نهاد داد؛ انتقال مرکز به مجمع تشخیص مصلحت نظام و تغییر نام آن به «مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام» از جمله تغییرات بود که تاکنون نیز فعالیتش ادامه دارد. اما مرکز دیگری با حفظ اهداف همان نهاد (ارایه راهبرد به دولت) با روی کار آمدن دولت سید محمد خاتمی در ساختار دولت شکل گرفت و نام «مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری» در دولت خاتمی برای این نهاد انتخاب شد.

در اساسنامه جدید که در دولت خاتمی تدوین شد، تغییراتی در ساختار مرکز صورت و محمدرضا تاجیک به عنوان اولین رییس این مرکز انتخاب شد. البته از آنجا که اساسنامه تا اواخر دولت خاتمی تصویب نشد، مرکز اختیارات چندانی نداشت و نقش آن عمدتا علمی بود تا سیاسی، اما به‌هرحال کارهای مهمی از نظر تدوین راهبرد انجام شد. برخی منابع این مرکز را در دوران خاتمی هم همچون بخشی از دوران دولت سازندگی، محل استقرار حلقه کیان و حلقه آیین می‌دانند.

با این وجود به نظر می‌رسد این مرکز در دوره اصلاحات با توجه به همسویی ایدئولوژیک اعضای آن با دولت و رییس دولت وقت، کم کم به کارکرد اصلی خود نزدیک ‌شد به‌طوری که می‌توان گفت از نظر سازمانی، بالاترین سطح تعامل شکل گرفت علاوه بر اینکه به مرور اعضای این مرکز در مناصب اجرایی و مدیریتی دولت اصلاحات نیز به کار گرفته شدند.

رییس‌جمهور ضد پژوهش

سرنوشت مرکز بررسی‌های استراتژیک در دولت محمود احمدی‌نژاد همانند بسیاری از دیگر مراکز پژوهشی در این دوره شد؛ سویه نیروها و بعد کشاندن مرکز به حالت نیمه‌تعطیل. با آمدن احمدی‌نژاد به پاستور، محمدرضا تاجیک از ریاست مرکز استعفا داد. فرارو درباره وضعیت این مرکز در آغاز تشکیل دولت احمدی‌نژاد نوشته است: «افرادی که در دولت احمدی‌نژاد جذب این مرکز شدند، «برخلاف دوره‌های قبلی، از وزن سیاسی بالایی برخوردار نبودند یا شخصیت دانشگاهی برجسته‌ای محسوب نمی‌شدند» و بیشتر آنها در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی فعالیت می‌کردند. یکی از مهم‌ترین این افراد، علیرضا ذاکر اصفهانی بود که ریاست مرکز را در دولت نهم بر عهده گرفت. محمدمهدی اسماعیلی نیز معاون فرهنگی مرکز بود. در دولت دهم، ذاکر اصفهانی به استانداری اصفهان منصوب شد و پرویز داوودی ریاست مرکز را بر عهده گرفت. به‌طورکلی، این مرکز در دولت احمدی‌نژاد نقشش کمرنگ‌تر شد و به حالت نیمه تعطیل درآمد.»

محمود احمدی‌نژاد نه تنها در مورد این مرکز بلکه از اساس با نهادهای پژوهشی و آینده‌پژوهی رابطه خوبی نداشت کما اینکه اعضای مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری در دولت احمدی‌نژاد اصالتا پژوهشگر نبوده و این مرکز را تنها سکویی برای پرش به مناصب بالاتر اجرایی می‌دانستند به‌طوری که ذاکر اصفهانی مدتی بعد از ریاست بر این مرکز به عنوان استاندار اصفهان معرفی شد اما کیفیت مدیریت وی در مرکز تحقیقات استراتژیک موجب شد که چهره‌های برجسته پژوهشی اصولگرا همچون موسی نجفی از این مرکز فاصله بگیرند که این خود آسیبی برای آن به شمار می‌رفت.

علاوه بر این در دوران احمدی‌نژاد دو موضوع مهم در این مرکز رخ داد؛ نخست بحث توقف انتشار مجلاتی مانند «راهبرد» با رویکرد ارایه پژوهش‌ها و تحقیقات در حوزه‌های مختلف و جایگزین کردن نشریاتی همانند نشریه‌های «برداشت اول» و «برداشت دوم» که دارای محتوایی غیرپژوهشی و عموما برای مخاطبان عام بود. نشریاتی که در عمل به محلی برای رپورتاژ آگهی‌ها تبدیل شد و بعد از انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۱۳۸۸ نیز با شماره‌ای با تیتر «ویژه‌نامه روایت فتنه سبز» با عکس بزرگ جشن انتخاب محمود احمدی‌نژاد کار خود را به اتمام رساند.

دومین موضوع در این دوره تبدیل مرکز تحقیقات استراتژیک به تبعیدگاه منتقدان اسفندیار رحیم مشایی بود. شاید بتوان انتصاب پرویز داوودی، معاون اول رییس‌جمهور در دولت نهم به ریاست این مرکز را شاهد مثال این ادعا دانست.

داوودی در حالی ریاست این مرکز را تحویل گرفت که سایت اینترنتی آن نیمه تعطیل شده بود و براساس گفته‌های کارمندان این مرکز در آن ایام از اساس احمدی‌نژاد کمترین میزان تعاملی با مرکز نداشت و حتی فراتر از این مسائل، در این دوره مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری و مرکز پژوهش و اسناد ریاست‌جمهوری تداخل سازمانی نیز پیدا کرده بودند چرا که مرکز پژوهش و اسناد دولت در دوران احمدی‌نژاد به جای انجام کار ذاتی خود با رویکردها و انگیزه‌های سیاسی وارد کار پژوهشی شد و مجموعه این عوامل شاکله مرکز را در دولت احمدی‌نژاد از هم گسست.

چالش یک فایل صوتی

با تشکیل دولت یازدهم و روی کار آمدن حسن روحانی، اخبار متعددی از گوشه و کنار کشور درخصوص انتصاب‌ها و عزل و نصب‌های جدید به گوش می‌رسید. در میانه گمانه‌زنی‌ها نخستین و اصلی‌ترین نام حسام‌الدین آشنا بود. حدسی که خیلی زود با انتصاب او توسط حسن روحانی به واقعیت پیوست.

با آغاز به کار آشنا، محمد فاضلی به سمت معاونت پژوهشی و سلیمان پاک‌سرشت به سمت معاونت فرهنگی و اجتماعی مرکز منصوب شدند. همچنین مرکز مطالعات جهانی‌شدن با مرکز بررسی‌های استراتژیک ادغام شد. گفته می‌شد معاونت سیاسی دفتر رییس‌جمهور هم با این مرکز ادغام می‌شود، ولی ظاهرا این کار صورت نگرفت. از فروردین ۱۳۹۷، ابراهیم حاجیانی معاونت هماهنگی و برنامه‌ریزی مرکز را بر عهده داشت.

در ۲۴ اسفند ۱۳۹۴، وبسایت مشرق‌نیوز مدعی شد بودجه مرکز بررسی‌های استراتژیک ۳۳۰ درصد افزایش یافته است. مرکز با ارسال توضیحاتی این خبر را تکذیب کرد. مشرق‌نیوز همچنین در آذر ۱۳۹۵ مدعی شد که مرکز برای هر همایش ۱۱۳ میلیون تومان هزینه می‌کند. انتشار فایل صوتی محرمانه ظریف از چالش‌های مرکز در اواخر دولت روحانی بود که به استعفای حسام‌الدین آشنا و جایگزینی علی ربیعی انجامید.

علی ربیعی سخنگوی وقت دولت در همان زمان طی یک نشست خبری درباره این اتفاق گفت که «این گفت‌وگو بخشی از برنامه‌ای به نام «آن‌سوی دولت» و با موضوع گزارش و روایت خدمات، اقدامات، چالش‌ها و دستاوردهای دولت‌های یازدهم و دوازدهم بوده است که زیر نظر مرکز بررسی‌های استراتژیک ریاست‌جمهوری مصاحبه‌هایی با وزرا و معاونان رییس‌جمهور در چارچوب تاریخ شفاهی هشت‌ساله دولت و برای این پروژه در مجموع ۳۳ مصاحبه انجام شده است.»

ربیعی همچنین در این باره تاکید کرده بود که «گفت‌وگوی ظریف توسط افرادی که هویت آنها در دست بررسی است، به سرقت رفته و منتشر شد. بنا بود فایل کامل نسخه صوتی و تصویری گفت‌وگوها در دفتر هیات‌دولت و با درجه طبقه‌بندی آرشیو شوند و یک نسخه گزیده از هر گفت‌وگو با توافق مصاحبه‌شونده‌ها در یک نهاد ملی مطالعاتی آرشیو و سپس منتشر شده و در دسترس عموم قرار گیرد.»

۲۱۹۲۱۸

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1831229

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
3 + 3 =