از همان لحظه ورود به فرودگاه کوچک و ابتدایی شهر دوشنبه،کاملاً میتوان احساس کرد که در تاجیکستان غریبه نیستیم. انگار با ایرانی دیگر مواجهیم. ایران در ایران، واقعاً تعبیر مناسبی برای تاجیکستان است، کشوری که شاید بیش از ایران، متکی به نمادها و هویت ایرانی باشد. از لباس گرفته تا گویش و مخافر و غذا و آداب و رسوم و اصطلاحات کلامی و هوش و ذکاوت و شیرینی و ملاحتی که در رفتار و کردارشان به چشم میآید. اینجا هرچه هست، ایران است.
بهترین خیابان دوشنبه که شیکترین و گرانترین فروشگاهها در کنار ساختمانهای مهم دولتی، مانند ساختمان هیأت وزیران، پارلمان و اپرا، در آن قرار دارد. رودکی نام گرفته است. زیباترین و بزرگترین مجسمههای نصب شده در میادین شهر نیز، فردوسی و امیرمحمد سامانی و ابوعلی سینا است.
تعصبی فوقالعاده به فردوسی و اشعارش در تاجیکستان وجود دارد تا جایی که مجسمه لنین را با مجسمه فردوسی عوض کردهاند و هر تاجیک دست کم چند بیت از اشعار این پارسی گوی حماسهساز را حفظ است.
خیابانهای دوشنبه مانند سایر جمهوریهای تازه استقلال یافته و براساس پیشبینیهای هنگام جنگ سرد، بسیار عریض ساخته شده که عرض آن گاه از اتوبانهای تهران نیز بیشتر است.
ظاهراً روسها منطقی در این کار داشتهاند که اگر جنگی رخ دهد، هواپیما بتواند در هر خیابانی به زمین بنشیند. با اینکه 15 سال از زمان استقلال تاجیکستان از شوروی سابق میگذرد، سیطره فرهنگی و سیاسی روسها هنوز هم کاملاً به چشم میآید، تا آنجا که علیرغم میل شدید عمومی به استفاده از خط فارسی، باز هم فارسی را به روسی مینویسند و تاکنون امکان سیاسی تغییر خط را نیافتهاند.
با این حال، این مسئله را با گویش شیرین و تمام فارسی خود جبران کردهاند. لهجه زیبای دری را وقتی با لغات کاملاً فارسی که هیچ ترکیبی از عربی، ترکی، انگلیسی و سایر زبانها در آن به چشم نمیخورد، مخلوط میکنند، گویشی شیرین پدید میآید که شنیدن را لذتبخش میکند.
نامهایی مانند گلناره، فولاده، پارسا، خورشید، عارف، آفتاب، سودا به و شایسته را وقتی بشنوید، حظ میکنید. به قرارداد، شرط نامه میگویند. ساختمان را عمارت مینماند و به روبوسی، صورت چسبانی میگویند و نوار فروشی را آهنگ خانه مینامند!
با این حال، مردمانی بسیار فقیرند و حقوق یک کارگر ساده از 100 دلار (حدود 96 هزار تومان) فراتر نمیرود. تقریباً جز صادرات آلومینیوم و برق و پنبه، راه درآمد دیگری ندارند و چون 93 درصد مساحت 3/14 میلیون کیلومتر مربعی کشورشان را کوهستان پوشانده، زمین کافی برای کشاورزی هم در دسترس نیست. جمعیت تاجیکستان نیز از 7 میلیون نفر فراتر نمیرود، اما همان فرهنگ و ریشه و اصالتی که دارند، باعث شده تا 98 درصد جمعیت بالای 15 سال باسواد باشند.
بیش از 95 درصد مردم مسلمانند و از مسلمانی، ویژگی بزرگ قناعت را چه شایسته به ارث بردهاند. با این که درآمد سرانه را دارد و کل بودجه سالانه کشور در بهترین حالت از 4/1 میلیارد دلار فراتر نمیرود و مشکلات عمومی و خصوصی رفاهی بسیار زیاد است، اما آرامشی که در محیط دوشنبه و چهره مردم به چشم میخورد را در تهران و ایران کمتر مییابید.
با این همه، دوشنبه و مردمانش عجیب آرامند، گویی که هیچ مشکلی ندارند، گویی که نگران آینده نیستند و این همان ویژگی قناعت و لذت بردن از همان امکاناتی است که دارند. با این حال تاجیکه برای پاسداشت فرهنگ و هنر ایرانی، سخاوتمندانه پول خرج میکنند.
خوشتراشترین، گرانترین و هنرمندانهترین مجسمهها را از فردوسی و رودکی و ابوعلی سینا ساختهاند. فقط برای ساخت مجسمه و میدان عظیم امیر محمد سامانی که نام واحد پولشان، یعنی «سامانی» هم از آن گرفته شده، 5 میلیون دلار خرج کردهاند، میدانی که نظیرش را شاید هیچ گاه در تهران و ایران برای هیچ شخصیت دینی، علمی و هنری نابید.
با این که روز تعطیل رسمی دوشنبه مانند کشورهای غربی یکشنبه است، اما مسلمانان، به ویژه جوانان از محل کار خود مرخصی ساعتی میگیرند تا در نماز جمعه حاضر شوند. یک چنین فرهنگ زیبایی که نشانههایی ناب و دست نخورده از فرهنگ اصیل ایرانی را با خود به همراه دارد، میتواند شایسته هرگونه کمکی از سوی پدر کهن فرهنگی خود، یعنی ایران باشد.
45301
نظر شما