خیلی شک دارم که اسرائیل و امریکا بخواهند به ایران حمله نظامی کنند. دلایل بسیاری برای این که ثابت میکند صحبت از حمله به ایران ادعای تبلیغاتیای بیش نیست، وجود دارد؛ اول این که این ادعاها بارها و سالها گفته شده و زده شده ولی تا کنون هیچ اتفاقی نیفتاده است. ثانیا، اگر حمله به ایران واقعا به دلیل برنامههای هستهایاش باشد باید این حمله در گذشته و قبل از راهاندازی تاسیسات هستهای ایران و واردات اورانیوم لازم برای راهاندازی این تاسیسات توسط این کشور صورت میگرفت نه حالا که نیروگاههای هستهای ایران فعال هستند و وارد مدار شدهاند. ثالثا، تهدیدهای ایران که میگوید به هر گونه حمله نظامی به آن پاسخ قاطع و کوبنده خواهد داد، جدی است به گونهای که همه کشورهای جهان این تهدیدها را جدی گرفتهاند و بر روی آن حساب میکنند. نمیتوان حمله به ایران را با حمله اسرائیل به نیروگاههای هستهای عراق قبل از این که از اساس ساخته شوند و چیزی در آنها استقرار یابد، مقایسه کرد. بیشک کوچکترین حملهای به ایران با حملههای انتحاری به پایگاههای امریکایی پراکنده در سراسر منطقه آن هم به شدیدترین شکل ممکن مواجه خواهد شد و حتی ممکن است حملات سختی به رژیم صهیونیستی یا سفارتخانههای آن در خارج وارد آید.
در این جا سوالی که پیش میآید این است که با وجود این که خبر حمله به ایران این قدر غریب است پس دلیل این که تا این اندازه خبر از احتمال حمله نظامی به این کشور زده میشود و در رسانههای صهیونیستی و غربی بر سر آن جنجال به راه میافتد، چیست؟ چرا ایالات متحده امریکا که در گذشته آن قدر برای تضعیف عراق تلاش کرد و در نهایت اقدام به اشغال آن کرد اکنون جرات نمیکند به سوریه حمله نظامی کند و نظام حاکم بر آن را سرنگون سازد با این که خوب میداند که این کشور حربه اصلی نظام ایران در تقابل با غرب است؟ حقیقت این است که نمیتوان به راحتی پاسخی برای این سوالها پیدا کرد مگر این که ذهن خود را متوجه نظریه توطئه خارجی کرد. ناگزیر باید بپذیریم که اطراف ما پر از توطئههای خارجی است. توطئههایی که تلاش دارند وحدت عربی و اسلامی ما را نقش بر آب کنند.
از سوی دیگر با علم بر این که این اظهارات جنجال تبلیغاتی بیش نیست، ایران میتواند از این شایعات و اظهارات نهایت استفاده را ببرد و به تقویت جبهه داخلی خود بپردازد و از اختلافات داخلی خود با قدرت بیشتری عبور کند. چه بسا این وضعیت به نفع سوریه نیز تمام شود و تبدیل به ابزاری برای ممانعت از سقوط بشار اسد در دمشق شود. چرا که کشورهای عربی دخالت اسرائیل در امور داخلیشان را به هیچ وجه نمیپذیرند و جنجالهای اسرائیل میتواند باعث تهییج جامعه عربی به سود اسرائیل شود.
از آن طرف این شایعات خطری بزرگ برای حکام کشورهای عربی خلیج ]فارس[ است که مانع اصلی حمایت از مطالبات مردمی جوامع عربی محسوب میشوند.
اگر بخواهیم از چارچوب تحلیلهای سیاسی خارج شویم و با تهدیدهای این چنینی تعامل کنیم عقل و منطق به ما میگوید که اسیر جنجالهای تبلیغاتی و رسانهای نشویم و ضمن اتخاذ تمامی تدابیر لازم از افتادن در تله تضارب آرا خودداری کنیم. این را هم بدانیم که قبل از هر کسی، این ایران است که این تهدیدها را تو خالی میداند و به آنها اهمیتی نمیدهد.
کشورهای عرب حاشیه خلیج فارس مثل ما کویتیها نیز باید به جنگهای سیاسی که سالها در سایه دولتهای شکستخورده درگیر آن هستند، پایان دهند و اجازه ندهند که چنین درگیریهایی در آینده مجددا تکرار شوند. باید مجلس نمایندگان واقعی ملتها فعال شوند و در کنار دولت به فکر نجات ملی کشور باشند و اجازه ندهند که کشور گرفتار توطئههای امریکا و اسرائیل که تلاش دارند کشورهای عربی را قربانی سیاستهای خود کنند، شوند.
در آخر این که نباید تجربه عراق را فراموش کنیم. قدرتهای بزرگ برای پیشبرد تهدیدهای ایذایی خود همواره از کشورهای همسایه علیه کشورهای هدف سوء استفاده کردهاند. این بار کشور هدف ایران است. باید هوشیار باشیم و به خود اجازه ندهیم که گرفتار دسیسههای آنها شویم.
ترجمه: سید علی موسوی خلخالی
الرای / 13 نوامبر
26251
دلایل بسیاری برای این که ثابت میکند صحبت از حمله به ایران ادعای تبلیغاتیای بیش نیست، وجود دارد.
کد خبر 184940
نظر شما