غزل ترانه
این روزا تو مدرسه ستارهها فلک میشن
کهکشونا میریزن تو صافیا الک میشن
شب که رو خوشگلی فرشتهها دس میکشه
مشکیا در میرن و سرخ و سفیدا لک میشن!
ماهُ ول کن که میره قِر میریزه تو کوچهها
حالُ جوبا میبرن سپورا غلغک میشن!
عاشقی کار یه ابرِ که میباره روز و شب
ناودونارو میزنه ناودونا نیلبک میشن
تلگرافی میبوسن همدیگهرو عروسکا
پشتِ ساعی تو ونک... بوسهها شاپرک میشن!
جنگُ این روزا ببین تو خونهها، خیابونا
ارتشا کوچیک شدن سربازا تک به تک میشن
توی حوض نقاشی رفیقا خنجر میکشن
حمله از کدوم وره؟ آدما دو به شک میشن
پاتکُ خوردیم و عاشِقا نمیدونن چرا!
تیرا و قلبا دیگه... از رو درختا دک میشن
ماهیا دریاشونُ فروختن و تو تُنگشون
خواب دریارو میبینن،آره بانمک میشن!
یه جزیره شده این دل وسطِ این همه اشک
نارفیقا همه میرن سوار کلک میشن!
به نهنگا میدم این نامهرو تا...نمیدونم!
عاشقونهها تو دس آژانا گزک میشن
نازمو نکش که انگشتای تو یه زندونه
مهربونیات برام یه وقتایی کتک میشن
آدما،آدمن اولِش ، هیولا نمیشن
مارا هی وول میخورن،اژدها... نمنمک میشن!
پاییز86
نظر شما