خطرهای پیش روی ایران با تکرار خطای ۸۴ / این بار مهلتی برای اصلاح خطای بزرگ وجود ندارد / واقعیت مهمی که حجاریان از آن خبر داد

به طور کامل در مقاله «اصلاح طلبان: خیر متشکرم!» هویدا است که از نظر حجاریان، و موقعیتی که او تصویر می کند، اصلاح طلبان، نسبت به سال ۱۳۸۴ و خطای بزرگی که مرتکب شدند، اکنون با آزمایش بسیار بزرگ تری مواجه هستند. با این همه در جلسات نیروهای اصلاح طلب، همواره این سوال غایب است که در صورت صحت تحلیل حجاریان، چرا اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مشی سکوت را انتخاب نکرده و شرط می گذارند؟ شرط از سوی نیرویی قابل طرح است که از موقعیت توازن دهندگی برخوردار بوده، و به چنین روز سیاهی نیفتاده باشد. 

فروزان آصف نخعی: کارشناسان معتقدند هر شناختی ضرورتا حاوی ویژگی های شایستگی هایی هستند که منتهی به توانایی ایجاد شناخت، بر اثر فعالیت های شاسایی و شناختی به دست می آید، و دانش زندگی سازی از این فعالیت ها حاصل می شود. این ویژگی ها برای کسب حقیقت بر مبنای راهبرد شناخت شناخت، حیاتی هستند به ویژه در امر سیاسی و انتخابات.

ادگار مورن در کتاب روش روش در باره آسیب شناسی دانش تاکید می کند «هنوز کسی متوجه نیست که ناپیوستگی و تکه تکه بودن شناخت ها نه تنها به امکان شناخت شناخت، لطمه می زند، بلکه امکان شناخت در باره خود و در باره جهان را هم از ما می گیرد، و چیزی به وجود می آورد که گاسدرف آن را به درستی "آسیب شناسی دانش" می نامد.»

از منظر دیگر، زمانی که توانایی شناختی خارج از بستر فرهنگ و برای تامین قدرت باشد، به غیریت سازی نزول می یابد. و مطابق زائده سرطانی عمل می کند. به عبارت دیگر، منطق زائده ساز ، خود مستقل از بستر فرهنگی رشد کرده، به دلیل خلل شناختی، همواره مایل است به دیگران شناخت خود محور(توتالیتر) را تحمیل کرده، و نوعی یکسان سازی فرهنگی (کتاب بیشعوری) را در این زمینه تحمیل کند. زیرا اگر کسی مثل ما نیست حتما دشمن ماست. اگر نگرش چندفرهنگی و اصالت تعدد فرهنگ‌ها خواسته و هدفی داشته باشد آن خواسته و هدف چیزی جز این نیست که تلاش کنیم دیگران را از منظر خودشان، و نه از منظر خودمان درک کنیم. اما شکاف شناختی، خواهان شناخت دیگری از زاویه نگرش «من» و منافع من است. این شناخت به دوگانه سازی من و دیگری دامن می زند. و دو قطبی سازش ناپذیری را ایجاد می کند. این منطق امپریالیستی خلاف منطق راهبرد شناخت در حوزه فرهنگ و رشد در بستر آن عمل می کند. و همواره تحت شعارهای پرطمطراق آزادی خواهی، استبداد را به دیگری تحمیل می کند. آن چنان که فوکو از اصحاب روشنگری یاد می کند که بسیار معتقدند آنان مبنای آزادی بوده اند، و فوکو آنان را بنیانگذار ناآزادی نوین می شمارد.

فقدان شناخت و سرنوشت اصلاحات
پیش از اصلاحات ۱۳۷۶ ، اصلاحات از منظر شناختی، در برابر موانع حاکمیتی و درون اصلاحاتی، دچار چنین نقص بزرگی یعنی فقدان تئوری، برنامه، و استراتژی بود. این موضوع پس از انتخابات سال ۱۳۷۶ و رفتن به قدرت نمایان شد. این نقص با ادامه فرآیندهای روزنامه نگاری رادیکال عمیق شد. نقد سنت با اتکا به مدرنیسم (قبض وبسط شریعت) و بدون نقد مدرنیسم، به ابعاد چنین نقصانی افزود. این ابعاد شناختی از هم گسیخته، از زوایای مهم تئوریک، استراتژیک و نهادین در این مدت نه تنها رفع نقص نشد، بلکه بیشتر بر پایه پایگاه رای اجتماعی، بقای خود را تضمین کرد که خود یک اشتباه استراتژیک دیگر بود. البته نباید غافل بود که نقد سنت، و آثار آن در حوزه اجتماعی، موضوعی نبود که خود را در حوزه اجتماعی نشان ندهد. تا این که به لحاظ تاریخی بر اثر نقصان درونی و مانع اساسی حاکمیتی، کفگیر به ته دیگ خورد. برای نخستین بار اختلافات ناشی از نقصان مذکور در شورای شهر اول تهران و سپس با خطاهای دیگر اما بزرگ اصلاح طلبان ظهور و بروز یافت و این خطای تاریخی با عبور از خاتمی، و اختلافات گسترده در انتخابات ۱۳۸۴ به پیروزی دولت پوپولیسم احمدی نژاد منتهی شد. از این منظر خطاهای تئوریک و استراتژیک اصلاح طلبان، خلاف روند و فرآیند سال ۷۶ ، ایران را وارد مرحله جدیدی از حیات خود کرد تا جایی که در نهایت از درون آن شعار اصلاح طلب اصولگرا دیگه تمومه ماجرا بیرون آمد.

تا همین چندی پیش راقم این سطور هیچ نقد درونی از سوی اصلاح طلبان آن گونه که باید به عملکرد اصلاح طلبان مشاهده نکرده بود تا این که مطلب «اصلاح طلبان: خیر متشکرم!» توسط سعید حجاریان منتشر شد. این مطلب نیز نسبت به فرآیندهای گذشته نقدی را مطرح نمی کند، ولی تنها به نتیجه گیری می پردازد، که سرتاسر شکست است. البته تا پیش از این نقد درونی نیزاغلب از سوی اصلاح طلبان یا بایکوت یا مورد شماتت مواجه می شد. طبیعی می نمود که این وضعیت پایدار نبوده و در نهایت به انشعاب در جناح فکری و استراتژیک اصلاح طلبی و جبهه اصلاح طلبان منتهی شود. نوگرایان روزنه گشا و راه گشا، در برابر نیروهای سنتی اصلاحات اما منفعل قرار گرفتند و خواهان اتخاذ روش های نوین با ایده پردازی های تئوریک و استراتژیک جدید شدند. با این همه این بار نیز آنان مورد شماتت قرار گرفته، زیرا با بیان این که شاه لخت است، عریانی نظریه اصلاح طلبان و نقایص آن را برای عبور از وضعیت موجود و ایجاد راه جدید، برملا می کرد. البته این برملاسازی تاوان دارد.

اصلاح طلبان: خیر متشکرم؟

ابتدا در اهمیت تئوری یک مثال بسیار مهم مطرح می کنم. در نظریه سازمان مجاهدین خلق موسوم به منافقین، نظریه ضد استثماری، و استخراج آن از قرآن، مبنای وحدت استراتژیک آنان و طبقه بندی نزدیکی نیروها و یا دوری از نیرو ها بود. نظریه ضد استثماری اقتصاد سیاسی، و ابعاد مترقی آن، در حوزه استراتژیک، نیروهای چپ فداییان خلق و نیروهای مارکسیستی را نسبت به نیروهای اسلامی که تحت عنوان خرده بورژوازی تحلیل می شدند، دراولویت نخست برای نزدیکی به سازمان قرار می داد. در دولت مستقر در زندان اوین تحت حاکمیت مجاهدین خلق (موسوم به منافقین کنونی) بر اساس این طبقه بندی، که از علم مبارزه مارکسیستی نشات گرفته بود، فداییان خلق از اولویت برای دریافت اطلاعات حیاتی زندان، و بیرون زندان برخوردار بودند. این وضعیت برای روحانیون و نیروهای مسلمان در مرحله بعد قرار داشت که تبعات آن در ارائه اطلاعات دسته بندی شده به آنان بسیار موثر بود. به عبارت دیگر اطلاعات درجه یک ابتدا در اختیار نیروهای سازمان بسته به طبقه بندی اهمیت، و سپس چریک های فدایی، و در مرحله بعد با اطلاعات دارای اهمیت کمتر، در اختیار روحانیت و نیروهای اسلامی دیگر قرار می گرفت.

در اصلاح طلبان چنین نظم فکری اراده گرایانه ای وجود نداشت. اما شکل گیری دو قطبی اقتدارگرا و اصلاح طلب، در چارچوب نقد سنت، بدون توجه به پیامد آن، نیروهای سنتی را به طور اعم از مدار اصلاحات خارج کرده، و همه نیروهای دیگر ضد سنت، در چارچوب اصلاح طلبی قرار می گرفتند. انحطاط چنین روندی آشکار بود. اصل شدن درگیری با سنت و مظاهر آن در نیروهای سیاسی، انحراف را به اصلاح طلبان تحمیل می کرد. در این میان عملکرد تندروها و نقش و سهمشان در غلتیدن اصلاح طلبان در چنین روندی قابل توجه است. اما فقدان راهبرد شناخت و عدم استراتژی صحیح آن در بستر فرهنگ ایران، و عدم نقد درونی و تحمل آن، کار خودش را کرد تا جایی که به نوعی حجاریان در مقاله «اصلاح طلبان: خیر متشکرم» نوشت: «فعالیت مستمر و هدفمند حزبی، کوشش های محققانه، و حضور موثر در نظام اداری کشور، رقیق شده و به اضمحلال رفته است. » او در این نوشته تاکید می کند که شرایط کنونی سه پیامد عمده به همراه داشته است: «اصلاح طلبان بالشتک ضربه گیر میان جامعه وحکومت نیستند، جامعه و حکومت رخ به رخ شده، جامعه به نوعی خودبسندگی هدایت شده، و بدون تئوری و پیوستگی تاریخی وارد عمل می شود، و متعاقب این روند نوعی تصویر سازی دفرمه، به معنای اختلال در نظام مساله یابی، و برساختن خصم گریبان اصلاح طلبان را گرفته است» این تصویر از سوی اصلاح طلبان درانتخابات جدید مورد بحث و بررسی قرار نگرفته است.

به طور کامل هویدا است که از نظر حجاریان، و موقعیتی که او تصویر می کند، اصلاح طلبان، نسبت به سال ۱۳۸۴ و خطای بزرگی که مرتکب شدند، اکنون با آزمایش بسیار بزرگ تری مواجه هستند. با این همه در جلسات نیروهای اصلاح طلب، همواره این سوال غایب است که در صورت صحت تحلیل حجاریان، چرا اصلاح طلبان برای شرکت در انتخابات مشی سکوت را انتخاب نکرده و شرط می گذارند؟ شرط از سوی نیرویی قابل طرح است که از موقعیت توازن دهندگی برخوردار بوده، و به چنین روز سیاهی نیفتاده باشد.

چگونگی پرهیز از خطا

در چنین شرایطی اکنون به نظر می رسد بهترین راهکار اصلاح طلبان در انتخابات پیش رو در برابر گزینه های خارج کشور مانند فشار از بیرون با تحریم برای تغییر، کودتا و یا مداخله خارجی، و از منظر داخلی جابه جایی، تغییر شکل و براندازی، به موضوع «تغییر شکل» در تبیین تغییر از منظر هانتینگتون توجه ویژه ای کند به یک انتخاب تاریخی نزدیک تر است. از این منظر نیروهای تغییر خواه و میانه رو در حاکمیت سیاسی، قادرند، نمایندگی بخش مهمی از مطالبات اجتماعی، واصلاحات درون سیستمی برای بقا و رشد و گسترش را متکفل شده، و ایران را در برابر خطرات جهانی محفوظ نگاه داشته، روند دوره گذار را تسهیل کنند.

آنان می توانند مانایی به معنای واقعی از نظر مورگنتا را متحقق سازند. از نظر مورگنتا، مانایی شامل مانایی فیزیکی، مانایی سیاسی، مانایی هویت فرهنگی در چارچوب مفهوم منافع ملی قرار می گیرد. بر اساس نظریه مورگنتا، حاکمیت ملی، استقلال کشور، و یکپارچگی سرزمینی، بنیادی ترین ستون های منافع ملی و امنیت ملی به شمار می روند، و علاوه بر آن ها، از نظر ظریف مشروعیت داخلی و رضایت مندی مردم، عزت ملی، افزایش قدرت ملی به معنای افزایش نفوذ و کاهش آسیب پذیری است که در این میان توسعه شرط لازم تحقق شروط دیگر است. از این منظر نکته حیاتی آن است که اصلاح طلبان، ضمن تاکید بر حزب و جبهه اصلاحات (که از نظر تاریخی در ایران در عمل هر دو این مفاهیم در تعلیق قرار دارند) و پرهیز از خطای سال ۱۳۸۴، گزینه تغییر شکل و پیرو آن، نیروی میانه رو داخل نظام برای حل مشکلات مردم (یعنی اقتصاد)، و نه لزوما احزاب (یعنی آزادی) و تقویت چسب ملت و دولت را انتخاب کنند.

اصلاح طلبان به خوبی می دانند که هیچ یک از نیروهای موجود در صحنه بین الملل و داخل در حوزه براندازی چنین توانمندی را نداشته، تنها با ایجاد هرج و مرج و از هم گسیختگی، احتمال تجزیه برای ایران فراهم می شود. از این منظر چسب میان یکپارچگی ایران و حاکمیت سیاسی، موضوعی توهمی نبوده، و درباره حفظ ایران، با دور اندیشی بسیار عمیقی باید در باره آن اندیشید و عمل کرد. اشتباه در این باره، می تواند آرمانگرایی اصلاح طلبان را با عملکرد مجاهدانی هماهنگ دانست که ضمن تجزیه ایران، ایران را وادار کردند که برای حفظ امنیت و اراضی خود ناچار و ناگزیر تن به صلح ترکمانچای دهد. با اتخاذ چنین هدف بزرگی است که راهبرد شناخت شناخت، در حوزه تئوری و استراتژی، راه خود را باز می کند. بدون اصلاح تاکتیک و استراتژی، امکان تاریخی شدن عمل، و استخراج نظریه صحیح برای اصلاح تا مدت ها فراهم نخواهد شد.

بیشتر بخوانید:

چگونگی تشخیص وعده «موذیانه» انتخاباتی / پیام‌های فوران سخنان بیهوده اغلب نامزدها /چرا مدیر عامل والمارت و اپل نامزد ریاست جمهوری نمی‌شوند؟
کدام زن می خواست بنیانگذار جمهوری اسلامی را ترور کند؟ / سیاست ضدتوسعه آمریکا چگونه منزوی می شود؟ / الگوی چین برای رهایی از سیاست امنیتی سازی آمریکا
"روحانی"، "محقق داماد" و "ظریف" مهمترین مشکلات کشور را چه می دانند؟ / اجتماعی و اقتصادی سازی ایران راه برون رفت
در محاصره نظامی کشور، تندروها به حفظ ایران نمی اندیشند / تندروها به تغییر نظام دامن می زنند / مصلحتی بالاتر از حفظ آبروی اسلام در جهان نیست
بیایید روزنه‌گشایی کنیم، خود به گشایش روزنه‌ای منتهی شد
آیا ایران دچار تجزیه هویتی و قومی می شود؟ / همه در برابر سونامی مدرنیته و پسامدرنیته بی دفاعیم / دانشجو می پرسد چرا باید اخلاقی زندگی کنیم؟
بیژن عبدالکریمی: با سطل ماست، نمی‌توان جلوی «سونامی پسامدرن» ایستاد! / حوزه و دانشگاه ما هنوز به «ارزش‌های قرن ۱۸ و ۱۹» می‌اندیشند
پیام های کاهش شرکت در نماز جمعه حجت الاسلام صدیقی
ریشه های عشق در زندگی گرایی ایرانیان / بدیو: عشق در آثار کگور در زندگی رخ می دهد

۲۱۶۲۱۶

برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن خبرآنلاین را نصب کنید.
کد خبر 1916811

برچسب‌ها

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
6 + 3 =