۰ نفر
۱۵ اسفند ۱۳۹۰ - ۲۰:۰۰

سحر عصرآزاد

سینمای ایران در اسفندماه؛ فصل سرد و مرده اکران، گرما و سرزندگی را تجربه کرد که دلمان می‌خواهد باور کنیم می‌تواند همه یخ‌های قطور را آب کند، همه دردهای مبتلابه این سینما را تسکین دهد و با یک گل بهار را بیاورد.
یک هفته بیشتر نیست که اسکار مال ما شده، مال سینمای ما ولی آن‌قدر این اتفاق منحصر به فرد را در طول یک هفته زیر و رو کرده و از زوایای مختلف به آن نگاه کرده‌ایم که انگار مشمول زمان بیشتری شده است.
اما مهم این است که رویای آرمانی ذهن تک‌تک ما تبدیل به یک تصویر همگانی شده؛ تصویری که در طول این یک هفته هر وقت اتفاقی از کلان تا جزئی آزرده خاطرمان کرد با به یاد آوردن آن صحنه، امیدی دوباره در دلمان جان گرفت که می‌توان به رویاها دل سپرد و می‌توان با یک گل به آمدن بهار دل بست.
در میان همه تحلیل‌های کاربردی و شخصی که در طول این یک هفته از آن لحظه طلایی سحرگاه دوشنبه خواندیم و شنیدیم، کمتر کسی به جرقه آغاز این حرکت برای در دست گرفتن مجسمه طلایی اسکار اشاره کرد.
جرقه‌ای که نه از پارسال و آغاز زنجیره موفقیت‌های فیلم «جدایی نادر از سیمین» روشن شد نه با سه‌گانه به یادماندنی اصغر فرهادی؛ «چهارشنبه‌سوری»، «درباره الی» و «جدایی ...». این جرقه با «رقص در غبار» و «شهر زیبا» هم روشن نشد که البته هر یک اهمیت خاص خود را برای رسیدن به این سرانجام دارند.
این جرقه حتی آغاز حضور حرفه‌ای فرهادی در سینما با نگارش فیلمنامه «ارتفاع پست» همراه با ابراهیم حاتمی‌کیا نبود. جرقه اصلی در لوکیشن خیابان سنایی روشن شد جایی که جدی‌ترین مجموعه اجتماعی معاصر تلویزیون در سال 78 به نام «داستان یک شهر» کلید خورد.
مجموعه‌ای تلخ و جسورانه چه به جهت پرداخت دراماتیک به چگونگی ساخت یک برنامه مستند تلویزیونی یعنی «در شهر» و شخصیت‌هایی که همگی کاراکترهای پشت صحنه تلویزیون بودند و همچنین به جهت انتخاب قصه‌هایی که در نوع خود برای این رسانه و مخاطبانش که به سبک و سیاقی سهل و معمول عادت داده شده بودند، تازگی غریبی داشت.
در «داستان یک شهر» قصه‌های هر یک از اپیزودها تلخی باورپذیری داشت که به بهای همراهی گرفتن از مخاطب خوش‌خیال تلویزیونی، به پایان خوش ختم نشدند و البته کارگردانی هوشمندانه و متناسب با قصه نه متناسب با اشل تلویزیون!
فرهادی همان زمان هم که در ابتدای راه بود باور ذهنی خود را دنبال کرد هرچند به مذاق برخی خوش نیامد اما او به کسی باج نداد. با چنین فلاش‌بکی به نظر عجیب نمی‌آید که امروز «جدایی نادر ...» از سوی برخی متهم به سیاه‌نمایی و تلخی به دور از واقعیت می‌شود؟
فرهادی امروز همان نوع نگاهی را دنبال می‌کند که از ابتدا داشته، آیا اینکه او در طول زمان مثل برخی تغییر مسیر نداده و دغدغه‌مندی را به شیوه خاص خودش حفظ کرده، نقطه ضعف اوست؟ نکند انتظار داریم همه آدم‌ها آن‌طور که ما دوست داریم و روزگار می‌پسندد موج‌سوار باشند تا بدون دغدغه به چیزی هم متهم نشوند؟
فرهادی امروز همان است که بوده و سینمای اجتماعی تلخ و واقعگرای او نه امروز در تلاطمات اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و ... جامعه بلکه همان دیروز در لوکیشن خیابان سنایی کلید خورد. شمارش معکوس برای گرفتن مجسمه اسکاری که امروز در دستان سینمای ایران است از 12 سال پیش آغاز شد.
5858
کد خبر 202404

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 6
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • بدون نام IR ۲۳:۲۶ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۵
    13 0
    موافقم، من ار طرفداران پر و پا قرص مجموعه داستان یک شهر بودم و از همون موقع به آینده اصغر فرهادی امیدوار شدم. بخصوص با دیدن کارهای دیگری در تلویزیون که به ظاهر مجموعه های ساده ای بودند اما داستان مجذوب کننده ای داشتند و من اون ها رو می دیدیم و بعد در تیتراژ متوجه می شدم که نویسنده اش اصغر فرهادی بوده.
  • بدون نام IR ۰۰:۱۲ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
    6 0
    و به نظر من حتي مي تونيم بگيم كه از تئاتر ماشين نشينها به كارگرداني اصغر فرهادي در زماني كه دانشجوي تئاتر دانشگاه تهران بو د شروع شد كه اين تئاتر با استقبال فوق العاده تماشاگران روبرو شد .
  • امیر ج IR ۰۱:۱۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
    8 0
    من عاشق فیلم شهر زیبا ش هستم جالبه تو اکثر فیلمهای فرهادی قضاوت رو میذاره به عهده مخاطب میگه اگه تو بودی چه کار میکردی از این حرکتش خیلی خوشم میاد. البته چهار شنبه سوری عالی و درباره الیخیلی عالیه.
  • بدون نام IR ۰۸:۲۴ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۶
    5 0
    ایول به خانه سنائی !
  • احسان رحيم زاده IR ۲۰:۰۷ - ۱۳۹۰/۱۲/۱۹
    2 0
    البته آقاي فرهادي پيش از همه اين ها براي راديو نمايشنامه مي نوشتند و هنوز دست نوشته هايشان هم موجود است
  • مهناز میناوند IR ۲۱:۵۵ - ۱۳۹۰/۱۲/۲۶
    2 0
    پرداختن به موضوع ایدز، اونهم در اون سال ها و در تلویزیون در همین سریال داستان یک شهر با بازی عالی فرهاد اصلانی در نقش فرد مبتلا رو یادتونه، یا زن معتادی که دوربین تعقیبش می کرد با بازی خیلی خوب ستاره اسکندری؟... همه این ها عقبه هنرمندی یه که با حرکت در مسیر درست به بهترین جایگاه سینمایی ایران و جهان رسیده

آخرین اخبار