۴ نفر
۳۰ اسفند ۱۴۰۳ - ۱۴:۰۵
ای بهار! اندوهگینی چرا؟

یکم) دلت بهار می‌خواهد؛ می‌دانم این را. تو هم نمی‌گفتی می‌دانستم من. منتها نمی‌دانم چرا خود همان بهار، لبخند نمی‌زند دیگر؛ امید ندارد و امید هم نمی‌دهد لابد.این روزهای ما، وصف بهار اندوهگین است. راستی چرا واقعاً؟ از بهار پرسیدم؛ پاسخش میخکوبم کرد؛ گفت: «من در ایران و این سرزمین بهاری، وقتی بهاری را نمی‌بینم؛ چه انتظاری دارید که من لبخند بزنم؟ اندوهگین هم نباشم تازه».دیدم درست می‌گوید؛ به خود آمدم؛ قدری تأمل به من آموخت که بهار با طبیعت، بهار می‌شود؛ می‌روید و لبخند می‌زند؛ سپس آهنگین و به هنگام، به رقص در می‌آید. نیک دریافتم ایران، همواره طبیعتی سرزنده و بانشاط داشته و حالا ندارد؛ من هم به بهار حق دادم که نخندد...

دوم) برویم به جهانی دیگر. ما در دنیای پیش رو یا وب هوشمند، دیگر مسخره است که بگوییم آنلاین باشیم، آفلاین نباشیم مثلاً. بهار، آنلاین دائم است و ما هنوز اندر خم این کوچه‌ایم که فیلترینگ را رفع کنیم یا بماند برای خودش. لااقل آزار که می‌رساند و ما هم، زمستان را می‌کنیم دائمی. بهار به چه‌کار می‌آید مگر؟ در دنیایی که جهان آفلاین و آنلاین، به پایانش رسیده و جهان رباتیک و نیز، نسل رباتیک، «نورولینک» شده و ذهن و نیز، خاطرات در بیداری و رؤیاها در خواب شما را هم بسته‌بندی می‌کند و کمپانی ایلان ماسک می‌فروشد؛ ما در دنیای واقعی خودمان، گیر کرده‌ایم چه برسد به جهان سایبر دیگری از نوع هوش مصنوعی فرابشری.

راستی! فروش ذهن و خاطرات و رؤیاهای ما، در آمدی است برای خودش. بد هم نیست البته! تازه، همه این‌ها متاورس هم خواهد شد؛ حتی بهار واقعی. می‌گویید، نه، منتظر بمانید تا ببینید؛ چندان طول نمی‌کشد. صبر کنید کمی.

سوم) یک حرف هم با حاکمان!

بهار را بهاری باید دید؛ به‌ویژه در حکمرانی. یعنی چه؟ بی‌چشمداشت دیدن همه چیز، می‌شود «نگاه بهاری» به مردمان.حاکمیت را وقتی سفره بپنداری، سهم‌خواهی‌ها، می‌شود اول کار. با وفاق یا بی وفاق، سهم خود را طلب می‌کنی؛ در این نگاه، مردمان به کتف این گونه افراد هم به شمار نمی‌آیند؛ می‌آیند؟

آخر) ناامیدت کردم؟ می‌دانم. نیک اما، من و تو بهاری می‌مانیم؛ شده به‌خاطر خود بهار که دیگر او را اندوهگین نبینیم. پرامید، این سرزمین، مردمان و نسل‌هایش را در آغوش می‌کشیم و رقص‌کنان می‌رویم به دوردست‌ها. کجا؟ همان آینده. همان لحظه‌هایی که منتظرند و ما را به خود، می‌خوانند و البته می‌خواهند که بهاری ببینند و ما بهاری بمانیم. پر امید باش پس. بهاری هم بمان. ول دادی؛ درست است؟

۵۷۵۷

کد خبر 2040000

برچسب‌ها

خدمات گردشگری

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
0 + 0 =

نظرات

  • نظرات منتشر شده: 2
  • نظرات در صف انتشار: 0
  • نظرات غیرقابل انتشار: 0
  • IR ۱۵:۰۹ - ۱۴۰۳/۱۲/۳۰
    0 0
    عین حفیفت
  • dayani IR ۱۹:۰۷ - ۱۴۰۳/۱۲/۳۰
    0 0
    غافل از این هستی که بهار انرژی بی پایانی به ایرانیها میدهد که همه دردها را نادیده میگیرند و به سوی همه خوبی های آینده پیش میروند. نمی بینی که هر سال بیش از سالهای قبل به استقبالش میروند و میراث ایرانی را خار چشم بدخواهان ایران میکنند.

آخرین اخبار